بررسی معنا و مفهوم عبارت عناصر الابرار و دعائم الاخیار در زیارت جامعه

فارسی 2271 نمایش |

در قسمتی  از زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل بیت (ع) می خو انیم: «و عناصر الابرار و دعائم الا خیار»، «سلام بر شما.... که اصول نیک و استوانه های خوبان هستید».

معنای لغوی عناصر الابرار

«عناصر» جمع «عنصر» است و «عنصر» یعنی مایه ی نخستین هر چیزی. قدمای حکما عناصر را منحصر در چهار چیز می دانستند: آب، خاک، هوا و آتش و اکنون بیش از صد عنصر می شناسند. ابرار جمع بر است و بر یعنی نیک و نیکوکار و بر یعنی نیکی و نیکوکاری. درباره ی خدا گفته شده است: «إنه هو البر الــرحیم» (سوره طور/ آیه 28«خداوند نیکوکار مهربان است».

ابرار چه کسانی هستند؟

ابرار کسانی هستند که صفات فاضله در وجودشان رسوخ پیدا کرده و به حد ملکه رسیده و صورت باطنی آنها را تشکیل داده است. چون انسان یک صورت خلقی دارد که همان صورت ظاهری متشکل از سر و گردن و دست و پا و دیگر اعضا و جوارح اوست و یک صورت خلقی دارد که متشکل از اخلاق و صفات باطنی او و منشأ اعمال و افعال اوست و از آن تعبیر به «شاکله» هم می شود چنانکه قرآن کریم می فرماید: «.....کل  یعمل علی شاکلته...» ( سوره اسراء / آیه 84«هرکسی بر پایه و اساس شاکله اش کار می کند». اگر آن شاکله اخلاق فاضله و صفات حمیده باشد، اعمال نشأت گرفته از آن، صالح و نیکو خواهد بود و صاحبش برد و در زمره ی ابرار و نیکوکاران محسوب می گردد و اگر آن شاکله اخلاق رذیله و صفات خبیثه باشد، اعمال و افعال نشأت گرفته از آن زشت و ناپسند خواهد بود و فاعلش از اراذل و اشرار به حساب می آید و در این صورت، خلقا انسان و خلقا حیوان است. پس بر یعنی نیکی و بر یعنی نیکوکار. در آیه ی شریفه می خوانیم:

«لیس البر تـــو لوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب....»، «نیکی آن نیست که به سمت مشرق یا مغرب بایستید ]ظاهر کار ارزشی ندارد[». «..لکن البر من آمن  بالله  و الیوم الآخر..» ( سوره بقره /  آیه 177«نیکی آن است که به خدا و روز جزا ایمان آورید و ایمان در جانتان رسوخ کند، منشأ صدور اعمال صالح گردد».

مفهوم دقیق عناصر الابرار

عبارت عناصر الابرار افاده ی این مطلب می کند که امامان علیهم السلام عناصر و مایه های نخستین ابرار و نیکوکاران عالم هستند، اعم از زمینیان و آسمانیان، از پیامبران و فرشتگان و...؛ چرا که الابرار- به اصطلاح - جمع محلی به الف و لام استغراق است و شامل تمام نیکوکاران از هر قبیل می شود. یعنی امام علیه السلام مانند دریا و اقیانوس است و دیگر موجودات صاحب آثار نیک همچون نهرها و جوی های روان، او چون خورشید است و آن اشعه ی از او. این جمله حدیثی از امام صادق علیه السلام است: (... نحن أصل کل خیر و من فروعنا کل بر...)، «ما ریشه و پایه ی تمام خوبی ها هستیم و تمام نیکی ها از فروع ما ]و از شاخه های درخت وجود ما است». شاخ و برگ و میوه ی هر درختی مایه گرفته از ریشه درخت است. شاکله و صورت باطنی تمام ابرار و دارندگان صفات و افعال نیک تکون یافته از شعات شمس ولایت امام علیه السلام است.

معنی لغوی دعائم الاخیار

«و دعائم الاخیار»

«دعائم» جمع «دعامه» است و دعامه یعنی ستون و تکیه گاه که چیزی را از سقوط و افتادن نگه می دارد. «اخیار» جمع «خیر» است و خیر هم به معنای نیکوکار است، منتهی، فرق میان «ابرار» و «اخیار» شاید این باشد که ابرار نیکوکارانی هستند که صفات فاضله در وجودشان رسوخ کرده ملکه شده است، ولی اخیار نیکوکارانی هستند که هنوز صفات فاضله در وجودشان رسوخ پیدا نکرده و به حد ملکه بودن نرسیده است و ممکن است در عین حال نیکوکارانی، مبتلا به بعضی از اخلاق رذیله از قبیل بخل، حسد، کینه توزی و خود برتربینی باشند.

تفاوت ابرار و اخیار

به اصطلاح علمی نسبت بین ابرار و اخیار، نسبت عموم و خصوص مطلق است یعنی، تمام ابرار اخیار نیز هستند اما تمام اخیار ابرار نیستند. ممکن است کسی از اخیار باشد و کارهای نیک انجام بدهد ولی چون صفات فاضله در قلبش راسخ نشده است، به جایگاه ابرار نرسیده باشد. پس، ابرار آنچنان اوج گرفته اند که جانشان تجلی گاه نور امام علیه السلام گشته و شعاعی از خورشید ولایت در فضای قلبشان تابیده است، ولی گروه دیگر اگر چه به آن حد نرسیده اند، اما در همان خیر بودنشان، ستون و تکیه گاهشان امام علیه السلام است، باید از او تعلیمات بگیرند و با برنامه و دستور او کار کنند. بنابراین، امام علیه السلام نسبت به ابرار عنصر است و نسبت به اخیار دعامه و تکیه گاه و پشتوانه است.

مقام والای ابرار

گروه ابرار آنچنان بزرگند و با عظمت که خداوند در سوره ی هل اتی اهل بیت عصمت علیهم السلام را با عنوان ابرار معرفی فرموده و به بیان شمه ای از زندگی شکوهمند آن ها در بهشت برین پرداخته است: «إن الابرار یشــربون من کأس کان مزاجها  کافورا* عینا یشرب بها عباد الله یفجر و نها  تفجیرا» ( سوره انسان / آیات 5-6تا می رسد به اینجا: «فوقاهم الله شر ذلک الیوم و لقاهم نضره و سرورا» (سوره انسان/ آیه 11«خداوند آنها را از شر آن روز ]روز قیامت[ نگهداری می کند و درحالی که شاداب و خوشحال و شادمند، از آنها استقبال می کند». تعبیر «لقاهم» که به معنای استقبال است، تعبیری بسیار جالب و لطف آمیز است و عنایت فوق تصور را نشان می دهد که خداوند درباره ی ابرار ابراز می فرماید. لطف و عنایت عالیتر اینکه: «.. و سقاهم ربهم شرابا طهورا» (سوره انسان/ آیه 21«پروردگارشان به آنها شراب طهور می نوشاند». جلالت و مکرمت ابرار تا آنجا می رسد که ذات اقدس حق خودش ساقی آن ها می شود و با دست اکرام و انعام خویش از جام شراب طهور آن ها را سیراب می سازد.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که: «یطهر  هم عن کل شیء سوی الله»، «با آن نوشیدنی، قلب و جان آن را از هرچه غیر خداست تطهیر می کند و جز حب خدا و جمال اعلا چیزی در جانشان نمی ماند».

نکته ای لطیف در وصف حضرت زهرا علیهما السلام

اینجا خالی از تناسب نیست که نکته ای لطیف از یک مفسر سنی آورده شود. آلوسی، صاحب تفسیر «روح المعانی»، ضمن تفسیر سوره ی «هل اتی» می گوید: چطور شده که خداوند در این سوره از همه ی نعمت های بهشتی اسم برده ولی از حورالعین نامی به میان نیاورده است؟ و حال آن که، در آیات دیگر که نعمت های بهشتی را بیان می کند، مکررا سخن از حورالعین می گوید از قبیل:

«و حورعین کامثال اللولو المکنون»، «کانهن الیاقوت و المرجان» (سوره الرحمن/ آیه 58)

«و عند هم قاصرات الطرف عین *  کانهن بیض مکنون» (سوره صافات/ آیات 48-49)

ولی در سوره ی هل اتی با آن که از درختان پر میوه و نهرهای جاری و تخت های زیبا و لباس های حریر و دستبند های نقره و حتی (و لدان مخلدون) کودکان خدمتکار جاودان همچو مروارید غلتان سخن گفته است، از حورالعین اسمی به میان نیاورده است. سرش چیست؟ این عالم و مفسر سنی می گوید: «رعایه لحرمه البتول و قره عین الـــرسول»، یعنی چون خداوند در این سوره پاداش های بهشتی امیرالمومنین و خاندان آن حضرت علیهم السلام  را که در رأس ابرار قرار گرفته اند بیان می کند، سزاوار نبود با وجود حضرت بتول قرة العین رسول در کنار علی علیه السلام سخن از حورالعین به میان آید و آنها بعنوان پاداش بهشتی به علی علیه السلام ارائه شوند و لذا خداوند برای حفظ حرمت آن ریحانه ی رسول از حورالعین نامی نبرده است.

منـابـع

سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد اول) – از صفحه 75 تا 80

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها