بررسی داستان فتح دومة الجندل با حضور عاصم بن عمرو، صحابی ساختگی پیامبر(ص)

فارسی 4984 نمایش |

طبری اخبار دومة الجندل را از قول سیف چنین روایت میکند: قبایل مختلف عرب، که در میان آنها قبیله کلب به سرپرستی «ودیعه» نیز حضور داشت، همه نیروهای خود را در یک جا متمرکز کردند و ریاست این سپاه بهم فشرده را دو نفر بنامهای اکیدر بن عبدالمک، و جودی بن ربیعه بعهده گرفتند. اکیدر را نظر این بود با خالد بن ولید از در صلح در آیند، و از آتش جنگ برحذر باشند. چون نظر اکیدر مورد موافقت قوم قرار نگرفت، اکیدر خود را از میان آنها بکنار کشید. خالد بن ولید، عاصم بن عمرو را مأمور ساخت تا سر راه را بر اکیدر بگرفت و او را در بند کشید و بخدمت خالد آورد. خالد دستور داد تا اکیدر را کشتند و سپس با سپاه خود بجانب دومة الجندل حمله برد. از طرفی قبایل مختلف عرب که در جنگ با خالد هم پیمان شده بودند، بسوی قلعه دومة الجندل روی آوردند، و چون آن دژ گنجایش همه آنها را نداشت ناچار بیشتر ایشان در خارج قلعه اردو زدند. خالد بن ولید با آنها جنگید و سرانجام پیروز شد. «جودی» نیز کشته شد و همه افراد آنها بجز افراد قبیله کلب کشته شدند زیرا عاصم ابن عمرو  پس از پیروزی بر دشمن بانگ برداشت: ای افراد قبیله تمیم! هم پیمانان قدیمی خود کلب را دریابید، و آنان را با اسارت ایشان در پناه خود بگیرید، که چنین موقعیتی به سود آنها دیگر به دستتان نخواهد افتاد. تمیمیان چنین کردند و به این ترتیب مردان قبیله کلب جان بسلامت بردند. خالد بن ولید از این عمل عاصم بهم برآمد و او را سرزنش کرد. این مطالب را طبری از قول سیف روایت کرده است، و بر طبق  روشی که دارد، اشعاری را که سیف بر زبان قهرمان افسانه ایش عاصم بن عمرو نهاده نیاورده است.
ابن عساکر قسمتی از این داستان را در تاریخش، آنجا که به شرح حال عاصم پرداخته است از سیف روایت کرده و در پایان آن نوشته است:.....و عاصم در نبرد دومة الجندل چنین سروده است: «من در نبردها اندازه کار زار را نگه میدارم، دوستان را حمایت میکنم و ایشان را رها نمی کنم. در شامگاهان که «ودیعه» سپاه خود را به دریای بلا افکند، من چون در دومة الجندل دیدم که از فرط اندوه خون میخورند، آنان را بحال خودشان واگذاشتم، ولی در پرتو نگهداری جانب پیمان و رها نکردن هم پیمان خود از قبیله کلب، بر قبیله ام نعمت بزرگی ارزانی داشتم.»
یاقوت حموی نیز پاره ای از این داستان را به مناسبت نام روضة السلهب و دومة الجندل در معجم البلدان خود آورده، در ضمن آن مینویسد: روضة السلهب در دومة الجندل عراق واقع است، و عاصم بن عمرو اشعاری سروده و در ضمن آن به نبرد خالد بن ولید (رض) در دومة الجندل اشاره کرده است آنجا که میگوید: «کشته هائیکه از دشمن در روضة السلهب بخاک وخون خود در غلطیده بودند دلها را شفا بخشید چه ایشان را هوای نفس سرکرده شان سخت فریب داده بود. در آن روز، «جودی» را به یک ضربت شمشیر شرر بار میهمان کردیم، و سپاهیانش را زهر کشنده بخشیدیم. آنان را بخاک هلاک افکندیم تا پایمال سم اسبان شوند و گذرگاه درندگان بیابان». 
سیف بن عمر ضمن اشعاری که بر زبان قهرمان افسانه اش عاصم بن عمرو نهاده در قسمت اول موضوع جنگ قبایل مزبور را مطرح ساخته مبنی بر اینکه «ودیعه»، رهبر و پیشوای قبیله کلب، قوم خود را به سوی هلاکت و نابودی کشانید و سخت به دردسر انداخت و بلا مصیبت نصیبشان کرد و این عاصم بود که عهد و پیمان قبیله خود را با کلب از یاد نبرده بود، و به پیمان خود که معرف شرافت و فضیلت و افتخار او است باقی و برقرار بوده و با عملی که در آن روز جنگ و گرما گرم نبرد نموده بر قبیله خود، و همچنین بر قبیله کلب منت گذاشته و بالاخره به همین وسیله افراد و مردان قبیله هم- پیمان خود را از مرگ حتمی نجات داده است. قسمت دوم اشعار عاصم را شامل سایر قبایل عرب نموده و سرنوشت و سرانجام اقدام نابخردانه ایشان را، و عاقبت کار «جودی» رهبر آنان را ترسیم کرده است.

تفسیر لسان و ملطاط

حموی واژه المطاط را چنین تفسیر نموده است: عرب آن قسمت از کوفه را که در ناحیه شرقی و پشت کوفه قرار دارد «لسان»، و آن قسمت را که در سمت مغرب و مشرف به رود فرات است «ملطاط» مینامد... و عاصم ابن عمرو تمیمی در آن هنگام که در معیت خالد بن ولید سرزمینهای بین کوفه و بصره را فتح کرده و حیره را به تصرف در آورده بود چنین سروده است: «اسبهای سواری و شترهای تندرو خود را بجانب مناطق مسکونی و گسترده عراق کوچ دادیم. آن چارپایان، سوارانی چابک چون ما بخود ندیده بودند، و کسی نیز چارپایانی به بالا و بلندی آنها هرگز ندیده بود.» «ما کناره فرات (ملطاط) را از رزمندگان خود که از جنگ رویگردان نیستند پرساختیم، و در ملطاط تا آنجا درنگ کردیم که کشتزارها را هنگام درو فرا رسید. از آنجا بجانب انبار که از مردان جنگی برای نبرد با ما مالامال بود روی آوردیم، برای رویاروئی با سپاهی که به حیره گرد آمده بودند و نبرد با ایشان بسی سخت می نمود.»

وقتیکه به احادیث شناخته شده سیف مراجعه می کنیم می بینیم همین ابیات، با همان تفسیر عینا در روایاتش  آمده است. مثلا  کلمه ملطاط در چهار راویت از روایتهای سیف در کتاب طبری آمده است که از آن جمله در مورد تعیین حدود کوفه بوسیله سعد بن ابی وقاص در سال 17 هجری است که مینویسد: اعیان و سرشناسان عرب، سعد را متوجه قسمت پشت کوفه که آنرا «لسان» میگفتند نمودند......تا آنجا که میگوید: و آن قسمت که مشرف به رود فرات است «ملطاط» خوانده میشود. اما اشعار این قسمت آنها را به تمامی در تاریخ ابن عساکر و در ترجمه عاصم بن عمرو می یابیم آنجا که مینویسد: سیف بن عمر میگوید:..... و عاصم بن عمرو شرح ورودشان را به منطقه «سواد» ( مناطق مسکونی مابین کوفه و بصره و موصل) و مدت توقفشان را را در آنجا و مراحلی را که پشت سر گذاشته اند در اشعار زیر چنین بازگو میکند: آن وقت آن اشعار را تا به آخر می آورد.

ارزیابی متن داستان

اینها روایت سیف است در فتح دومة الجندل عراق، که طبری آنرا به تفصیل از قول سیف در تاریخ خود آورده است. بعد از طبری ابن اثیر همان ها را بطور اختصار از تاریخ طبری گرفته و در تاریخ خود ثبت نموده است. اما ابن کثیر بدون اینکه به سند روایتهای خود در این داستان اشاره نماید و مصدر آنرا تعیین کند، تمام داستان را به تفصیل در کتاب تاریخ خود آورده است. و حموی بعضی اشعار سیف را و گفته های او را در شرح حال دومة و حیره آورده است ولی نگفته است این مطالب را از کجا نقل کرده است. اما سخن اینجاست که در عراق محلی به نام دومة الجندل وجود نداشته و ندارد، بلکه دومة الجندل قلعه ای بوده است در شام و به هفت منزلی دمشق از راه مدینه. و در عراق محلی به نام دوما یا دومه وجود داشته که به آن دومة الحیره نیز میگفته اند و در جنگی که در آنجا بوقوع پیوست اکیدر کشته شد. و پس از آن خالد عنان عزیمت بجانب شام کشید و به دومه الجندل حمله برد و پس از فتح آنجا، از جمله اشخاصی را که به اسارت گرفت لیلی دختر جودی غسانی بود. اما ربیعه و روضه سهلب، از آن دو در هیچ کتابی نشانی نیافتیم و به یقین میتوان گفت که سیف بن عمر در آوردن این قبیل نامهای اماکن دچار غفلت یا فراموشی و احیانا اشتباه نگردیده است تا مثلا دومة الجندل شام را با دومة الحیره عراق فرق نگذارد و یکی را بجای دیگری بگیرد، بلکه با توجه به سابقه ای که در دروغ سازی و افسانه پردازی و خلق اشخاص و اماکن از او سراغ داریم، برای عراق نیز مکانی را به نام دومة الجندل آفریده، و میدان نبردی جدگانه و مخصوص برای آن ساخته تا هرچه بیشتر اذهان محققین را مشوب و تاریخ اسلام را سست و بی اعتبار نماید.

بررسی سند

سیف راوی داستان دومة الجندل را محمد بن نویره، و ابوسفیان طلحه بن عبدالرحمن، و مهلب معرفی میکند که هر سه تن از آفریده های خیال سیف میباشند و وجود خارجی نداشته اند. و در روایت ملطاط، نضربن سری، و ابن الرفیل و زیاد را راوی معرفی میکند که آنها از جمله راویان مخلوق سیف میباشند.

نتیجه بررسی و ارزیابی

سیف با افسانه سازیهای خود و خلق اماکن هم نام در نقاط مختلف، بخصوص جاهائیکه جنبه وقایع تاریخی دارند مانند دومة، محققین را دچار تحیر و شگفتی میسازد. آنوقت طبری افسانه نبردهای دومة الجندل عراق را از قول سیف روایت میکند، و حماسه های عاصم را طبق روشی که دارد حذف مینماید. ابن عساکر نیز بخشی از آن اشعار را روایت میکند و سند آنرا سیف بن عمر تمیمی معرفی مینماید و برخی را هم حموی در کتاب خود میآورد بدون اینکه سند آنرا تعیین کند، همچنانکه ملطاط را تفسیر میکند و اشعار عاصم بن عمرو را شاهد میآورد ولی نامی از سند روایات خود نمی برد، در حالیکه همان تفسیر را درباره ملطاط از اول تا به آخر در تاریخ طبری و از قول سیف می بینیم. اشعار عاصم را نیز بنا به روایت ابن عساکر از قول سیف بن عمر، در تاریخ ابن عساکر می یابیم.

دست آورد این داستان

یکم- نبردها و پیروزیهائی برای خالد مضری در عراق میآورد که همگان را به تحسین وامیدارد.

دوم- نامی مشترک در دو نقطه و دور از هم، یکی در عراق، و دیگری در شام می آفریند تا شرحش در کتابهای جغرافیا چون کتاب المشترک حموی برود، و محققین را دچار تحیر و سرگردانی نماید.

سوم- با آوردن اشعار و حماسه هائی گنجینه ادبیات عرب را گرانبار می فرماید.

چهارم- و بالاخره محصول همه این افسانه ها نشان دادن قهرمانیها و رجزها و مردانگیها در نگه داشتن پیمانهای قبیله ای پهلوان افسانه ای و خیالی چون عاصم فرزند عمرو تمیمی است که درخششی دیگر می یابد و برای ابد جزء مفاخر و مآثر قبیله مضر بطور عموم و بخصوص خاندان تمیم در تاریخ امام المورخین محمد بن جریر طبری به ثبت میرسد تا دیکر تاریخ نویسان را جای هیچگونه شک و تردیدی در صحت و درستی آنها باقی نماند.

منـابـع

علامه سیدمرتضی عسکری- یکصد و پنجاه صحابی ساختگی– از صفحه 277 تا 283

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد