شبهه افسانه و خرافه بودن داستان طوفان نوح علیه السلام (اساطیر)
فارسی 10019 نمایش |طوفان نوح در تواریخ و اسطوره هاى سایر ملل
داستان طوفان نوح و به راه افتادن سیل بزرگ و نابودى موجودات زمین، تقریبا قدمتى سه هزارساله دارد و در افسانه ها و داستان هاى عامیانه از جایگاه خاصى برخوردار بوده است. این واقعه، بنابر شواهد علمى و نظریه برخى از دانشمندان، در اصل احتمالا به دوره آب شدن آخرین یخچال هاى دوره یخبندان مربوط مى شود. این افسانه در یاد و خاطره ملل مختلف جهان و اقوامى که از دوران ماقبل تاریخ نیز زنده بودند، به اشکال مختلف نمایان شده است. در تعداد بسیارى از این روایات که در سطوح مختلفى از فرهنگ ها و ادیان و مذاهب بشرى در سراسر دنیا مشهود است، توفان نتیجه گناه و یا خطاى مذهبى انسان تلقى شده، و نیز گاهى فقط و فقط خواست یک موجود الهى درپایان بخشیدن به وجود بشر است.
روشن کردن علت حدوث این توفان در روایات بین النهرین کار دشوارى است. از بعضى اشارات چنین درک مى شود که خدایان به سبب «معصیت کاران» چنین اراده کرده اند، و بر طبق روایتى دیگر هیاهوى غیر قابل تحمل انسان ها موجب شد تا خشم انلیل برانگیخته شود. بنابراین اگر در فرهنگ هاى دیگر نیز به بررسى اسطوره هایى بپردازیم که توفان قریب الوقوعى را پیش بینى کرده اند، چنین درمى یابیم که علت اصلى این توفان به طور کلى در گناهکارى انسان ها، و یا در کهنگى و فرتوتى عالم خلاصه مى شود. به حکم تنها واقعیت موجود، یعنى واقعیتى زنده و سودمند، عالم خود به تدریج ویران مى شود و به سبب ناتوانى زوال مى یابد و این دلیلى است براى آن که عالم دوباره آفریده و بازسازى شود. به عبارتى دیگر توفان نوح در بعد جهانى وقوع حادثه اى است که به صورت نمادین در جشن سال نو روى مى دهد; یعنى «پایان کار عالم» و کار بشرى گناهکار، جهت امکان بخشیدن به خلقتى نوین است.
هنگامى که جرج اسمیت، دانشمند انگلیسى و از کارکنان موزه بریتانیا، لوحه یازدهم منظومه گیلگمش را کشف کرد و کلید رمز آن را گشود، معلوم شد که داستان توفان نوح ساخته و پرداخته نویسندگان تورات نبوده است.
وى در روز سوم دسامبر 1782 م طى بازدیدى از انجمن تازه تاسیس یافته «باستان شناسى کتاب مقدس» نطقى ایراد و در آن اعلام کرد که بر روى یکى از لوحه هاى کتابخانه کهن آشوربانیپال، پادشاه آشور در قرن هفتم ق م، داستان توفانى را خوانده که شباهت بسیارى با داستان توفان در سفر پیدایش دارد. به هر حال درباره توفان نوح بیش از ششصد نوع مختلف افسانه و داستان گوناگون در میان اقوام و ملل باستانى رواج دارد که در چهارگوشه دنیا نسل به نسل به ارث رسیده است. تفاوت هایى که در این افسانه ها دیده مى شوند، عموما در نوع برداشت هر قوم از کم و کیف این فاجعه خودنمایى مى کند; به طورى که هر یک از آنها نوع کشتى نجات، دلایل تفسیرى خشم خدایان و آسمان، روش زندگى بعدى نجات یافتگان و حتى احتمال تکرار مجدد این فاجعه را با توجه به محل جغرافیایى و زیستگاه خود تبیین و تعریف کرده اند. افسانه هایى از این دست که در طول قرون به یاد بشر مانده اند، جملگى نشان مى دهند که این فاجعه سیلى عالم گیر بوده و بعضا سیلاب هایى مهیب توام با آتش و زمین لرزه نیزروایت شده است. بنابر روایات، عامل چنین توفانى برخورد زمین با شهابى عظیم و یا آب شدن ناگهانى یخچال ها و کوه هاى یخ بوده که سبب انحراف سیاره زمین، جابه جایى رشته کوه ها، و همین طور غرق شدن جزایر بزرگ در اقیانوس ها شده است.
در فرهنگ هاى جوامع پیش از مسیحیت، در سواحل غربى اروپا، خاطراتى از شهرهایى که ناگهان در اعماق دریاها فرورفته اند باقى مانده است. در این وقایع سیلاب هاى وحشتناکى همه چیز را غرق کرده و جزایر متعددى از اقیانوس اطلس همراه با ساکنان آنها یکى پس از دیگرى به عمق آب ها فروغلتیده و تنها اندکى از فاجعه نجات یافته اند. توصیف واضح ترى از این فاجعه هولناک را مى توان در حماسه اى از سرزمین ایسلند به نام ادآ یافت: «کوه ها با شدتى بسیار به هم مى خورند و آسمان نیز به دو نیم مى شود. خورشید به خاموشى مى گراید، و زمین به اعماق دریاها فرو مى رود. ستارگان تابناک ناپدید شده و همه جا را آتش فراگرفته و شعله هاى آن زبانه کشیده و تا اوج آسمان بالا مى رود.»
در داستان ها و افسانه هاى آمریکاى باستان نیز بارها به بروز حوادث ناگهانى و توفانهایى اشاره شده است که علت اصلى آنها چیزى جز باران آسمان بوده است. در افسانه هاى قبایل سرخ پوست هوپى ساکن بخش هاى غربى ایالات متحده، به توفانى اشاره شده است که بدون باریدن باران و تنها بر اثر امواج کوه پیکرى که از دریا برخاسته و خشکى ها را فرا گرفته، به وجود آمده است: «قاره ها از هم شکافتند و در اعماق امواج فرو رفتند.» در این حادثه قوم هوپى به کوهى پناه برده و نجات یافتند; در حالى که «تمام شهرهاى بزرگ و ساکنان متکبرشان را آب فرا گرفته بود.» بابلیان و سومرى ها نیز در اساطیر خویش طورى از امواج کوه پیکر و باران یاد کرده اند که گویى همه از ژرفاى اقیانوس سرچشمه گرفته اند. شاید هم هم زمانى فجایع آسمان با امواج سهمگین برخاسته از اقیانوس گویاى این واقعیت باشد که در واقع سیل نیز فاجعه اصلى نبوده، بلکه نتیجه مجموعه اى از بلایا و حوادث وحشتناک ترى بوده است.
امم قدیم
صاحب المنار در تفسیر خود مى گوید در تواریخ امت هاى قدیم نیز جسته و گریخته ذکرى از مساله طوفان آمده، بعضى از آن سخنان با مختصر اختلافى مطابق با خبرى است که در سفر تکوین تورات آمده و بعضى دیگر با مختصر توافقى مخالف آن است. و از همه اخبار نزدیک تر به خبر سفر تکوین، اخبار کلدانیان است، و اینان همان قومى هستند که حادثه نوح در سرزمینشان رخ داد "برهوشع" و "یوسیفوس" از این قوم نقل کرده اند که زمانى که "زیزستروس" بعد از اینکه پدرش "اوتیرت" از دنیا رفت، در عالم رؤیا دید که به او گفتند، به زودى آبها طغیان مى کند، و تمام افراد بشر غرق مى شوند، و به او دستور دادند که سفینه اى بسازد تا به وسیله آن خودش و اهل بیت و خواص و دوستانش را از غرق شدن حفظ کند، او نیز چنین کرد، و این روایت بدین جهت که طوفان را مخصوص دوران جبارانى دانسته که فساد را در زمین گسترش دادند و خدا آنان را با عذاب طوفان عقاب کرد، مطابق روایت سفر تکوین است. بعضى از انگلیسى ها به الواحى از آجر دست یافتند که در آن این روایت با حروف میخى نوشته شده و متعلق به دوره "آشور بانیپال" بود، یعنى حدود ششصد و شصت سال قبل از میلاد مسیح بوده و خود آن از نوشته اى متعلق به قرن هفتم قبل از میلاد نقل شده بود، در نتیجه نمى تواند از سفر تکوین تورات گرفته شده باشد چون قدیمى تر از آن بوده است.
یونانیها نیز خبرى از طوفان، روایت کرده اند و این خبر را افلاطون در کتابش به این مضمون آورده که: «کاهنان مصرى به "سولون" حکیم یونانى گفتند: آسمان، طوفانى در زمین برپا کرد که وضع زمین را به کلى تغییر داد و چند نوبت و به طرق مختلف بشر روى زمین هلاک گردید، و این امر باعث شد که انسانهاى عصر جدید هیچ اثر و معارفى از آثار انسانهاى قبل از خود را در دست نداشته باشند.»
"مانیتون" داستان طوفان را آورده و تاریخ آن را بعد از "هرمس اول" که بعد از "میناس اول" بوده ذکر کرده است، و به حسب این نقل نیز، تاریخ طوفان قدیم تر از تاریخى است که تورات براى آنان ذکر کرده. و از قدماى یونان روایت شده که در قدیم طوفانى عالم گیر حادث شد و همه روى زمین را فرا گرفت، تنها "دوکالیون" و همسرش "بیرا" از آن نجات یافتند.
و از قدماى فرس (ایرانیان) نیز روایت شده که گفته اند خدا طوفانى برپا کرد و زمین را که به دست اهریمن (خداى شرور) مالامال از فساد و شر شده بود غرق کرد، و گفته اند که این طوفان نخست از داخل تنورى آغاز گردید، تنورى که در خانه عجوزه (زول کوفه) واقع بود و این عجوزه همیشه نان خود را در این تنور مى پخت، ولیکن مجوسیان منکر طوفانى عالم گیر بوده و گفته اند که طوفان مورد بحث تنها در سرزمین عراق بوده و دامنه اش تا به حدود کردستان نیز کشیده شده بود.
قدماى هند نیز وقوع طوفان را ثبت کرده و آن را به شکلى خرافى روایت کرده و هفت بار دانسته اند، و درباره آخرین طوفان گفته اند: پادشاه هندیان و همسرش در یک کشتى عظیم که آن را به امر الله خود "فشنو" ساخته و با میخ و لیف خرما محکم کرده بود نشستند و از غرق نجات یافتند، و این کشتى بعد از طوفان و فروکش شدن آب بر کوه "جیمافات" (هیمالیا) به زمین نشست. ولى "برهمى ها" مانند مجوسیان منکر طوفانى عمومى هستند که همه سرزمین هند را گرفته باشد، و مساله تعدد وقوع طوفان از ژاپنى ها و چینى ها و برزیلى ها و مکزیکى ها، و اقوامى دیگر نیز روایت شده، و همه این روایات متفقند در اینکه سبب پیدایش این طوفان ظلم و شرور انسانها بوده، که خداى تعالى آنان را به این وسیله عقاب کرده است.
در کتاب اوستا که کتاب مقدس مجوسیان است در نسخه اى که به زبان فرانسه ترجمه و در پاریس چاپ شده آمده است که "اهورامزدا" به "ایما" (که به اعتقاد مجوسیان همان جمشید پادشاه است) وحى کرد که به زودى طوفانى واقع خواهد شد و همه زمین غرق خواهد گشت، و به او دستور داد تا چهاردیوارى بسیار بلندى بسازد به طورى که هر کس داخل آن قرار بگیرد از غرق شدن محفوظ بماند. و نیز به او دستور داد تا از زنان و مردانى که صالح براى نسل باشند جماعتى را برگزیده و در آن چهار دیوارى جاى دهد، و همچنین از هر جنسى اجناس مختلف حیوانات یک نر و ماده داخل چهار دیوارى کند، و در داخل چهار دیوارى اطاقها و سالن هایى در چند طبقه بسازد تا انسانهایى که در آنجا جمع مى شوند در آن اطاقها منزل کنند، و همچنین حیوانات و جانوران و مرغان نیز در آن جاى داشته باشند، و نیز به وى دستور داد تا در داخل آن چهار دیوارى، درختان میوه اى که مورد حاجت مردم باشد بکارد و حبوباتى که مایه ارتزاق جانداران است کشت و زرع کند تا در نتیجه زندگى به کلى از روى زمین قطع نشود و کسانى باشند که در آینده زمین را آباد کنند.
در تاریخ ادب هند به طورى که "عبدالوهاب نجار" در قصص الانبیاى خود آورده، درباره داستان نوح آمده: «در هنگامى که "مانو" (پسر اله به اعتقاد وثنى مسلک ها) داشت دست خود را مى شست، ناگهان یک ماهى به دستش آمد که مایه دهشت وى شد، چون ماهى سخن مى گفت و از او مى خواست که وى را از هلاکت نجات دهد و به او وعده مى داد که اگر چنین کند او نیز "مانو" را در آینده از خطرى عظیم نجات مى دهد، و آن خطر عظیم و عالم گیر که ماهى از آن خبر مى داد عبارت بود از طوفانى که به زودى همه مخلوقات را هلاک مى کند، و بنابراین شرط، مانو آن ماهى را در مرتبان حفظ کرد. وقتى ماهى بزرگ شد به "مانو" از سالى خبر داد که در آن سال طوفان واقع مى شود، و سپس راه نجات را نیز به او آموخت و آن این بود که کشتى بزرگى درست کند و هنگام برپا شدن طوفان داخل آن کشتى گردد، و مى گفت من تو را از طوفان نجات مى دهم، در نتیجه مانو دست به کار ساختن کشتى شد، و ماهى آن قدر بزرگ شد که دیگر در مرتبان جاى نگرفت و به ناچار مانو آن را به دریا افکند. چیزى نگذشت که طوفان همانطور که ماهى گفته بود آمد و وقتى مانو داخل کشتى مى شد دوباره ماهى نزد او آمد و کشتى مانو را به شاخى که بر سر خود داشت بست و آن را به طرف کوه هاى شمالى کشید و در آنجا مانو کشتى را به درختى بست و چون آب فروکش نمود و زمین خشک شد مانو تنها ماند.»
آثار باستانی کشتی نوح و توسل به معصومین «پنج تن آل عبا» (ع)
یک سند زنده و تاریخی بر حقانیت دین اسلام و مذهب تشیع مجله رسمی و پر تیراژ «اتفاد نیزوب» شوروی که به طور ماهانه منتشر می شود، گزارش عجیب زیر را که هم از نظر باستانی بسیار ارزنده و جالب است، و هم از نظر دینی عالی ترین دلیل بر عظمت قرآن و عقائد دینی ماست، درج نموده است. و به دنبال آن عده ای از نویسندگان انگلیسی، مصری، پاکستانی و... آن مقاله را از روسی به انگلیسی و عربی و اردو ترجمه نموده و در مجله ها و روزنامه های محلی خود نقل کرده اند. گزارش بسیار جالب باستان شناسی شوروی درباره کشتی حضرت نوح مجله نامبرده در شماره تشرین دوم 1953 می نویسد: «هنگامی که باستان شناسان روسی در منطقه ای معروف به «وادی قاف» مشغول حفاری و جستجوی آثار باستانی بودند، در اعماق زمین به چند پاره تخته قطور و پوسیده ای برخوردند که بعدا معلوم شد این تخته ها قطعات جدا شده از کشتی نوح بوده، و بر اثر تحولات دریائی و زمینی در طول حدود 5000 سال همچنان در دل زمین باقی مانده است.»
برخورد به این تخته ها نظر محققین باستان شناس را آنچنان به خود جلب نمود که دو سال دیگر به کنجکاوی و تعقیب عملیات حفاری خود پرداخته، و بالاخره در همان منطقه به یک قطعه تخته دیگری برخوردند که به صورت لوحی طبق کلیشه صفحه زیر، چند سطر کوتاه از کهن ترین و ناشناخته ترین خطوط بر روی آن منقوش بود. اما بسیار شگفت آور بود که این تخته لوح بدون اینکه پوسیده یا متحجر شده باشد، آنچنان سالم و دست نخورده باقی مانده که هم اکنون در موزه آثار باستانی مسکو در معرض دید توریست ها و تماشاگران خارجی و داخلی است. بر اثر این اکتشاف، اداره کل باستان شناسی شوروی برای تحقیق از چگونگی این لوح و خواندن آن، هیئتی مرکب از هفت نفر از مهمترین باستان شناسان و اساتید خط شناس و زبان دان روسی و چینی را مأمور تحقیق و بررسی نموده که نام آنها بدین گونه است:
1 ـ ''پرفسور سولی نوف''، استاد زبان های قدیمی و باستانی در دانشکده مسکو.
2 ـ ''ایفاهان خینو''، دانشمند و استاد زبان شناس در دانشکده لولوهان چین.
3 ـ ''میشانن لوفارنک''، مدیر کل آثار باستانی شوروی.
4 ـ ''تانمول گورف''، استاد لغات در دانشکده کیفزو.
5 ـ ''پرفسور دی راکن''، استاد باستان شناس در آکادمی علوم لنین.
6 ـ ''ایم احمد کولا''، مدیر تحقیقات و اکتشافات عمومی شوروی.
7 ـ ''میچر کولتوف''، رئیس دانشکده استالین.
این هیئت پس از 8 ماه تحقیق و مطالعه و مقایسه حروف آن با نمونه سائر خطوط و کلمات قدیم متفقا گزارش زیر را در اختیار باستان شناسی شوروی گذاشت:
1 ـ این لوح مخطوط چوبی از جنس همان پاره تخته های مربوط به کاوش های قبلی، و کلا متعلق به کشتی نوح بوده است؛ منتهی لوح مزبور مثل سائر تخته ها آنقدرها پوسیده نشده، و طوری سالم مانده که خواندن خطهای آن به آسانی امکان پذیر می باشد.
2 ـ حروف و کلمات این عبارات به لغت سامانی یا سامی است که در حقیقت ام اللغات (ریشة لغات) و به سام بن نوح منسوب می باشد.
3 ـ معنای این حروف و کلمات بدین شرح است: «ای خدای من! و ای یاور من! به رحمت و کرمت مرا یاری نما! و به پاس خاطر این نفوس مقدسه محمد، إیلیا (علی)، شبر (حسن)، شبیر (حسین)، فاطمه آنان که همه بزرگان و گرامیند جهان به برکت آنها برپاست به احترام نام آنها مرا یاری کن! تنها توئی که می توانی مرا به راه راست هدایت کنی.»
بعدا دانشمند انگلیسی این ایف ماکس، استاد زبان های باستانی در دانشگاه منچستر، ترجمه روسی این کلمات را به زبان انگلیسی برگردانید، و عینا در مجله ها و روزنامه ها نقل و منتشر گردید. سپس دانشمند و محدث عالی مقام پاکستانی حکیم سید محمود گیلانی که یک موقع مدیر روزنامه «أهل الحدیث» پاکستان (و نخست از اهل تسنن بوده و بعدا از روی تحقیق به آئین تشیع گرائیده) آن گزارش را به زبان اردو در کتابی به نام «إیلیا مرکز نجات ادیان العالم» ترجمه و نقل کرده است. (کتاب «ایلیا...» به زبان اردو) آنگاه مجله «بذره» نجف در شماره های شوال و ذوالقعدة 1385، سال اول، صفحه 78 إلی 81 زیر عنوان: نامهای مبارکی که حضرت نوح بدان توسل جست، از اردو به عربی ترجمه و نقل کرده است.
کشف آثار طوفان در عراق
زمانى که لئونارد در سال 1920م. در رأس گروهى که در آن کارشناسانى از موزه انگلیس و دانشگاه پنسیلوانیاى آمریکا شرکت داشتند، وارد عراق شد، مطمئنا در اندیشه طوفان نبود و هدف این گروه حفارى و کاوش برخى از آثار تاریخى گذشته بود. طى کاوش هایى که بر تپه هاى کوچکى در چهار میلى شمال شهر «اور»، در منطقه اى به نام «تل العبید» و نیز در گورستان مخصوص پادشاهان در «اور» انجام پذیرفت، در عمق زیاد به طبقاتى از رسوبات برخوردند که مقدار زیادى ظروف سفالى و ابزار سنگى مورد استفاده در عصر حجر را در خود جاى داده بود. هم چنین مجسمه هاى سفالى و قطعاتى از گچ که روى آنها آثار حاصل از فشار چوب هاى نى نقش بسته بود، به دست آمد. آزمایش هایى نیز توسط میکروسکپ بر روى آب هایى که این رسوبات در آنها ته نشین شده بود، صورت گرفت و مشخص شد که این رسوبات متشکل از موادى است که جریان آب، آن مواد را از منطقه میانى رود فرات با خود آورده اند. همه اینها دلایلى بود بر وجود طوفان که دیر زمانى آن مناطق را فرا گرفته بود.
به هر حال باید گفت که به هیچ وجه نمى توان داستان توفان نوح را از اصل مورد شک و تردید قرار داد. زیرا همان طور که مى دانیم، علاوه بر عقیده پیروان ادیان الهى (یهود، مسیحیت و اسلام)، این داستان در افسانه ها و اساطیر اقوام و ملل مختلف جهان نیز وجود داشته و از جایگاه خاصى برخوردار بوده است.
منـابـع
سید حسن حسینى (آصف)- مقاله توفان نوح در اساطیر بین النهرین و تورات
علامه سید حسین تهرانی- معادشناسی- جلد 9 صفحه 204-197
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 10 صفحه 380- 385
زهرا اخوان صراف- مقاله نگاهی به نشر نوین شبهات کهن در مورد قرآن- نشریه نامه جامعه- بهمن 1383- شماره 5
مرتضی آوینی- مقاله نوح نبی (ع) و تاریخ تمدن
سایت تبیان- کتاب همراه با پیامبران در قرآن- مترجمان حسین خاکساران و عباس جلالی
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها