نظام های سیاسی فلسفه سیاسی اسلامی

فارسی 1952 نمایش |

فلسفه سیاسی، جزئی است از  فلسفه و چون دین اسلام، دینی کامل و جامع است، و خود نظام اجتماعی ویژه ای را پی افکنده است، علمای اسلام همواره در صدد بوده اند تا نظام سیاسی اسلامی را نیز به صورتی منفح عرضه کنند. از اینجاست که در حوزه فلسفه سیاسی اسلامی چند نظام سیاسی حکمت عملی سیاسی پدید آمده است که به آنها اشاره می کنیم.

الف-  فلسفه سیاسی فلسفی

این دستگاه به وسیله فلاسفه پی نهاده شده است، و مانند دیگر شعب فلسفه از  نحله های قدیم و از مبانی کتاب و سنت. هردو، استفاده کرده است. بنیانگذار این حکمت سیاسی در اسلام کتابها و مقالاتی است مانند:

آراء اهل المدینه الفاضله -فارابی

السیاسات المدینه -فارابی

التنبیه علی سبل السعادة  -فارابی

سیاسیات شفا  - ابن سینا

تدبیر المتوحد- ابن باجه

و.....

ب-  فلسفه سیاسی کلامی

این دستگاه را متکلمان عرضه داشته اند زیرا متکلمان اسلامی، چه شیعه و چه معتزله و چه اشاعره، همه درباره امامت و سیاست بحثهای مفصل کرده اند و در کتابهای کلامی خویش، نظام سیاسی خود را توضیح داده اند، از قبیل این کتابها:

الشافی فی الامامه - سید مرتضی علم الهدی

تجرید العقاید - خواجه نصیر طوسی

التمهید- قاضی ابوبکر باقلانی

الارشاد- امام الحرمین جوینی

المغنی..... –قاضی عبدالجبار همدانی

در واقع، فلسفه سیاسی کلامی را، در اسلام می توانیم در شعب ذیل دسته بندی کنیم:

فلسفه سیاسی شیعه امامیه

فلسفه سیاسی شیعه زیدیه

فلسفه سیاسی شیعه اسماعیلیه

فلسفه سیاسی معتزله

فلسفه سیاسی اشاعره

فلسفه سیاسی مرجئه

فلسفه سیاسی خوارج ( در شعب مختلف و ادوار و عقاید گوناگون)

مرجئه خارج از جریان کلی تسنن (معتزله و اشاعره ) نیستند، لیکن به علت نظریه سیاسی خاصی که به نفع حکومت ماکیاولیست اموی داشته اند زیر عنوان جدا از آنان یاد کردیم، چنانکه عنوان خوارج نیز، بر فرقه ها ی گوناگون گفته  می شود دارای عقاید گوناگون، که در سده های اسلامی نخستین پیدا می شده اند، و گاه از میان خود شیعه کسانی پیدا شده و علیه ظلم خروج کرده اند و «خوارج» خوانده شده اند، از این جهت قید «عقاید گوناگون» را آوردیم. کتابهای «الاحکام السلطانیه» نیز در رده همین مقوله از فلسفه سیاسی اسلامی جای دارند.

ج-  فلسفه سیاسی فقهی

مقصود از این نظام، نظام ویژه ای است که فقهای اسلامی، در باب حکومت و سیاست، در خلال ابواب و کتب فقه عرضه کرده اند. این نظام، صد درصد، مطابق با نظام فلسفه سیاسی کلامی نیست. در این باره نیز کارهای چندی شده است، هم در متأخران فقهای اهل سنت و هم در شیعه. میرزا محمدحسین نائینی را باید در میان فقهای متأخر شیعه- در این سده – یکی از چهره های برجسته این مکتب سیاسی فقهی شمرد. نظریه او در این باب، در کتاب «تنبیه الامه» به  شرح آمده است، نیز «کتاب ولایت فقیه» داخل همین مقوله، از فلسفه سیاسی فقهی است.

د- فلسفه سیاسی اجتماعی

یکی دیگر از شعب فلسفه سیاسی در اسلام، فلسفه «سیاسی اجتماعی» است. در این باره نیز در خلال آثار مسلمین، به فصول و مقالات و اظهارات چندی برمی خوریم. این آراء و نظریات، در میان کتب و تألیفات اسلامی ذکر گشته است و کمتر به تألیف مستقل در این باره توجه شده است. در متأخرین، از چهره های برجسته این شعبه از فلسفه سیاسی اسلامی، اینان را می توان یاد می کرد:

رفاعة رافع الطهطاوی

سید جمال الدین اسدآبادی

سید عبدالرحمان کواکبی

شیخ محمد عبده

سید امیرعلی هندی

سید عبدالله ندیم مصری

محمد اقبال لاهوری

شیخ محمد خیابانی

سید عبدالحسین شرف الدین لبنانی

شیخ محمد حسین کاشف الغطای نجفی

افکار اینان و این مصلحان، از جمله، در این کتابها آمده است: 

تخلیص الابریز

العروة الوثقی

طبایع الاستبداد

تفسیر المنار

روح الاسلام

التنکیت و التبکیت

دیوان اقبال

خطابه های خیابانی

الفصول المهمة فی تألیف الامة

المثل العلیا فی الاسلام لافی بحمدون 

و خطابه های و اعلامیه های امام خمینی.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- دانش مسلمین– از صفحه 266 تا 270

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها