ظهور قدرت ولایی امام هفتم (ع) در مجلس هارون

فارسی 1905 نمایش |

در ایام هارون الرشید مرد شعبده بازی به بغداد آمده بود و کارهای عجیب و غریب انجام می داد. هارون خواست از او در مقصود خویش استفاده کند. در خفا به او وعده ی انعام فراوان داد که در یک مجلس عام کاری انجام داده و امام را شرمنده سازد. او پذیرفت و پس از تشکیل مجلس و احضار امام، سفره ی غذا گسترده شد و همه در کنار سفره نشستند. امام علیه السلام تا دست دراز کرد و لقمه ای برداشت، آن مرد شعبده باز نیرنگی به کار برد که لقمه از دست امام پرید و حاضران در مجلس خندیدند. امام اظهار حلم و بردباری فرمود. آن مرد بی حیا این عمل بی ادبانه را تکرار کرد. باز امام، حلم فرمود؛ امام به قول مولوی:

لطف حق با تو مداراها کند                                             چون که از حد بگذرد رسوا کند

در مرحله ی سوم برای تنبیه آن مرد شیطانی و جلوگیری از ضلالت و گمراهی مردم، امام اشاره کرد به پرده ای که عکس شیر در آن بود و فرمود: (خذ عدو الله)، «بگیر دشمن خدا را». ناگهان نقش شیر روی پرده، جان گرفت و به وسط مجلس پرید و آن مرد شعبده باز را زیر پنجه های خویش افکند و کوبید و از هم درید و تمام اجزای او را بلعید و چیزی از آن باقی نگذاشت و همچنان در انتظار فرمان امام ایستاد. طبیعی است که وضع مجلس به هم خورد و مجلس نشینان وحشت زده شدند. جمعی پا به فرار گذاشتند و جمعی بی هوش شدند و هارون نیز خود را به کلی باخته و از هوش رفته بود. پس از به هوش آمدن دیدن هنوز شیر ایستاده است. امام اشاره به آن شیر کرد که به حال اولش برگردد. او مجددا نقش بر روی پرده شد و به حال اولش برگشت. هارون از امام تقاضا کرد دستور بدهند آن شعبده باز را بازگرداند. امام علیه السلام فرمود: (لو کانت عصا موسی ردت ما ابتلعته من حبال القوم و عصیهم فان هذه الصوره ترد ما ابتلعته)، «اگر عصای موسی آن ریسمان ها و عصاهای سحری فرعون را که بلعیده بود برگردانده بود، نقش شیر هم آنچه را که بلعیده است بیرون می افکند».
این نمونه ای بود از اعمال قدرت ولایی امام به هنگام اقتضای مصلحت.

منـابـع

سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد سوم) – از صفحه 134 تا 135

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها