ارزش زمان و مکان در پرتو ولایت
فارسی 2902 نمایش |نزول نعمت عظیم رسالت، سرزمین و محدوده ی زمانی خاص خود را ارزشمند و پرمحتوا می سازد، از این رو خدای سبحان هم به سرزمین مکه، مهبط وحی و رسالت، سوگند یاد کرده است: «لا أقسم بهذا البلد؛ سوگند به اين شهر.» (بلد/ 1) و هم به عصری که رسول اکرم در آن مبعوث شد: «والعصر* إن الإنسان لفی خسر؛ سوگند به روزگار وحی و رسالت که ندای توحید و قسط علیه شرک و ظلم، در آن طنین افکن شد.» (عصر/ 1- 2) و اگر عصر ظهور حضرت مهدی موعود (ع) و یا مصادیق دیگری از عصر، برای آیه ی مزبور ذکر می شود همه ی آنها در پرتو رهبری و تداوم راه پیامبران الهی است وگرنه صرف برهه ای از تاریخ اگر رهاورد آموزنده ای نداشته باشد، نه معیار ایمان نجات یافتگان خواهد بود و نه معیار خسارت سرمایه باختگان.
خداوند به روح عصر رسالت و امامت که همان ولایت است سوگند یاد کرد، همان طور که به سرزمین ولایت که جامع نبوت و خلافت است، قسم یاد کرد و آن منطقه را حرم امن خود قرار داد و نکته سوگند به آن را یادآور شد که به پاس احترام رسول گرامی است: «لا أقسم بهذا البلد* و أنت حل بهذا البلد؛ سوگند به اين شهر و حال آنكه تو در اين شهر جاى دارى.» (بلد/ 1- 2) مکه بدون پیغمبر، سلسله احجاری است و کعبه ای که در کنارش رسالت و امامت ظهور نکند سنگهایی است که نه آسیبی می رساند و نه سودی دربر دارد. بدین راز اشاره دارد آنچه در برخی احادیث آمده است که: مردم موظف شدند به زیارت خانه خدا بروند و بعد از آن به محضر امامان معصوم (ع) شرفیاب شوند، زیرا "تمام الحج لقاء الإمام". پس به حضور ولی عصر (ع) رسیدن، متمم حج است.
اعراض از رهاورد انبیا، سفاهت است
وقتی حضرت ابراهیم (ع) کعبه را بنا نهاد از جمله نیایشهای آن بنیانگذار کعبه، این بود: «ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم إنک أنت العزیز الحکیم؛ خدایا! عزت و حکمت اقتضا می کند که برای این مردم، پیامبری اعزام کنی؛ چون کار مبدأ عزیز و حکیم، نفوذ ناپذیر و محکم و استوار خواهد بود. گرچه کعبه ساخته شد ولی کعبه ی بدون پیامبر سنگی است که سودمند یا زیانبار نیست.» (بقره/ 129)
بنیانگذار کعبه، عقل ممثل بود و چون از فرزانگی اهل توحید و وحی و رسالت، و این که نعمتی برتر از نعمت معرفت خدای سبحان و پیام آوران الهی نیست، به خوبی آگاه بود، از این رو از خدای سبحان مسئلت کرد تا از فرزندان وی پیامبری مبعوث کند که در پرتو هدایت خود، آنها را عاقل و خردمند سازد. خدای سبحان نیز ملت و دین ابراهیم (ع) را ملت توحید و عقل و رشد نامید و فرمود: «و من یرغب عن ملة إبراهیم إلا من سفه نفسه؛ چه كسى جز آنكه به سبك مغزى گرايد از آيين ابراهيم روى برمى تابد و ما او را در اين دنيا برگزيديم.» (بقره/ 130) محتوای این آیه ی مبارکه این است که هر کس از ملت توحیدی ابراهیم خلیل (ع) اعراض کند، سفیه است. پس کسی که خدا را عبادت نکند، سفیه است و عکس نقیضش این است که کسی که سفیه نیست، خدا را عبادت می کند. بنابراین عقل چیزی است که در پرتو آن، خدا عبادت شود و در جایی که خدا عبادت نشود سفاهت است نه عقل. با توجه به این نکته است که استاد علامه ی طباطبایی رضوان الله علیه، در ذیل آیه مزبور، حدیث معروف: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» را نقل می کند.
قرآن کریم، راه ابراهیم (ع) را راه عقل، و اعراض از آن را سفاهت می داند. و ابراهیم خلیل نیز کعبه ی بدون پیغمبر را سودمند و مؤثر نمی داند و از خدای سبحان مسئلت می کند تا برای هدایت نسل و ذریه ی او، پیامبری را مبعوث کند. از این رو رسول خدا (ص) می فرمود: «أنا دعوة إبراهیم؛ من محصول دعای حضرت ابراهیم هستم.» چه دعای پربرکتی که نتیجه آن، رسالت رسول اکرم (ص) است.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 186
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها