ناتوانی از درک حقیقت حضرت زهرا (س) در روایات
فارسی 2058 نمایش |ما همین قدر می توانیم اقرار کنیم که خالق داریم یعنی در این عالم کسی هست که به ما هستی داده، حیات داده، چشم وگوش و عقل و هوش داده، زمین و آسمان ساخته و او دارای صفات کمال از علم و قدرت و حکمت است. اینها را می دانیم و اعتقاد داریم اما در عین حال نمی فهمیم آن ذات اقدس حق کنهش چیست و حقیقت صفاتی که عین ذات اوست، چیست. این را نمی دانیم. اقرار به وجود صانع علیم قدیر حکیم، داریم اما از درک حقیقت ذات اقدس او عاجزیم. در مورد حقیقت علیای اولیای خدا نیز چنینم. ما همین قدر اعتقاد داریم و می گوییم: «خداوند شما را به انواری آفرید و محیط ب رعرش خود قرار داد»، سپس بر ما خاکیان منت گذاشت و مرتبه ای از مراتب نور وجود شما را در این عالم متجلی ساخت و در دسترس آدمیان قرار داد تا تربیت شوند. ما اینها را می گوییم ولی نمی فهمیم «خلقکم الله انوار» یعنی چه؟ شما نور بودید، چه معنایی از نور منظور است؟ مسلم از قبیل نور شمع و چراغ و ماه و خورشید و ستارگان که نیست! آن چه حقیقتی است؟ آنگاه عرش، یعنی چه؟ و محیط بر عرش بودن چه معنایی دارد؟ بعد تنزل دادن مرتبه ای از مراتب نور وجود آنان و متجلی ساختن آن در میان آدمیان به چه نحو؟ و دارای چه اسراری است؟ تمام این حقایق از لحاظ واقعیت آسمانی اش؛ از حیطه ای ادراک ما بیرون است، چون ولایت در واقع ظل ربوبیت است و همانگونه که حقیقت ربوبیت از محدوده ی درک ما بیرون است، حقیقت ولایت نیز چنین است.
درک حقیقت حضرت زهرا علیهم السلام از توان ما بیرون است
آنگاه در میان صاحبان مقام ولایت، یک فرد استثنایی هست که حقیقت او از همه ی حقایق مخفی تر است و او وجود اقدس حضرت زهرای اطهرا علیهما السلام می باشد. او چون زن است و زن بحسب اقتضاء لطافت خلقتش مستلزم مستوریت و محجوبیت است، زن تنها برای محارمش مکشوف است و از غیرمحارم مستور است. محارم حضرت صدیقه ی کبری علیهما السلام منحصر در سیزده تن است، پدر و شوهر و یازده فرزندش – مقصود از محرم، محرم فقهی نیست بلکه محرم معرفتی منظور است- تمام انبیاء و رسل علیهم السلام حتی آنان که در سلسله ی اجدادش قرار گرفته اند، از لحاظ شناخت و درک حقیقت ذات در واقع نسبت به او نامحرومند و آن حقیقت علیا، از آنها هم در حجاب است. در زیارتش می خوانیم: «خدا پرده ی نبوت پیش روی او آویخته و او را در پشت پرده نبوت قرار داده است».
شناختن او مستلزم عبور از حجاب نبوت است و از طرفی نیز رسول خاتم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: «فاطمه بضعه منی و هی روحی التی بین جنبی»، فاطمه روح و جان من است و معلوم است که حیات تن بسته به روح است. بنابراین مقصود از حجاب، نبوت ختمیه است که سایر انبیا علیهم السلام نیز از شناختن آن پرده نشین نبوت ختمیه ناتوانند و به قول آن حکیم بزرگوار رضوان الله علیه:
حجابها مثل حجاب الباری بارقه تذهب بالابصار
حجاب زهرا علیهما السلام همانند حجاب خداست. همانگونه که ذات اقدس خدا پشت پرده و در حجاب است، حقیقت علیای زهرا نیز پشت پرده و در حجاب است و درخشش برق ولایتش دیده های عقل و فکر آدمیان را خیره می سازد.
بل هی نور عالم الانوار و مطلع الشموس و الاقمار
بلکه او نوری است که عالم انوار را روشن کرده است. حضرات ائمه ی اطهار علیهم السلام انوار قاهره در عالمند. چه کسی می تواند نور حسن و حسین علیهماالسلام را بشناسد؟ نور امام باقر و امام صادق و نور ولی زمان حضرت بقیه الله علیهم السلام را بشناسد؟ حال بنگر که تمام این انوار قاهره ی عالم مولود نور ازهر و انوار زهرای اطهرند. هر یک از امامان علیهم السلام خورشید درخشان جهان خلقتند، آنگاه تمام این خورشیدهای فروزان از افق وجود زهرا علیهما السلام طالع شده اند. پس آن مطلع و مشرق اعلایی که یازده خورشید از دامن او طالع شده اند، تا چه حد درخشندگی خواهد داشت؟
بل هی نور عالم الانوار و مطلع الشموس و الاقمار
باز در زیارتش می خوانیم: «وسللت منها انوار الائمه».
انوار امامان معصوم علیهم السلام از نور زهرای اطهر علیهما السلام
انوار تمام امامان از نور اقدس زهرا علیهما السلام انتشعاب پیدا کرده اند و مولود واقعی آن نورند و طبیعی است که مولود از مادرش تکون می یابد و تمام ذرات وجودش از مادر ریشه گرفته و از شیر او تغذیه می شود. زهرا علیهما السلام مادر همه ی امامان است. نه تنها از لحاظ جسمشان، بلکه از لحاظ مقامات معنوی و مراتب آسمانیشان نیز از زهرا تکون یافته و از او ارتزاق می کنند. این جمله ی نورانی را از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بشنویم که می فرماید: «ما امامان، حجت خدا بر همه ی مردم می باشیم و مادر ما فاطمه حجت خدا بر ما امامان است».
تاسی امام زمان علیه السلام به حضرت زهرا علیهما السلام
از حضرت بقیه الله اروحناه نیز نقل شده است: «من از ]مادرم[ دختر رسول خدا تاسی می کنم، الگوی کار من مادر من زهرا ست».
او که مصلح در عالم است، می فرماید: من از مادرم تاسی می جویم و از او الگو می گیریم، باید خودشان، خودشان را بشناسانند؛ ما نمی توانیم.
قال الصادق علیه السلام: «هی الصدیقه الکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی»، فاطمه صدیقه ی برتر است. مریم علیهما السلام در قرآن صدیقه است؛ امه صدیقه، او راستگوست در آن مطلبی که گفته است: «لم یمسسنی بشر و لم أک بغیا»(مریم/20)، «من با بشری تماس نگرفته ام.» این بچه از دم روح القدس متکون شده است. قرآن تصدیقش کرده که او زنی راستگوست. خودش و فرزندش هر دو آیتی از آیات خدایند. او در این جهت صدیقه است، اما کبری نیست. آن که کبری و در میان صدیق ها برترین می باشد، زهرا علیهما السلام است. (علی معرفتها دارت القرون الاولی). مقامات معنوی تمام انبیا و اوصیای پیشین بر محور شناخت فاطمه گردش می کند.
اقرار انبیاء به فضیلت حضرت زهرا علیهما السلام
اصلا نبوت انبیای سلف بر محور معرفت زهرا علیهماالسلام به گردش درآمده است. «هیچ پیامبری به کمال نبوت خود نرسیده مگر این که اول اقرار به فضیلت زهرا علیهما السلام و محبت او کرده است». همین بس که فرمود: اگر علی در عالم نبود، احدی شایستگی همسری زهرا را نداشت.
از امام صادق علیه السلام منقول است: «در روی زمین از آدم گرفته تا به آخر کسی جز علی، اهلیت کفویت فاطمه را نداشت».
از امام باقر علیه السلام منقول است: «فاطمه علیهما السلام نسبت به تمام آن چه که خدا در عالم خلق کرده است، سمت فرمانروایی دارد و اطاعت فرمانش بر همه واجب است، حتی فرشتگان پیامبران».
رابطه ی معرفت و محبت و تبعیت
و لذا می گوییم که ما عظمتشان را درک نمی کنیم. آنچه برای ما مهم است این است که بدانیم ذکر فضیلت به منظور ازدیاد معرفت است و معرفت سبب ازدیاد محبت است و محبت نیز مستلزم تبعیت است. فضائلشان را می گوییم تا آنها را به کمال بشناسیم. وقتی آنها را شناختیم، دوستشان خواهیم داشت و وقتی دوستشان داشتیم، دنبالشان می رویم و از افکار و اخلاق و اعمالشان پیروی می کنیم وهدف اصلی از تشکیل مجالس، همین است. اگر همه ی اینها بود و تبعیت نبود، همه اش ناقص است.
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره توبه(جلد دوم) – از صفحه 237-242
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها