دعوت مسیحیان به اسلام
فارسی 2750 نمایش |رسول خدا (ص) طی نامه ای نصارای مجاور مدینه را به اسلام دعوت کرده، آنها را از تثلیث و مانند آن نهی کرد، زیرا اولا مضمون انجیل محرف، توحید ناب نبود و ثانیا اگر ترسایان به آن کتاب آسمانی هم عمل می کردند، باید به رسالت پیغمبر اسلام معتقد می شدند؛ چون انجیل، رسالت رسول گرامی (ص) را بشارت داده است.
خدای سبحان، عیسای مسیح (ع) را مبشر رسول خاتم (ص) وصف کرد و در قرآن کریم آمده است که علمای اهل کتاب، رسول خدا را همانند فرزند خود می شناختند: «یعرفونه کما یعرفون أبناءهم؛ همان گونه كه پسران خود را مى شناسند او [=محمد] را مى شناسند.» (بقره/ 146) و همه اوصاف ظاهری و باطنی پیغمبر گرامی اسلام در کتب آسمانی پیشین آمده است و علمای اهل کتاب همه ی این ویژگیها را در وجود مبارک پیغمبر (ص) مشاهده کرده اند تا آن جا که او را مانند فرزند خود شناخته اند، اما همان طور که فرعونیان گرفتار دنیاپرستی شدند: «وجحدوا بها واستیقنتها أنفسهم ظلما وعلوا؛ با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند.» (نمل/ 14) علمای اهل کتاب هم گرفتار هوس پرستی شدند، زیرا با این که عالم به رسالت رسول گرامی بودند، آن را انکار کردند و به جای این که اعتراف را با معرفت هماهنگ سازند، انکار را با آن قرین ساختند که این مقارنت ناهماهنگ مایه ی ضلالت آنها شده است: «أضله الله علی علم؛ خدا او را دانسته گمراه گردانيده.» (جاثیه/ 23)
نصارای نجران پس از دریافت نامه ی رسول اکرم (ص) که مشتمل بر دعوت به توحید منزه از تثلیث، و هدایت به نبوت خاتم انبیا بود، و بعد از مشورت با یکدیگر، هیئتی را عازم مدینه کرده تا به حضور رسول اکرم (ص) باریافته، پرسشهایی را به عرض آن حضرت برسانند. آنان چون عیسی (ع) را فرزند خدا می دانستند و از طرفی او را "ثالث ثلاثه" می پنداشتند و توحید خود را با شرک مشوب کرده بودند، یکی از پرسشهایشان این بود که شما درباره ی حضرت مسیح چه می گویید؟
رسول اکرم (ص) فرمود: «من به وحدانیت خداوند شهادت می دهم که عیسای مسیح، بنده خداست و مانند دیگر انسانها محکوم قوانین عام عالم امکان و نیز احکام انسان است.» گفتند: «اگر عیسای مسیح بنده و مخلوق خداست، پدر او کیست؟ مگر می شود انسان مخلوق، پدر نداشته باشد؟» برای حل معضل آنها آیه نازل شد که اگر آنها درباره عیسای مسیح با تو احتجاج می کنند تو در پاسخ آنان بگو: «إن مثل عیسی عند الله کمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون؛ در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت.» (آل عمران/ 59)
در کتب انبیای پیشین (ع) نیز آمده بود که اگر قبل از آدم نسلهایی بودند، منقرض شدند و آدم و حوا از نسل آدمیان پیشین نیستند. مبدأ قابلی آدم و حوا خاک است. البته پدید آمدن از خاک با پیمودن درجات، منافاتی با تکامل ندارد. آنچه مسلم است این است که خاک به صورت آدم در آمده است گرچه به یقین مراحل جماد تا حیات انسانی را پیموده است، البته این که تحول و تطور به صورت سریع یا بطیء انجام پذیرفت، معلوم نیست و هر دو ممکن است و هیچکدام محال عقلی نیست.
به هر تقدیر اگر آدم و حوا فرزند نسل دیگری می بودند، مسیحیها می توانستند در جواب احتجاج رسول گرامی (ص) بگویند: «پیدایش حضرت آدم مانند تولد همه فرزندانی که دارای پدر و مادرند، عادی است، لیکن پیدایش حضرت مسیح (ع) پدیده ای غیر عادی است. بنابراین نمی توان به مضمون آیه ی «إن مثل عیسی عند الله کمثل ادم» (آل عمران/ 59) استدلال کرد.» از این جا معلوم می شود همان طور که عیسی (ع) پدر نداشت، آدم (ع) هم پدر نداشت، چنانکه مادر هم نداشت و فقط با اراده تکوینی و به طور خارق عادت پدید آمد. بدون پدر خلق شدن خرق عادت است نه خرق قانون عقلی، محال عادی است نه محال عقلی. از این رو می شود "معجزه"، زیرا اعجاز آن است که بر خلاف عادت باشد نه عقل.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 169
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها