بررسی آثار و اندیشه های شیخ مفید
فارسی 4871 نمایش |شیخ مفید نام کامل ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان حارثی عکبری بغدادی مشهور به ابن المعلم است. او که بی گمان سرآمد متکلمان شیعی در سده چهارم و اوایل سده پنجم است در سال 336ق./ 948م. یا 338ق./ 950م. در عکبرا، شهری بر کرانه خاوری دجله و میانه راه موصل و بغداد، دیده به جهان گشود و به سال 413ق./ 1022م. در بغداد درگذشت. او در روزگاری می زیست که مکتب خردورزانه کلامی مسلمانان دوران شکوه خود را پشت سر می نهاد و در این میان حکمران خاندان بویه در عراق، زمینه را برای ظهور هرچه قدرتمندتر اندیشه های معتزلی و شیعی فراهم آورده بود. مفید که منابع سنی و شیعه او را به عنوان سرآمد متکلمان شیعه در روزگار خود به رسمیت می شناسند در دوران دانش اندوزی خود از شماری از محدثان و فقیهان آن دوران علم آموخت که از آن جمله می توان از کسانی چون ابوالقاسم علی بن محمد بن رفاء، ابوالقاسم جعفر بن موسی بن قولویه قمی (د.368ق.)، ابوجعفر صدوق (د. 381ق.)، ابوغالب احمد بن موسی بن محمد بن سلیمان زراری ( د.368 ق.)، ابوعبیدالله محمد بن عمران مرزبانی(د. 384ق.)، ابوبکر محمد بن عمر بن محمد بن سالم جعابی (د. 355ق.)، ابوعبدالله حسین بن علی بن ابراهیم جعل بصری (د.369ق.)، ابوعلی محمد بن احمد بن جنید اسکافی( د. 381ق.) و علی بن عیسی رقانی ( د. 384ق.) نام برد. او همچنین از طریق دو تن از استادان خود در کلام یعنی مظفربن محمد خراسانی مشهور به ابوالجیش که از وابستگان ابوسهل نوبختی بود و ابوالحسن علی بن عبدالله بن وصیف مشهور به ناشیء اصغر که او نیز از شاگردان نوبختی بود با کلام خاندان نوبختی که سوی مخالف مکتب حدیث قمیین بود آشنایی و پیوند یافت. بعدها از رهگذر همین آشنایی با دو مکتب یاد شده بود که شیخ مفید توانست مکتبی واسطه به دست دهد که با تأکید بر جنبه های عقلگرایانه، دورنمایه های مذهب شیعه را نیز در خود حفظ کند.
شماری از ناموران اندیشه شیعی از محضر شیخ مفید علم آموختند که مشاهیری چون سیدمرتضی علم الهدی (د. 436ق.)، سید رضی (د. 406ق.)، شیخ طوسی ( د.460ق.)، رجالی معروف، نجاشی ( د. 450ق.)، سلاربن عبدالعزیز دیلمی (د.463ق.)، ابوالفتح محمد بن علی کراجکی ( د. 449ق.) و ابویعلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری ( د. 463ق..) از آن جمله اند.
شیخ مفید آثار علمی فراوانی در دانش شیعی پدید آورد که شمار آنها را دویست یا افزون بر دویست اثر دانسته اند. در گزارشی تحلیلی که سید عبدالعزیز طباطبایی از آثار شیخ مفید به دست داده این نکته یادآوری گردیده که از مجموعه آثار او افزون بر نود اثر، یعنی نیمی از آن آثار شناخته شده، به مباحث کلامی شیعی اختصاص دارد و به دفاع از عقاید شیعه، تهذیب آنها و مباحثی از این دست می پردازد و از این نود و نه اثر نیز سی و سه تای آنها مربوط به مسأله امامت و جزئیات و فروغ آن است. در میان آثار کلامی شیخ مفید که بر اندیشه دوره های پسین اثر گذشته است باید از آثار زیر یاد کرد:
- اوائل المقالات فی المذهب و المختارات، که کلیات اندیشه کلامی شیعه دوازده امامی را فراروی می نهد و به مقایسه آن با برخی از دیدگاههای مهم دیگر در آن روزگار می پردازد.
- شرح الاعتقادات یا تصحیح الاعتقاد بصواب الانتقاد که مولف در آن به نقد و تصحیح الاعتقادات استاد خود شیخ صدوق دست می یازد و از این رهگذر آموزه های صدوق را با مکتب خود هماهنگ می سازد.
- الاشارد، که یکی از نخستین کتابهای جامع در موضوع زندگی امامان شیعه است و بر آن شروح و حاشیه هایی نوشته اند و بیشتر کسانی که به سیره امامان می پردازند از آن بهره جسته اند.
- العیون و المحاسن، که مناظرات مفید با مخالفان را در بردارد و سید مرتضی تلخیصی از آن با نام الفصول المختاره من العیون و المحاسن فراهم نهاده است.
- الافصاح فی الامامه، که به بحث درباره امامت امیرمومنان علیه السلام و ابطال دلایل مخالفان اختصاص دارد.
- الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، که به دفاع از امیرمومنان علیه السلام و اثبات برحق بودن آن حضرت در نبرد جمل می پردازد.
خوشبختانه آثار ابن المعلم به مناسبت برگزاری کنگره هزاره درگذشت شیخ مفید از سوی این کنگره در سال 1413ق./ 1371ش. چاپ شده و امروز در اختیار است. بسیاری از آثار او نیز پیش از این کنگره یا پس از آن به زبان فارسی و زبانهای دیگر برگردانده شده است. شیخ مفید در عرصه اندیشه کلامی و نیز مکتب فقهی شیعه جایگاهی در خور توجه دارد. او در عرصه فقه توانست به سلطه گسترده اهل حدیث که تا نیمه دوم قرن چهارم تقریبا یکه تاز میدان بودند پایان دهد و در برابر گرایش ظاهرگرایی که این مکتب از آن دفاع می کرد عقلگرایی را به فقه هم بگشاند و راه استدلال و تعقل و اجتهاد اصطلاحی را در فقه شیعه بگشاید. او در عرصه کلام و عقاید نیز راهی را ادامه داد که پیش از او به همت کسانی چون الاحوص داوود بن اسد بصری و عبدالرحمن بن احمد بن جبرویه عسکری از رجال سده سوم هجری فراروی نهاده شد و بعدها کسانی از خاندان نوبختی همانند ابوسهل اسماعیل بن علی(د. 300ق.) و ابو محمد حسن بن موسی (د. 300یا 310ق.) بدان استمرار بخشیده بودند و جریان رو به رشد گرویدن از اعتزال به تشیع امامی آن را قوت استحکام بخشیده بود.
شیخ مفید به رغم در پیش گرفتن رویکرد خردورزانه در هر دو باب فقه و کلام از در غلتیدن به زیاده انگاری در امان ماند، چونانکه در فقه با آراء استاد خود ابن جنید که طرفدار قیاس بود به مخالفت برخاست و کتاب النقض علی ابن الجنید فی اجتهاد الرأی را به همین منظور تألیف کرد. او در باب کلام و عقاید نیز با آنکه از سویی به تصحیح عقاید استاد خود صدوق پرداخت از سویی دیگر تا اندازه ایی به کلام شیعی در برابر معتزله استقلال داد و بیشترین همت خود را متوجه مسأله امامت ساخت، مسأله ای که ملاک جدایی این دو اندیشه از همدیگر بوده و هست. در اندیشه شیخ مفید به عنوان یکی از نمایندگان برجسته کلام شیعی از اصول پنجگانه توحید، عدل، امامت و معاد دفاع می شود و سازمان یافته ترین اثر او در این خصوص بخشی از اوائل المقالات است.
دیدگاههای مفید در باب اصول توحید، عدل، نبوت و معاد در کلیات و چهارچوب، تقریبا همان چیزی است که در آثار معتزله دیده می شود و از این زاویه بخشی از مکتب اعتزال را نمایندگی می کند. اما او درباب امامت تفاوت دیدگاه شیعه امامیه با معتزلیان بصره و بغداد را روشن می سازد و این اصل را که مورد انکار معتزلیان است تقریر و تبیین می کند. وی معتقد است هرکس باید به حضور یک امام معصوم و پیراسته از خطا در جهان معتقد باشد. از دیدگاه او امامان دوازده گانه شیعه، امامانی معصوم ازخطا هستند و در وظایف شرعی امامت از سوی آنان قصوری نمی ود. در دیدگاه شیخ مفید گرچه از دادن وصف آگاهی از غیب به امامان خودداری می شود و از این سخن به میان می آید که امامان دیگران در معرض بیماری و آسیب قرار دارند اما به این نیز تمایل نشان داده می شود که امامان از بسیاری از امور و از همه دانشها و مهارتها و زبانها آگاهی داشته باشند. شیخ چنین چیزی را به لحاظ عقلی در شمار امور ممتنع نمی داند. شیخ مفید گذشته از مقوله های دینی و اصول عقاید، در کتاب اوائل المقالات خود از امور عامه کلام که خود آنها را «الطیفغ من الکلام» می نامد نیز بحث می کند و پس از تعریف جواهر به اجزایی که اجسام از آنها پدید می آیند از انفکاک ناپذیری جواهر از اعراض سخن به میان می آورد و بقاء را در جواهر امری مستمر معرفی می کند که فقط به ارتفاع بقاء از میان می رود. او سپس از اموری چون عدم، معدوم، فلک و ترکیب شدن اجسام از طبایع سخن به میان می آورد و آنگاه از افعال تولیدی بحث می کند تا از این رهگذر چاره ای برای معضل جبر و اختیار و اراده خدا و اراده بندگان بجوید. دیدگاههای او در این مباحث عمدتا با دیدگاه مکتب خردورانه اعتزال همسویی دارد و در مواری که با برخی از معتزلیان تفاوت نظری هست وی خود بدان تصریح می کند. روی هم رفته ساختار مباحثی که شیخ مفید در آثار کلامی خود از جمله اوائل المقالات مطرح می کند ساختاری با کلیات همسنگ و هم سیاق با مکتب اعتزال به نظر می رسد و نسلهای پسین به تکمیل و منظم تر کردن این ساختار پرداخته اند، آنگونه که شاید بتوان نمونه ای از این ساختار نظم یافته تر را در آثار شاگردان او بویژه الذخیره سید مرتضی و المعارف ابوالصلاح حلبی دید.
منـابـع
دکتر حسین صابری- کتاب تاریخ فرق اسلامی – از صفحه 239 تا 243
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها