بررسی معنای کلمات عید و مبارک
فارسی 1106 نمایش |در ایام نوروز جمله ی «عید شما مبارک» ورد زبان مردم است که وقتی به هم می رسند آن را به یکدیگر می گویند. حال باید دید آیا ما در اول فروردین عیدی داریم که آن را به یکدیگر تبریک بگوییم؟
اساسا کلمه ی «عید» به چه معناست و «مبارک» یعنی چه؟ عید مشتق از «عود» است و عود یعنی بازگشتن. عود هم چند قسم است: «عود زمانی»، «عود مکانی» و «عود حالی». عود زمانی مثل اینکه سال قبل اول فروردین کره ی زمین در مدار خود به نقطه اعتدال ربیعی رسیده بود. بعد دور شد و از آن نقطه فاصله گرفت و یک سال گذشت و بعد از یک سال، اینک بار دیگر عود کرده و به آن نقطه ی اعتدال ربیعی بازگشته است. این عود زمانی است، یعنی کره ی زمین در روز اول فروردین به نقطه ی اعتدال ربیعی بازگشته است. عود مکانی مثل اینکه شما از تهران به مکه سفر می کنید و بعد از چند روز به تهران باز می گردید. عود حالی مثل اینکه کسی مریض بوده و بعد از مدتی به حال سلامت خود بازگشته است. حال که می گوییم اول فروردین روز عید است، یعنی کره ی زمین بعد از اینکه در روز اول فروردین سال قبل به نقطه ی اعتدال ربیعی رسیده بود، از آن فاصله گرفت و رو به انقلاب صیفی و شتوی ( تابستانی و زمستانی) رفت و در تابستان زیر اشعه ی سوزان آفتاب قرار گرفت و در زمستان در پنجه ی قاهرانه ی سرما فشرده شد، الحال دوباره پس از یک سال این کره ی خالی به نقطه ی اعتدال ربیعی بازگشته است، یعنی در مدار خود در فضا به جایی رسید که با خورشید محاذی گشته و بطور معتدل اشعه ی خورشید بر آن می تابد و آن هم آن اشعه را می گیرد و در اعماق خود فرو برده و حیات مجدد پیدا می کند و از نو زنده می شود و شادابی و طراوت پیدا می کند. این عید است یعنی عود به حیات مجدد و بازگشت به شادابی و طراوت است و به همین جهت مبارک است.
مبارک حقیقی چیست؟
چون «مبارک» آن موجودی است که خیرات و برکات فراوان و ثابت دارد، در عالم، مبارک به این معنا جز «ذات اقدس حق» جل جلاله متصور نمی باشد که منبع کل خیرات و برکات است و غیر او، همه در حال فنا زوالند و جملگی مخلوقند و مخلوق یعنی از خود هیچ است و پوچ و هرچه که دارد، از خدا دارد، لذا ذات اقدس او خود را معرفی کرده که: «...تبارک الله رب العالمین» (سوره اعراف/آیه 54)، «فتبارک الله أحسن الخالقین» (سوره مومنون/ آیه 14)، «تبارک الذی بیده الملک»(سوره ملک/ آیه 1). آن موجودی مبارک است که ملک و سلطنت در عالم به دست اوست و سلطان قهار بر جهان هستی اوست. در میان سایر موجودات، آن موجودی که توانست با او رابطه برقرار کند و از الطاف و عنایات خاصه ی او برخوردار گردد، او هم می شود «مبارک بالعرض» یعنی صفت مبارک بودن به او نیز عطا می شود، از این رو است که قرآن کتاب مبارک است.
«کتاب أنزلناه إلیک مبارک....» (سوره ص/ آیه 29)، و جمله ی «أنزلناه إلیک مبارک» دلیل مبارک بودن قرآن را نشان می دهد که ما آن را نازل کرده ایم و «مبارک بالذات» منم، مبارک بودن قرآن نیز از من نشأت گرفته است.
از زبان حضرت مسیح علیه السلام نقل کرده که گفته است: «و جعلنی مبارکا أینما کنت»(سوره مر یم/ آیه 31)، «]خدا[ مرا در هر کجا که باشم، مبارک قرار داده است»، یعنی اوست که مرا طوری آفریده که از وجودم برکات فراوان به دیگران می رسد، بیماران صعب العلاج را شفا می دهم، نابینایان مادرزاد را بینا می کنم، مرده ها را زنده می کنم و... اینها همه نشأت گرفته از اذن و لطف و عنایت خاصه ی پروردگار من است.
آب باران را هم «مبارک» نامیده و فرموده است: «و نــزلنا من السماء ماء مبارکا»(سوره ق/ آیه 9)، «از آسمان آب مبارکی نازل کردیم...». برکات آب باران هم که برای همه کس روشن است. پس هر موجودی بخواهد «مبارک» شود، باید دست به دامن «مبارک حقیقی» بزند و از او مدد بگیرد و تنها راه نزدیک شدن به او و مدد گرفتن از او هم این است که هر موجودی به همان راهی که خدا برایش معین کرده برود تا «مبارک» شود. این گفتار همان خداست که می فرماید: «و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم» (سوره یس/ آیه 61)، «صراط مستقیم، همان عبادت من است». هر موجودی اگر در همان راهی که من برایش معین کرده ام پیش برود و مطیع امر و نهی من باشد، در صراط مسیتقیم عبادت من افتاده است و در این صورت است که من هم او را مورد مهر خود قرار می دهم و مبارکش می گردانم.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- بنای بندگی، صفای زندگی – از صفحه 177 تا 179
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها