حیات و اندیشه
فارسی 2605 نمایش |هر درجه ای که انسان بدان می رسد حیات جدیدی می یابد، وقتی به جایی رسید که مطلبی را درک نمی کند از آن جهت مرده است! آنگاه که با کوشش به درک آن مطلب موفق شد حیات تازه ای نصیبش می شود؛ اگر در مسئله ای اندیشه ندارد، در آن مسئله، زنده نیست چون حیات با اندیشه آمیخته است، هرجا علم و قدرت باشد حیات نیز حضور دارد، آگاهی، حیات بخش و قدرت آفرین است، علم و قدرت زمینه ساز حیاتند نه اینکه حیات، مجموعه ی علم و قدرت باشد، بلکه حیات عامل هماهنگ کننده است، علم را بر عمل مشرف می کند و عمل را زیر پوشش علم، تنظیم می سازد و چون علم و عمل مراتبی دارد، حیات نیز دارای درجات خواهد بود. جهاد و کوشش پیغمبر (ص)، بر آن بود که پیروان خود را به درجات برتر برساند، همه ی آیات الهی، که ظاهری دارد و باطنی و برای باطن، باطن دیگر، برای آن است که درجات نهفته را ارائه داده عالمان عامل را بالا ببرد: «یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین أوتوا العلم درجات؛ خدا کسانى از شما را که ایمان آورده و کسانى را که دانش داده شده اند رتبه ها بالا برد.» (مجادله/ 11) مؤمن یک درجه دارد و مؤمن عالم درجات.
پیغمبری که مراحل «ثم دنی فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی؛ سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد تا به انازه ی دو کمان یا نزدیکتر گردید.» (مجادله/ 8- 9) را طی کرده، با اینکه توان اوج گیری دارد، مأمور شد که به نشئه ی طبیعت تنزل کند و با انسانها به سر برد، به عنوان معلمی مهربان، بال بگسترد و دیگران را زیر بال خود گرفته، آیین پرواز را به دیگران بیاموزد تا دوباره با هم به پرواز در آیند! «واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛ و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كرده اند بال خود را فرو گستر.» (شعراء/ 215) به مؤمنان نیز فرموده: حیات در گرو پیروی از پیامبر است، رسول اکرم (ص) نیز در حیات و ممات خود باید امت را حفظ کند، در این آیه می فرماید: «جناح» یعنی پر و بالت را بگستر تا دیگران زیر آن پناهندگی داشته باشند تا پر درآورده آیین پرواز را بیاموزند، تو معراج رفتی! نماز معراج آنان باشد، تو «دنی فتدلی» داشتی آنان نیز«قربان کل تقی» داشته باشند، تو اوج گرفتی، آنان نیز بتوانند از صلوات من و فرشتگانم بهره ای ببرند که: «هو الذی یصلی علیکم وملائکته؛ اوست كسى كه با فرشتگان خود بر شما درود مى فرستد.» (احزاب/ 43) من و فرشتگانم بر تو صلوات می فرستیم تو مؤمنان را بال و پر بده تا به جایی برسند که بر آنان نیز صلوات بفرستیم: «إن الله و ملائکته یصلون علی النبی؛ خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند.» (احزاب/ 56) تو بی بال و پرها را پناه بده تا آنان نیز پر درآورده، با فرشتگان محشور باشند، بالی که درمی آورند همانند بال و پر کبوتر و مرغ نیست، بلکه همسان بال ملائکه است چنانکه درباره ی حضرت جعفر طیار (ع) آمده است که خدای سبحان به این شهید دو بال داده که با فرشتگان در بهشت پرواز می کند.
اینک تو ای رسول اکرم (ص)! راه تحصیل این بال را به مردم بیاموز تا آنان بال درآورده به پرواز آمده، فرشتگان ما بر آنان صلوات بفرستند. ملائکه همیشه بر بندگان صالح صلوات می فرستند، اگر تفاوتی هست در این طرف است وگرنه آنجا لیل و نهار، صبح و مساء، هفته و ماه و سال نیست چون قبلا گذشت که آن نشئه، فوق زمان است.
پس اگر خواستیم بدانیم در فلان مسئله زنده ایم یا نه؟ باید بدانیم عالم به آن هستیم یا نه؟ و چون کل جهان با توحید، اداره می شود، یعنی از نظر تکوین، خدای واحد، رب العالمین بوده جهان را آفریده و اداره می کند، از نظر علوم هم همه ی علوم و معارف حقه به علم توحید برمی گردد، شناخت خدا، اسما و اوصاف حق تعالی، مظاهر اسما و اوصاف، شناخت افعال و آثار خدا چیزی بیرون از محدوده ی توحید نیست لذا خدای سبحان به پیغمبر فرمود: «فاعلم أنه لا إله إلا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات؛ پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن].» (محمد/ 19) یعنی تو عالم بر توحید باش، تو موحد باش، برای خود و سایرین طلب آمرزش کن، هم عالم باش و هم معلم.
خداوند ابتدا رسول اکرم (ص) را علم توحید آموخته، سپس وی را معلم و ناشر لوای توحید معرفی کرد: «یعلمهم الکتاب و الحکمة؛ كتاب و حكمت به آنان بياموزد.» (بقره/ 129) آنگاه فرمود: این پیغمبر، محور حیات است و حیات او هم در محور تعلیم توحیدی است؛ از طرفی به ما فرموده: دعوتش را استجابت کنید تا زنده شوید و از طرف دیگر به پیغمبر دستور داده که پر و بال بگستران تا آنان را احیا کنی، همه ی مختصاتی که برای انسان زنده لازم است به پیغمبر داده سپس فرموده: «تو عامل حیات بخش باش.»
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 316
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها