مظاهری از تجلی ولایت در امامت
فارسی 2604 نمایش |تا کنون اجمالی از ظهور ولایت در کسوت نبوت و رسالت مطرح شد. اکنون اجمالی از تجلی ولایت در امامت مورد بحث قرار می گیرد. نکته شایان ذکر این که گرچه در این بخش، تنها از وجود مبارک امام صادق (ع) سخن به میان می آید، لیکن روشن است که سایر معصومان (ع) نیز واجد این کمالات هستند. امام صادق (ع) هم در معارف، ولی الله است و سخنانی بلند دارد، هم در صیانت از حدود الهی ولی الله است و سازش ناپذیر و هم در اداره ی شئون جامعه ولی الله است و دوراندیش و مصحلت بین. اما در بخش معارف، وقتی از آن حضرت پرسیدند: «چرا کعبه را کعبه گفتند؟» فرمود: «چون کعبه چهار دیوار و شش سطح دارد، پس مکعب است و از این رو، آن را کعبه می نامند.»
آنگاه درباره ی این که چرا کعبه چهار ضلعی است؟ فرمود: «چون "بیت معمور" دارای چهار ضلع است، کعبه هم که محاذی آن است، باید دارای چهار دیوار باشد. بیت معمور خانه ای است در آسمان که به وسیله ی عبادت فرشتگان، معمور و آباد است.»
درباره ی این که چرا بیت معمور چهار ضلع دارد نیز فرمود: »چون عرش خدا دارای چهار ضلع است، و سر این که عرش خدا، چهار ضلعی است، آن است که کلماتی که مبنا و اساس اسلام است، چهار تاست: "سبحان الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله اکبر". همه ی اسمای حسنی و معارف الهی به این مبانی چهارگانه (تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر) بر می گردند. تسبیح خدا از هر نقص و عیب؛ تحمید خدا در برابر نعمتها؛ تهلیل خدا، شرک زدایی در برابر هر گونه بت پرستی؛ و تکبیر خدا، بزرگداشت خدا از هرگونه وصف است.»
بنابراین مستفاد از بیان نورانی امام صادق (ع) در اشاره ی به بعضی از اسرار کعبه این است که "راه رسیدن به عرش خدا، تعلیم و تعلم اسمای حسنای خداست". بر اساس این رهنمود، شناخت مناسک حج و عمل به آن، سالک و طائف را به بیت معمور می رساند، چنانکه معرفت کامل و عمل به آنها او را به عرش می رساند و عرش خدا همان مقام فرمانروایی و علم تدبیری او نسبت به جهان است. البته اسمای الهی هر کدام وسیله ی خاصی است که با توسل و ابتغای به آنها می توان به اندازه ی سعه ی وجودی خود با عرش الهی در ارتباط بود.
از بیان امام (ع) استفاده می شود که انسان دارای دو حقیقت نیست که یکی روح و دیگری جسم او باشد و هر دو در تشکیل حقیقت انسان، اصیل باشد، بلکه یکی اصل و دیگری فرع است. اصل وحقیقت انسان، جان اوست و تن به منزله ی سایه و فرع آن است: «أصل الإنسان لبه؛ حقیقت انسان، لب و عقل و لطیفه ی الهی اوست.» از این رو آن حضرت فرمود: «ما ضعف بدن عما قویت علیه النیة؛ اگر اراده، نیرومند و فولادین بود، بدن را به همراه خود می برد و بدن، احساس ضعف نمی کند.»
پس روح انسانی، چنان قدرتمند است که در سایه ی معرفت و تهذیب، می تواند از چهار دیواری کعبه، به عرش خداوند و به مبنای عرش که حقیقت تسبیحات اربعه است، به مقدار امکان رسیده، تا خود مظهر عرش پروردگار رحمن قرار گیرد: «قلب المؤمن عرش الرحمن» همان گونه که برخی از آیات قرآن کریم همانند آیه شریفه ی «لیس کمثله شیء؛ هیچ چیز مانند او نیست.» (شوری/ 2) از غرر آیات محسوب می شود، این گونه روایات نیز از برجسته ترین روایات اهل بیت (ع) است. یعنی گرچه همه ی سخنان معصومین (ع) نورانی و تابناک است، لیکن در این میان، احادیث مزبور، تابندگی دیگری دارد؛ زیرا اصالت، حریت و شهامت روح را در بر دارد.
آنچه مطرح شد، اجمالی از ظهور ولایت در تعلیم معارف بود، اما برای بیان ظهور آن در سازش ناپذیری و نبرد با طاغوت، به ذکر این نمونه بسنده می شود که منصور دوانیقی برای امام صادق (ع) نامه ای نوشت که چرا چون دیگران به دربار ما نمی آیید؟ آن حضرت در جواب مرقوم فرمود: «نه تو اهل آخرتی تا از ملاقات با تو نفع اخروی ببرم و نه من اهل دنیا هستم تا با دیدارت منافع مادی خود را از خطر مصون دارم.»
دوباره منصور دوانیقی نوشت: «تصحبنا لتنصحنا؛ برای نصیحت، با ما مصاحبت کن نه برای بهره برداری خود.» امام صادق (ع) در پاسخ مرقوم فرمود: «من أراد الدنیا لا ینصحک ومن أراد الآخرة لا یصحبک؛ کسی که خواهان آخرت است با تو مصاحبت نمی کند و عمرش را در دربار تو تلف نمی کند تا سخنی بگوید و تو نپذیری، و کسی که دنیا طلب و از وعاظ السلاطین است، تو را به میل تو نصیحت می کند و هرگز تو را به واقعیت و آنچه مصالح اسلام و مسلمین در آن است، اندرز نمی دهد.»
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 189
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها