دعاهای حضرت نوح علیه السلام و ویژگیهای آنها
فارسی 3865 نمایش |دعای توبه گونه نوح (ع)
خداوند در سوره هود می فرماید: «قال رب إنی أعوذ بک أن أسئلک ما لیس لی به علم و إلا تغفر لی و ترحمنی أکن من الخاسرین؛ پروردگارا! من به تو پناه مى برم که از تو چیزى بخواهم که بدان علم ندارم، و اگر مرا نیامرزى و بر من ترحم نکنى از زیانکاران مى شوم.» (هود/ 47)
بعد از آنکه نوح (ع) فهمید که سؤال او در جمله: «و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى و إن وعدک الحق و أنت أحکم الحاکمین؛ و نوح پروردگار خود را ندا کرد و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و قطعا وعده ى تو راست است و تو بهترین داورانى.» (هود/ 45) سؤالى بوده که اگر ادامه مى یافته طبیعتا منجر به درخواستى مى شده که از واقعیت آن خبر نداشته و در نتیجه از جاهلان مى شده، و نیز به دست آورد که عنایت خداى تعالى بین او و هلاکت حایل شده، لذا از در شکرگزارى به خدا پناه برده، و از او از چنان سؤال خسران آورى طلب مغفرت و رحمت کرده و عرضه داشته است: «رب إنی أعوذ بک أن أسئلک ما لیس لی به علم»
استعاذه از عملى که هنوز واقع نشده و پناه بردن به خدا از امور مهلکه و معاصى ساقط کننده اى که هنوز مرتکب نشده، اختصاص به داستان نوح ندارد و خداى تعالى در قرآن کریم مکرر رسول گرامى خود را دستور داده به اینکه از شر شیطان به خدا پناه ببرد، با اینکه شیطان راهى به آن جناب نداشته، از آن جمله فرموده: «قل أعوذ برب الناس* ملک الناس* اله الناس* من شر الوسواس الخناس* الذی یوسوس فی صدور الناس؛ بگو من پناه مى برم به پروردگار بشر. پادشاه مردم. معبود مردم. از شر وسواس خناسى که در دل بشر وسوسه مى کند.» (ناس/ 1- 5) و نیز فرموده: «و أعوذ بک رب أن یحضرون؛ و پناه مى برم به تو از اینکه شیطانها به سراغم آیند.» (مؤمنون/ 98)، با اینکه وحى الهى مصون از دستبرد شیطانها است به شهادت کلام خداى تعالى که فرموده: «عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا* إلا من ارتضى من رسول فإنه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا لیعلم أن قد أبلغوا رسالات ربهم؛ او داناى غیب است که احدى را به غیب خود آگاه نمى کند مگر رسولى را که خود پسندیده باشد، پس به درستى که خداى تعالى فرشتگانى را از پیش رو و پشت سر آن رسول در کمین مى گذارد تا معلوم کند که رسالت پروردگارش را ابلاغ کرد یا نه.» (جن/ 26- 27)
دعای توبه گونه نوح اظهار شکر است
این کلام نوح (ع) که به خدا عرض کرد: «و إلا تغفر لی و ترحمنی أکن من الخاسرین» اظهار شکر است. این کلام صورتش صورت توبه است ولى حقیقتش شکر در برابر نعمت تعلیم و تادیبى است که خداى تعالى به وى ارزانى داشت. و اما اینکه به صورت توبه تعبیر شده علتش این است که همین شکرگزارى رجوع به خدا و پناه بردن به او است، و لازمه آن این است که از خداى تعالى طلب مغفرت و رحمت کند، یعنى آن عملى که اگر انسان انجام دهد گرفتار لغزش و سپس دچار هلاکت مى گردد بر آدمى بپوشاند، (چون مغفرت به معناى پوشاندن است) و همچنین کلمه "ذنب" تنها به معناى نافرمانى خداى تعالى نیست بلکه هر وبال و اثر بدى که عمل آدمى داشته باشد هر چند آن عمل نافرمانى امر تشریعى خداى تعالى نباشد نیز ذنب گفته مى شود، و در نتیجه "مغفرت" نیز تنها به معناى آمرزش و پوشاندن معصیت به معناى معروفش در نزد متشرعه نیست بلکه هر ستر و پوششى الهى مغفرت الهى است هر چند ستر آثار سویى باشد که عمل صالح انسان داشته باشد، و اگر خداى تعالى آن اثر سوء را نپوشاند سعادت و آسودگى خاطر از آدمى سلب مى شود.
اما اینکه حقیقت این کلام نوح (ع) اظهار تشکر است براى این است که عنایت الهى که بین آن جناب و بین آن سؤال بیجایى که اگر مى کرد داخل در زمره جاهلان مى شد حائل گشت و نیز عصمت الهى که وجه صواب را برایش بیان نمود، آن عنایت و این عصمت الهى، ستر و پرده اى الهى بود که آن لغزش و خطاى او را در طریقه اش پوشاند، و نعمت و رحمتى بود که خداى سبحان وى را با آن انعام فرمود، پس اینکه عرضه داشت: «و إلا تغفر لی و ترحمنی أکن من الخاسرین» در حقیقت ثناء و شکرى است در برابر صنعى جمیل که خداى تعالى با وى داشته.
«قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و على أمم ممن معک» کلمه "سلام" هم به معناى سلامت است و هم به معناى تحیت و درود، چیزى که هست در اینجا به قرینه اینکه در آخر آیه سخن از مس عذاب رفته، مراد از آن در صدر آیه همان سلامتى از عذاب است، و همچنین اینکه در آخر آیه برکات در اول آیه را به تمتع مبدل کرد، خود قرینه و دلیل بر این است که مراد از برکات، مطلق نعمت ها و همه متاع هاى زندگى نیست، بلکه خصوص آن نعمت هایى است که آدمى را به خیر و سعادت رسانیده و به سوى عاقبت پسندیده اش سوق دهد.و اگر در اول آیه فرمود: "و قیل؛ گفته شد" و نام گوینده یعنى خداى تعالى را نبرد، و نفرمود: "و قال الله؛ خدا فرمود"، براى این بود که گوینده را تعظیم کند.
"یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک" معنایش "و خدا داناتر است" این است که اى نوح از روى آب طوفانى، به روى خاک نازل شو، با سلامتى از عذاب طوفان، و با نعمت هایى پربرکت و خیرى که از ناحیه ما بر تو نازل شده. و یا معنایش این است که نازل شو با تحیت و برکاتى که از ناحیه ما بر تو نازل شده است. «و على أمم ممن معک؛ و بر گروه هایى که با تواند.» (هود/ 48) این جمله عطف است بر جمله "علیک"، و اگر کلمه "امم" را نکره آورد، و نفرمود: "و على الامم"، براى این است که دلالت بر تبعیض کند، یعنى بفهماند که سلام و برکات ما شامل حال بعضى از امت هایى مى شود که در کشتى با تو بودند، به دلیل اینکه دنبال جمله مورد بحث بعضى از امت ها را استثناء نموده و فرمود: «و أمم سنمتعهم ثم یمسهم منا عذاب ألیم؛ و گروه هایى نیز هستند که برخوردارشان خواهیم کرد، آن گاه عذاب دردناکى از ما به آنها خواهد رسید.» (هود/ 48)
دعای جهانی حضرت نوح
یکی از بهترین مظاهر توحید دعاست. انسان باید خدا را بخواند. ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از ربش چیزی طلب نکند و فقط او را بخواند و تحمید و ثنا کند. البته در برخی از روایات از اوساط مؤمنان خواسته شده است که همه چیز را از خداوند بخواهند، خواستن غیر از خواندن است. آنان که به مقام تسلیم بار یافتند همواره خدا را می خوانند، بدون آن که چیزی از او بخواهند و اگر دستور خواستن رسیده است یا ناظر به اوساط است، نه اوحدی از موحدان و یا اگر موحدان کامل هم چیزی می خواهند برای جنبه عبادی خواستن است چون خود درخواست یک نحوه ی بندگی است وگرنه آنان از خدا چیزی طلب نمی کنند، زیرا به مقام تسلیم محض رسیده اند.
از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است که: «حاجتی داشتم، خداوند را خواندم و چون لبیکش را شنیدم، از لذت شنیدن آن، خواسته خود را فراموش کردم و ما چون آن لذت را نچشیده ایم، درکش برای ما میسور نیست.» «من ذا الذی ذاق حلاوة محبتک فابتغی عنک بدلا، أذقنی فیه حلاوة ذکرک.»
نوح یکی از پیامبران اولوالعزم است و پیام او جهانی است. کشتی او نیز یک معجزه ی جهانی است: «وجعلناها ایة للعالمین؛ و آن را براى جهانیان عبرتى ساختیم.» (عنکبوت/ 15) انبیای بعد هم ذریه ی او هستند و او ابوالانبیاء است و ادب دعوت به توحید را بشریت از نوح (ع) به ارث برده است. چنین شخصیتی در اواخر زندگی خویش این گونه دعا می کند: «رب اغفر لی ولوالدی و لمن دخل بیتی مومنا و للمومنین والمومنات ولا تزد الظالمین الا تبارا؛ خدایا من و پدر و مادرم را ببخش و کسانی را که در حالت ایمان وارد خانه ام شدند، و نیز همه مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمگران را جز هلاکت نصیبی مده.» (نوح/ 28)
منظور از "لمن دخل بیتی" مؤمنین از قوم او است، و منظور از جمله "و للمؤمنین و المؤمنات" تمامى زن ها و مردهاى مؤمن تا روز قیامت است.
کلمه "تبار" به معناى هلاکت است، و ظاهرا مراد از "تبار" آن هلاکتى است که در آخرت باعث عذاب آخرت شود، و چنین هلاکتى همان ضلالت است، و در دنیا باعث نابودى گردد، و آن غرق شدن بود، که هر دو عذاب قبلا در نفرینش آمده بود و این نفرین آخرین کلامى است که قرآن کریم از آن جناب نقل کرده است.
پیامبری که نه قرن و نیم ستم بدترین و سرکش ترین قوم و طاغیترین امت را تحمل کرده و صبورانه به هدایت آنها اندیشیده است، اکنون خود را در محضر الهی بدهکار می داند و از خدای سبحان طلب مغفرت می کند و این گونه ادب دعا را به ما می آموزد. بزرگان این نه تنها ادب دعا را به ما آموختند، بلکه به ما یاد دادند که در دعا باید جدی بود.
قلمرو نبوت
دعای نوح اختصاص به پدر و مادر بلافصل ندارد، بلکه همه ی آباء و اجداد او را نیز دربر می گیرد. آن سلسله ی پاک که فرزندی صالح و محسن و عبدی شکور تربیت کرده اند، شایسته مغفرت خداوند هستند منظور از "بیت" نیز در جمله «ولمن دخل بیتی مؤمنا» قلمرو نبوت و منطقه ی هدایت و محضر درس نوح (ع) است.
نوح می گوید: «خدایا هر کسی که با ایمان به این جا سر سپرد او را بیامرز.» این همان بیتی است که خداوند با اذن تکوینی خود اجازه رفعت آن را داده است: «فی بیوت اذن الله ان ترفع ویذکر فیها اسمه؛ آن نور هدایت در خانه هایى است که خدا رخصت داده که ارجمندش دارند و نام خدا در آنها یاد شود.» (نور/ 36)
دعای حضرت نوح دعایی جهانی است و همه ی مردان و زنان با ایمان گذشته و آینده جهان را شامل می شود: «وللمؤمنین والمؤمنات» و آنچه از امام رضا (ع) رسیده است: «واغفر لمن فی مشارق الأرض و مغاربها من المؤمنین و المؤمنات؛ خدایا همه ی مردان و زنان با ایمان مشرق و مغرب عالم را بیامرز.» ادامه همین مکتب است.
دیدگاه عبد صالح و شکور و محسن، جهانی است. ابن سینا، بزرگ حکیم شیعی نیز با الهام گرفتن از چنین رهنمودهایی می گوید: «استوسع رحمة الله؛ رحمت خدا را گسترده بدار.» در باب قهر و غضب نیز مطلب همین گونه است همان گونه که همه صالحان از دعای خیر رهبران الهی بهره می برند، همه طالحان، گرفتار نفرین آنان خواهند بود و چون آن دعا و این نفرین به اذن خداست، به حتم مؤثر خواهد بود.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 10 صفحه 358- 359، جلد 20 صفحه 57
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 6 صفحه 265- 267
حسین فعال عراقی- داستانهای قرآن و تاریخ انبیا در المیزان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها