تفسیر سوگند به قیامت در قرآن

فارسی 1404 نمایش |

از مهمترین سوگندهای قرآن، سوگند به قیامت است که در چند مورد در این کتاب مقدس به چشم می خورد. دو مورد به طور صریح و در یک مورد هم به طور اشاره به قیامت سوگند یاد شده است که اینک به ترتیب ذکر می کنیم:

1. "لا أقسم بیوم القیامه"، (قیامت/آیه1: چنین نیست که کافران پنداشتند سوگند به روز قیامت.)

2. "و الیوم الموعود"، (بروج/آیه 5: سوگند به روز موعود که وعده گاه خلایق است.)

در مورد این دو آیه، همه مفسران خاصه و عامه اتفاق دارند که سوگند به قیامت است. برای اثبات این معنی لازم است نظر عده ای از آنان را ذیلا بیاوریم:

مرحوم طبرسی و شیخ طوسی در تفسیر خود در مورد هر دو آیه نام برده در فوق می گویند: سوگند به قیامت است. همچنین ابوالفتوح رازی  و زمخشری و فخر رازی نیز به همین نحو عقیده دارند. مفسران دیگری چون مراغی و سید قطب و شیخ جواد مغنیه  و آلوسی صاحب تفسیر نوین و پرتوی از قرآن نیز همگی اتفاق نظر دارند که مقصود روز قیامت است. طبری هم در تفسیر خود همین معنی را قائل است و در مورد این که مقصود از "یوم موعود" قیامت است، از پیامبر روایتی را از 9 طریق نقل نموده است. با توجه به معنانی لغات این دو آیه نیز همین معنی استفاده می شود زیرا  قیامت یعنی بپاخیزی، رستاخیز، برانگیخته شدن که در قرآن هم در چند مورد به همین معنی اطلاق شده است  مانند: "یوم تقوم الساعه" ( روم/آیه 12و 14: روزی که ساعت قیامت برپا می شود). "یوم یقوم الناس لرب العالمین"، (مطفضین /6: روزی مردم در حضور پروردگار عاام برای حساب می ایستند). "و ما أظن الساعه قائمه"، (کهف/آیه 36: کافر گفت: گمان نمی کنم که روز قیامتی به پا شود.) که معنی تفصیلی این لغت عبارت است از این که مردم پس از مرگ برانگیخته می شوند، روزی که تمام مردگان به امر خدای تعالی زنده شوند و از قبرها بیرون آیند، در صحرای محشر حاضر شوند تا به حساب آنها رسیدگی شود و هرکس به آنچه کسب کرده و به جای آورده جزا و پاداش  داده شود. این کلمه هفتاد بار در قرآن مجید  آمده است.

در آیه دوم نیز کلمه موعود از ماده "وعد یعد" به معنی « وعده داده شده» است، و مقصود روزی است که خداوند از آمدن آن و حساب و جزا در آن به وسیله پیامبرانش به مردم وعده داده است، به نیکوکاران، وعده پاداش و ثواب، و به بدکاران وعید کیفر و بیم عذاب که در قرآن نیز در چند مورد به همین معنی آمده است از آن جمله  می فرماید: در روز قیامت وقتی که مردم سر از قبرها برآوردند می گویند: «ای وای بر ما، کی ما را از خوابگاه ما بر انگیخت؟ این همان  وعده خدای مهربان است و رسولان همه راست گفتند.» ( قالوا یا ویلنا من  بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون) (یس/آیه 52) و درآیه ی دیگر می فرماید: آن روزی که به سرعت سر از قبرها برآورده و به سوی بتها و در نتیجه پرستش غیر خدا می شتابند در حالی که  چشمهاشان به خواری فرو افتاده و ذلت کفر و عصیان بر آنها احاطه  کرده این همان روزی است که رسولان به آنها وعده داده اند. (یوم یخرجون من الأجداث سراعا کانهم إلی نصب یوفضون* خاشعه أبصارهم   ترهقهم  ذله  ذلک الیوم الذی  کانوا یوعدون) (معارج /آیه 43 و 44).

مورد سومی که سوگند به معاد از آن فهمیده می شود کلمه مشهود است که در سوره بروج آیه 3 قرار دارد. در مورد کلمه ی «مشهود» لازم است به بعضی از نظرهایی که مفسران درباره ی آن داده اند، اشاره کرده و بعد یکی را اختیار نماییم:

1.  مقصود از «مشهود» روز عرفه است.

2. مقصود کسانی هستند که روز قیامت به زیان آنها شهادت داده می شود.

3. مقصود پیغمبر اسلام است که مورد شهادت و گواهی پیامبران گذشته قرار گرفته است.

4. مراد از «مشهود» روز قیامت است، روزی که همه مردم در برابر عدل الهی حاضر بوده و همه اعمال کوچک و بزرگ آنها ظاهر می شود و هرکس به نتایج آنچه در دنیا انجام داده می رسد.

نظر چهارم  که مورد استشهاد ما است بعضی از مفسران آن را اختیار کرده اند، از جمله مرحوم طبرسی  از ابن عباس و سعید بن مسیب این معنی را نقل کرده می گوید: این معنی از امام حسن مجتبی علیه السلام روایت شده است که آن حضرت در مسجد مدینه از پیامبر اکرم برای مردم حدیث می گفت، کسی از معنی دو کلمه «شاهد و مشهود» از وی پرسید: حضرت فرمود: مقصود از «شاهد» پیامبر و «مشهود» روز قیامت است. سپس امام راجع به این دو معنی از آیه قرآن استشهاد کرد. و درباره مشهود فرمود: قرآن می ماید: "ذلک یوم مجموع له  الناس و ذلک  یوم مشهود"، این روزی است که مردم در آن جمع شوند و این روز مشهود  است و باز به همین  معنی است آیه "فو یل للذین کفروا  من مشهد یوم عظیم": وای براین مردم کافر هنگام حضور آن روز بزرگ قیامت ( چون شهود، به معنی حضور است).

ابوالفتوح رازی نیز این معنی را با همین روایت امام علیه السلام در تفسیر خود نقل کرده است. هچنین مفسران دیگری چون مرحوم شیخ طوسی از ابن عباس و سعید بن مسیب و آلوسی از ابن جریر نظر و روایت مذکور را در تفسیر خود آوررده اند. طبرسی نیز  از ابن عباس و سعید بن مسیب این معنی را نقل کرده و روایت امام مجتبی علیه السلام را از 9  طریق ذکر نموده  است. فخر رازی این معنی را از ابن عباس و ضحاک نقل کرده و برای صحت این احتمال سه وجه ذکر می کند سپس در پایان وجه سوم می گوید: این وجه را ابن عباس و مجاهد و عکرمه و حسن بن علی و ابن مسیب و ضحکاک و نخعی و ثوری اختیار کرده اند.

منـابـع

ابوالقاسم رزاقی- سوگندهای قرآن - از صفحه 114 تا 118

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها