بررسی معنا و مفهوم کهف الوری در زیارت جامعه
فارسی 2407 نمایش |در قسمتی از زیارت جامعه کبیره، اهل بیت پیامبر (ص) را «کهف الوری» خطاب می کنیم. کهف به معنای غار است و وری به معنای مخلوقات. غار یعنی پناهگاه در دامنه ی کوه ها که شکاف هایی پیدا می شود که برای کسانی که در بیابان ها گیر می کنند مأمن، یعنی محل امن و امان و مصونیت است و همچنین برای کسانی که در زمان های گذشته اهل ریاضت بودند و از اجتماع کناره گیری می کردند و می خواستند تهذیب نفس کنند و خودشان را از آلودگی دور نگه دارند، محل مناسبی بوده است.
در تاریخ زندگی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می خوانیم که آن قسمتی از عمر شریفشان را در غار حرا در جبل النور گذراندند چون اجتماع آن روز عربستان اجتماع فاسدی بود و مردم آن فاقد فرهنگ و دور از آداب انسانی و واجد انواع رذایل و خبثت بودند و لذا رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در بیشتر اوقات از اجتماع منحط و فاسد آن روز کناره گیری می کردند و در جبل النور، که کوهی در خارج مکه بود و با شهر فاصله داشت، در میان غاری، که در دامن آن کوه بود و غار حرا نامیده می شد، تنها به سر می بردند و ماه ها آنجا می ماندند و همانجا هم مبعوث به نبوت شدند یعنی، اولین بارقه ی وحی در همان غار بر قلب مقدسشان تابید و جبرئیل، آن امین وحی خدا، نازل شد و آیات اول سوره علق را در روز بیست و هفتم ماه رجب بر ایشان خواند. البته، غارنشینی، یعنی ترک خانه و زندگی کردن و گوشه نشستن، رهبانیت و از اجتماع کنار رفتن، چه در غار چه در خانقاه و حتی در مسجد بعنوان یک دستور دینی در شرع مقدس ما تجویز نشده است، بلکه باید در میان مردم بود و با عمل به دستورهای متین آسمانی قرآن در تهذیب نفس خود کوشید و به ارشاد و هدایت مردم پرداخت و در حد توان برای رفع نیازهای مادی و معنوی خویش و دیگران متحمل سختی ها و دشوارها گردید. که یکی از راه های تکامل انسان در مسیر عبودیت و بندگی همین است. مگر ائمه دین علیهم السلام این چنین نبودند؟ مگر وقتی امام امیرالمومنین علیه السلام را از مسند خلافت که حق مسلم او بود کنار زدند، در گوشه ی خانه یا مسجد نشست و از جامعه ی مسلمانان دوری جست و آنها را به حال خودشان رها کرد؟ خیر، در میان مردم بود و از طریق گوناگون به داد مردم می رسید در حالیکه از دست همان مردم خون دلها می خورد، چنانکه فرموده است: «فصیرها فی حوزه خشناء یغلظ کلمها و یخشن مسها»، «]پس از ابوبکر[ دچار آدمی تند و خشن گشتم ] منظور امام، عمر خطاب است[ که سخنش دل آزار بود و دیدارش رنج آور و خشونت بار».
«فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی...»، «صبر کردم در حالی که مانند خاری در چشم و استخوانی در گلو بود....».
مگر حضرت صدیقه ی کبری علیهمالسلام نفرمود: «صبت علی مصائب لوانها صبت علی الایام صرن لیالیا»، آن قدر مصیبت ها بر من ریخته شد که اگر بر روز روشن ریخته می شد، تبدیل به شب تار می گردید (آن هم در ظرف هفتاد و پنج یا نود و پنج روز) و در عین این مصائب سنگین، نه تنها به کهف و غار پناهنده نمی شدند، بلکه خودشان کهفی و مأمن و پناهگاهی بودند برای مردم، و از جهات گوناگون مایه ی دلگرمی و راه نجات آنان از هلاکت ها بودند.
بندگان پر برکت خدا
اینجا به این حدیث توجه فرمایید:
«إن لله تعالی ذکره عبادا میــامین میاسیر»، «خدا بندگانی دارد که منبع میمنت و برکتند».
«یعیشون و یعیش الناس فی أکنافهم»، «خودشان زندگی می کنند و مردم هم در کنف حمایت آن ها زندگی می کنند». اینها افرادی هستند که وجودشان مایه ی برکت و میمنت است و مردم از برکات وجودشان پیوسته برخوردارند و به حوائج مادی و معنوی شان نایل می گردند.
«و هم فی عباده بمنزله القطر»، اینها در میان بندگان خدا مثل باران رحمتند که با ریزش خود زمین های خشک را زنده می کند و شاداب و با طراوت می سازد و آنها را به میوه و محصول و ثمره می رساند.
در این ز یارت ( جامعه) اعتراف می کنیم که اهل بیت نبوت کهف الوری یعنی پناهگاه و مأمن برای جمله ی عالمیانند، چون کلمه ی «وری» در لغت به معنای مطلق خلق است، یعنی تمام مخلوقات، اعم از زمینی و آسمانی، براساس نظم الهی، در پرتو نور آل محمد علیهم السلام به کمالات مخصوص خود در عالم هستی نایل می شوند و در این میان، نوع انسان علاوه بر نیاز تکوینی که همانند سایر مخلوقات به وجود اقدس امام علیه السلام دارد، نیاز خاص دیگری نیز از جهت سیر و سلوک به سوی خدا، به آن وجود اعظم و اقدس دارد. توضیح این نیاز آن که، ما از مبدئی حرکت کرده ایم و رو به مقصدی بی نهایت عظیم که لقای خداست می رویم و در این مسیر پر خوف و خطر، شیطان، این دشمن قسم خورده ی ما، در کمین ما نشسته و آماده ی اضلال و اغوای ماست، چنان که قرآن نقل می کند که گفته است: «فبعزتک لاغوینهم أجمعین» (سوره ص/ آیه 82) و همچنین: «..... لا قعدن لهم صراطک المستقیم* ثم لاتیـنهم من بین أیدیهم و من خلفهم و عن أیمانهم و عن شما ئلهم...» (سوره اعراف/ آیات 16-17)، به عزت تو سوگند ای خدا، سر راهشان می نشینم و از چپ و راست و از پیش رو و پشت سر به آنها هجوم می برم... و گمراهشان می سازم و خدا هم براساس حکمت و مصلحتی که ما نمی دانیم، به او قدرت این هجوم را داده است.
پناهگاه محکم شیعیان، دامان آل محمد علیهم السلام
حالا در این راه پر از دام و کمند شیطان، اگر خدا ما را تنها می گذاشت، خلاف حکمت بود ولی درباره ی ما لطف کرده و در این مسیر پر خطر، کهفی حصین و پناهگاهی محکم قرار داده و آن آل محمد علیهم السلام هستند و ما را به دامن آنها افکنده و هشدار داده که مراقب باشید از آنها جدا نشوید. رسول مکرمش صلی الله علیه و آله وسلم فرموده: «مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق»، «مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است. هر که در آن نشست، نجات می یابد و هر که از آن کنار رفت، غرق می شود».
نه تنها امثال ما افراد عادی اگر از این کشتی نجات دور بشویم به ضلالت می افتیم، بلکه بزرگان عالم و آنها که در حکمت و عرفان و دیگر رشته های علمی متخصص و قهار بوده اند نیز اندکی که خود را مستغنی و مستقل انگاشته اند، به وادی های ضلالت و گمراهی عجیب افتاده اند و سبب گمراهی دیگران نیز شده اند.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- کتاب حبل متین (جلد اول) – از صفحه 123 تا 125 و صفحه 130 تا 132
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها