علل انتشار احادیث سیف
فارسی 1592 نمایش |عواملی را که باعث انتشار احادیث و افسانه های سیف شده و اعتمادی که علماء و دانشمندان به او نموده اند ( با توجه به اینکه او را درغگو و زندیق میدانند!) بشرح زیر میتوان خلاصه کرد:
1- همگام با خودکامگان
نخستین عامل اینکه سیف همواره کوشیده است تا داستانهایش در جهت حفظ مصالح و منافع عالیه هئیت های حاکمه در هر عصر و زمان باشد.
2- همگام با آرزوی همگان
دومین عامل انتشار سخنان سیف این است که او داستانهایش را مطابق ذائقه مردم و علاقه عوام در قرون و اعصار وضع کرده است. چه مردم عامی که بنده وار، سلف صالح خود را می پرستند، مشتاقانه در پی شنیدن کرامتهای آنها هستند. روایتهای سیف خواسته این دسته از مردم عامی را به نیکوترین وجهی برآورده کرده است زیرا در روایتهای سیف می بینند که نوامیس طبیعت، و قوانین ازلی و ابدی آن در مقابل سلف صالح مطیع و فرمانبردار، و در اختیار و اراده آنها میباشد، فرشتگان و جنیان همواره یار و پشتیبان آنها بوده، چشم و گوش به فرمان آنها هستند، حیوانات با ایشان سخن میگویند و فرمان میبرند، و بالاخره در جنگ آوری و میدان کارزار تالی و همانند ندارند و همیشه در نبردها پیروز و سربلند هستند. از طرفی دوست داران فرهنک و ادب، در خلال روایتهای سیف به قصائد شیوا، سخنوریهای بی همتا، و حماسه های زیبا، خودستائیهای شیرین برمیخورند، و به متون جالب و دلچسب پیمانهای نظامی، و قراردادهای صلح و آشتی، فرمانها و دستورهای فصیح و بلیغ و دلنشین و عالی سران ملت، و هئیت های حاکمه وقت اطلاع می یابند. همچنین علاقمندان به تاریخ، و خبرنگاران نیز به سهم خود بیشتر از هر منبع خبری دیگر از روایتهای سیف سود میبرند. چه تشنگان امور تاریخی بسادگی در می یابند که سیف بیش از هر تاریخ نویس دیگر، وقایع و اتفاقات را کاملا شرح داده و جزئیات یک حادثه را از نظر دور نداشته و نوادر تاریخی اورده و از کوچکترین موضوع نیز صرفنظر نکرده است. زیرا سیف در خبر سازی ماهر، و در وقایع نگاری و افسانه پردازی استادی متبحر است. برای نمونه، مگر شما کدام تاریخ نویس دقیق و باریک بینی را- بجز افسانه نویسان – سراغ دارید که چون سیف بن عمر تمیمی توانسته باشد مثلا حتی تکان دادن دم اسب فلان سوارکار را بهنگام عبور از دجله توضیح دهد!؟ کوتاه سخن اینکه شیفته گان وقایع تاریخی، آنچه را که نزد سیف می یابند نه تنها نزد هیچ تاریخ نگار، و حقیقت نویس دیگری نخواهند یافت، بلکه در هیچ طبله عطاری سراغ نتوانند گرفت!.
3- همگامی با خواسته خوش گذرانان
ثروتمندان، و خودکامگان، و خداوندان زر و زور و بالاخره خوش گذرانان جامعه را از روایتها، و داستانها، و افسانه های سیف بهره ای وافر است. چه سیف این دسته از مردم را با خواندن افسانه های دلنشین و داستانهای دلچسب و نمکین در شب زنده داریهایشان همراهی میکند، و بساط شادی و سرگرمی آنها را تکمیل مینماید. در روزگاری که بازار قصه خوانان و نقال ها، با خواندن افسانه هائی مانند عنتره ابن شداد، و ابی زید سروجی، و هزار و یکشب، و امثال آنها گرم بود، و امرا و بزرگان و ثروتمندان و ارباب نفوذ را سرگرم میداشت؛ اندیشمندان نیز به این فکر افتادند تا افکار و اندیشه های خود را به لباس داستان و افسانه در آوردند، تا همه مردم آنها را بخوانند و دست بگردانند. روی همین اصل گروه اخوان الصفاء افکار و اندیشه های خود را بصورت رساله های کوچک در میان مردم پخش کردند و ابن طفیل افکارش را در لباس داستان حی بن یقظان زبانزد مردم ساخت، و ابن مقفع منظورش را با ترجمه کتاب کلیله و دمنه، و بالاخره سیف بن عمر می آید و با تألیف دو کتاب فتوح و جمل از همه اینها پیشی میگیرد و افکارش را در افسانه هائیکه ساخته است، بصورت روایتهای موثق و قابل اطمینان، و تاریخ و سیره صحیح منتشر میسازد، و آرمان و آرزوهایش را بدین وسیله لباس تحقق میپوشاند. خلاصه اینکه حکام و صاحبان زر و زور آنچه را که مایلند در احادیث سیف می یایند، و مردم ساده و عامی نیز به چیزی که دلبستگی دارند، سیف به آنها میدهد، و در احادیث سیف، علماء و دوست داران فرهنگ و ادب، چیزی را که برای بحث و گفتگو لازم دارند بدست میآورند، و به همین ترتیب علاقمندان به تاریخ و دوست داران قصص و افسانه ها.... به این ترتیب سیف توانسته است حدود دوازده قرن همه این طبقات را به هر کجا که خودش خواسته بکشاند و آنچه را که مایل بوده بخورد آنها بدهد، تا آنجا که سخنان و افسانه های او ورد زبانها گردید و از نسلی به نسل دیگر رسید و در حالیکه افکار او را در لباس روایتها و داستانهایش را با تمام قوا منتشر میساختند، احادیث صحیح و گفته های معتبر دیگران بدست فراموشی و نسیان سپرده شده و در بعضی از موارد پاک از بین رفته است.
4- همگامی با تعصب قبیله ای
علاوه بر آنچه گذشت نبوغ سیف وقتی کاملا مشهود است که می بینیم او توانسته است تا اهداف خود را با خواسته های همه طبقات مردم تطبیق دهد. او در حالیکه خواسته های مردم را در احادیث خود برآورده است، سند افتخاری نیز از هر یک از آنها بنام قبیله مضر بطور عموم، و تیره تمیم مخصوصا به ثبت میرساند، و به موازات آنها دشمنان آن قبیله یعنی یمانیان را پست و بیمقدار معرفی میکند و این مطلب برای محققین و کاوشگران علمی کاملا روشن است.
5- همگامی با زندقه
چیزی که میماند و بسیار در خور توجه است، اینست که در احادیث سیف از دروغ پردازیها و تحر یف هایش به مواردی برخورد میکنیم که به هیچ روی با اهدافی که ما از او سراغ داریم مطابقت نمیکند، در صورتیکه میدانیم که سیف هیچ دروغی را نگفته و هیچ موضوعی را تحریف نکرده است مگر اینکه در مقام تحقق بخشیدن به هدفی بوده است. با توجه به این مطلب سیف چه منظوری از تغییر سالهای وقوع حوادث تاریخی داشته است؟ مثلا چرا سال وقوع جنگ یرموک را که در سال پانزده هجری اتفاق افتاده است در سال سیزده هجری نوشته؟ و یا از چه سبب سال فتح شهر دمشق را که در سال پانزده هجری بوده آنرا در سال شانزده هجری تعیین کرده است؟ سیف چرا اسامی اشخاص را تغییر داده، همچنانکه ضارب و قاتل امیرالمومنین علی را که عبدالرحمن بن ملجم است، به خالد بن ملجم، و نام عبدالمسیح بن عمرو که صلح حیره را به خالد بن ولید بسته است، به عمرو بن عبدالمسیح تغییر داده است؟ و یا چه چیز سیف را وادار نموده تا حدیثی این چنین جعل کند.
عمر خلیفه، از همسرش ام کلثوم دختر امام علی میخواهد تا با مهمانش بر سر یک سفره بنشیند. و ام کلثوم در مقابل تقاضای عمر میگوید: اگر تو میخواستی در برابر مردها ظاهر شوم، چنین پیراهنی برایم نمیخریدی! آیا این درست است که خلیفه مسلمین عمر، از همسرش بخواهد تا با مردان همنشین و هم غذا شود؟ و آنچه را که باعث میشود تا همسر عمر، خواسته شوهر خود را برآورده نکند نامتناسب بودن لباس او برای همنشینی با مردان باشد؟! این افسانه و نظائر آن هیچکدام سیف را به اهدافی که ما از او سراغ داریم نمی رساند مگر اینکه زندقه ای را که به او نسبت میدهند درست باشد. و اگر این مطلب و نسب زندقه به او صحیح باشد، او در پناه آن با ساختن و پرداختن افسانه هایش در مقام تحریف حقایق تاریخ اسلام و مسخ آن برآمده و میتوان گفت که از تحریف حقایق جز عناد و دشمنی با اسلام منظوری نداشته است.
در هر صورت او توانسته است که تاریخ اسلام را تحریف کند و در این کار همانندی برای او نمیتوان یافت. خواه این عمل سیف ناشی از زندقه او باشد یا بی توجهی و عادت وی به دروغ پردازی، هر چه که باشد او توانسته است تاریخ اسلام را بخصوص در قسمت فتوحات اسلامی و ارتداد، و وقایع تاریخی تا زمان خلافت امیر المومنین علی بن ابیطالب را تحریف نماید. تاریخی را که سیف نگاشته، تاریخ رسمی اصحاب و فتوحات آنها گردید، و نتیجه رسمیت یافتن چنین تاریخی برای مسلمانان و غیر آنها این شد که همگی قبول کردند که مسلمانان در جنگهای ارتداد و فتوح خود، هزاران هزار انسان را به خاک و خون کشیده اند و با براه انداختن رودهای خون در جوامع بشری چنان ایجاد وحشت و اضطراب نموده اند که تاریخ بیاد ندارد و در نتیجه اسلام به زور شمشیر و راه انداختن سیلابهای خون بشر، انتشار یافته است. در حالیکه حققیت اینست که ملتها خودشان علیه فرمانروایان خودسر و ستمگرشان قیام میکردند و به سپاه مسلمین می پیوستند، اسلام اینچنین انتشار یافته است نه به قدرت شمشیر طبق آنچه از گفته سیف ثابت میشود.
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسکری- یکصد و پنجاه صحابی ساختگی– از صفحه 105 تا 106 و صفحه 110 تا 114
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها