سرگذشت و شیوه های تبلیغی آسیه همسر فرعون

English فارسی 13481 نمایش |

آسیه

آسیه در لغت به معنی شفادهنده، یکی از چهار زن برگزیده در دین اسلام است. نام او را از نام آمنیا ملکهٔ مصر مشتق دانسته اند. بر اساس قرآن و روایات اسلامی، آسیه همسر فرعون معاصر موسی است.
مورخان او را از زنان بنی اسرائیل و همسر فرعون مصر رامسس دوم (حکومت: 1304-1237ق م)، فرعون مصر در روزگار حضرت موسی (ع) دانسته اند. بر اساس قرآن، آسیه هنگامی که موسی را از آب گرفتند حاضر بود و فرعون را به زنده نگاه داشتن موسی ترغیب کرد. به اعتقاد مسلمانان، آسیه یکی از نخستین کسانی بود که به دین توحیدی موسی ایمان آورد. مسلمانان آسیه را از چهار زن مقدس برگزیده می دانند.

آسیه بنت مزاحم جزو اساطیر قرآنی و اسلامی

در قرآن تنها از دو زن اساطیری به اسامی مریم (مادر عیسی مسیحمریم (خواهر موسی و هارون) با نامشان یاد شده است، که نشانگر مقام نازل زن در شبه جزیره عربستان بوده و هست. در روایات اسلامی در رابطه با موسی نام آسیه را نیز ذکر کرده اند که این سه فرد یا دو نفر اساطیری در معنی منسوب به درخت مقدس مورد (میرهه، آس) مشترک می باشند. به نظر می رسد نام آسیه از سوی دیگر با آسناس (بدبختی) که زن اساطیری یوسف کنعان به شمار رفته، مطابقت داده می شده است چه نام پدر آسیه یعنی مزاحم (در رنج و زحمت) گواه این معنی است.
اگر روایت اساطیری تورات را اساس قرار دهیم هیکسوسها (فرمانروایان خارجی) یا پادشاهان شبان عبرانیها را به عنوان برده به مصر برده بودند که با این با وجود رعایای کثیر مصری آنان و سکوت منابع مصری در این باب مصداق درستی ندارد. به هر حال نام آسیه یا میرهه/ میره با درخت مورد (=میرهه، نام مادر آدونیس خدای فینیقی ها) پیوند دارد و خود نام ماریا در زبان آرامی به معنی قدیسه است که ظاهرا الهه درخت مقدس مورد بوده و با عزی اعراب (هاجر، نائله، امرأة) یعنی الهه با عزت و مقدس نباتات (ام غیلان، اقاقیا) مربوط است.
اما مریم به عنوان خواهر موسی (خدای میتانیها) و هارون (هوریان اتحادیه قبایل هیکسوس) دختر عمران (در اصل آموری قبیله سامی بزرگ عضو اتحادیه قبایل هیکسوس) مطابق با نام قوم ماری است که در ترکیب اتحادیه قبایل هیکسوس (پادشاهان شبان، اصحاب الرس قرآن) مصر را تا زمان فرعون اهموسه (به معنی لفظی برادر موسی= میثه، میثره، مهر) در تصرف خود داشته اند. نام مردم و مملکت ماری را بر گرفته از نام الهه ای به نام ماره یا ماریا (قدیسه) دانسته اند که مجسمه بدون سرش تحت عنوان ایشتار از ویرانه های شهر مجلل ماری عهد باستان پیدا شده است.
سرانجام هیکسوسها پس از یک و نیم قرن در اواسط قرن شانزدهم پیش از میلاد اهموسه رهبر قبطی مصرعلیا آخرین رهبر هیکسوسها یعنی کاموسه (روح همنشین ایزد میثه، موسی کلیم الله) را از مصر بیرون رانده و او و رعایای هیکسوسیش را تا فلسطین تعقیب نمود. در مورد نام ایشتار (پر آب) گفتنی است وی همان الهه ای است که نزد هندوان، ایرانیان و یونانیان به ترتیب تحت اسامی سرسواتی (پر آب=افغان)، اردویسوراناهیت (الهه پاک آبهای بالنده) و آفرودیت (حباب زی) پرستش شده است. بنابراین آسیه بنت مزاحم حامی موسی نیز در اصل همین ماری، الهه مردم ماری منظور بوده است. مردمی که تا عهد شکستشان از حمورابی در شهر ماری در کنار فرات در سمت سوریه زندگی باشکوهی داشته اند ولی اسامی سامی رهبران ماری نیز عبری نبوده است. در واقع عبرانیان (یهود) تاریخ اقلیت هیکسوس مهاجر به سمت فلسطین را کاملا به خودشان منتسب نموده اند که با معیارهای امروزین تا حدود زیادی به یک سرقت ادبی تاریخی شبیه است.

نام آسیه در قرآن کریم

در قرآن کریم 2 بار از این بانو، بدون ذکر نام، یاد شده است. یک بار در شرح برگرفته شدن موسی (ع) از نیل در سوره قصص که می فرماید: «و قالت امرأت فرعون قرت عین لى و لک لا تقتلوه عسى أن ینفعنا أو نتخذه ولدا و هم لا یشعرون؛ و همسر فرعون گفت: [این کودک] نور چشم من و تو خواهد بود، او را مکشید، امید است که ما را سودى دهد، یا او را به فرزندى بگیریم، ولى آنها خبر نداشتند [چه مى کنند].» (قصص/ 9) و بار دیگر به هنگامی که وی از خداوند می خواهد او را از فرعون و قوم ستمکارش نجات بخشد و بهشت را روزی وی سازد. خداوند در این سوره می فرماید: «و ضرب الله مثلا للذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت رب ابن لى عندک بیتا فى الجنة و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمین؛ و خدا براى کسانى که ایمان آورده اند، همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه که گفت: پروردگارا! براى من نزد خویش در بهشت خانه اى بساز و مرا از [شر] فرعون و عمل او نجات ده و مرا از مردم ستمکار برهان.» (تحریم/ 11) بیشتر مفسران در تفسیر این آیات، نام این بانو را آسیه گفته اند.
به هر حال معروف این است که نام همسر فرعون "آسیه" و نام پدرش "مزاحم" بوده است، گفته اند هنگامى که معجزه موسى (ع) را در مقابل ساحران مشاهده کرد اعماق قلبش به نور ایمان روشن شد، و از همان لحظه به موسى ایمان آورد او پیوسته ایمان خود را مکتوم مى داشت، ولى ایمان و عشق به خدا چیزى نیست که بتوان آن را همیشه کتمان کرد، هنگامى که فرعون از ایمان او با خبر شد بارها او را نهى کرد، و اصرار داشت که دست از دامن آئین موسى ع بردارد، و خداى او را رها کند، ولى این زن با استقامت هرگز تسلیم خواسته فرعون نشد. سرانجام فرعون دستور داد دست و پاهایش را با میخها بسته، در زیر آفتاب سوزان قرار دهند، و سنگ عظیمى بر سینه او بیفکنند، هنگامى که آخرین لحظه هاى عمر خود را مى گذارند دعایش این بود "پروردگارا! براى من خانه اى در بهشت در جوار خودت بنا کن و مرا از فرعون و اعمالش رهایى بخش و مرا از این قوم ظالم نجات ده"! خداوند نیز دعاى این زن مؤمن پاکباز فداکار را اجابت فرمود و او را در کنار بهترین زنان جهان مانند مریم قرار داد. چنان که در همین آیات در ردیف او قرار گرفته است.
در جمله «إذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة»، خداى سبحان تمامى آرزوهایى را که یک بنده شایسته در مسیر عبودیتش دارد خلاصه نموده، براى اینکه وقتى ایمان کسى کامل شد ظاهر و باطنش هماهنگ، و قلب و زبانش هماواز مى شود، چنین کسى نمى گوید مگر آنچه را که مى کند، و نمى کند مگر آنچه را که مى گوید، و در دل آرزویى را نمى پروراند، و در زبان درخواست آن را نمى کند، مگر همان چیزى را که با عمل خود آن را مى جوید. و چون خداى تعالى در خلال تمثیل حال این بانو، و اشاره به منزلت خاصه اى که در عبودیت داشت، دعایى را نقل مى کند که او به زبان رانده، همین خود دلالت مى کند بر اینکه دعاى او عنوان جامعى براى عبودیت او است، و در طول زندگى هم همان آرزو را دنبال مى کرده، و درخواستش این بوده که خداى تعالى برایش در بهشت خانه اى بنا کند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمکاران نجاتش دهد.
پس همسر فرعون جوار رحمت پروردگارش را خواسته، خواسته است تا با خدا نزدیک باشد، و این نزدیکى با خدا را بر نزدیکى با فرعون ترجیح داده، با اینکه نزدیکى با فرعون همه لذات را در پى داشته، در دربار او آنچه را که دل آرزو مى کرده یافت مى شده، و حتى آنچه که آرزوى یک انسان بدان نمى رسیده، در آنجا یافت مى شده، پس معلوم مى شود همسر فرعون چشم از تمامى لذات زندگى دنیا دوخته بوده، آن هم نه به خاطر اینکه دستش به آنها نمى رسیده، بلکه در عین اینکه همه آن لذات برایش فراهم بوده، مع ذلک از آنها چشم پوشیده، و به کراماتى که نزد خدا است، و به قرب خدا دل بسته بوده، و به غیب ایمان آورده، و در برابر ایمان خود استقامت ورزیده، تا از دنیا رفته است.و این قدمى که همسر فرعون در راه بندگى خدا برداشته، قدمى است که مى تواند براى همه پویندگان این راه، مثل باشد، و به همین جهت خداى سبحان حال او و آرزوى او و عمل در طول زندگى او را در دعایى مختصر خلاصه کرد، دعایى که جز این معنا نمى دهد که او از تمامى سرگرمى هاى دنیا و هر چیزى که آدمى را از خدا بى خبر مى کند قطع رابطه کرده، و به پروردگار خود پناهنده شده، و جز این آرزویى نداشته که با خدا نزدیک باشد، و در دار کرامت او منزل گزیند.
مى فرماید: "امرأت فرعون"، براى مؤمنین همسر فرعون را مثل مى زند، نام آن جناب به طورى که در روایات آمده آسیه بوده: "إذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة"، در این دعا خانه اى درخواست کرده که هم نزد خدا باشد و هم در بهشت، و این بدان جهت است که بهشت دار قرب خدا و جوار رب العالمین است، هم چنان که خود خداى تعالى فرموده: «أحیاء عند ربهم یرزقون؛ شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى خورند.» (آل عمران/ 169)
علاوه بر این، حضور در نزد خداى تعالى و نزدیکى او کرامتى است معنوى، و استقرار در بهشت کرامتى است صورى، پس جا دارد که بنده خدا هر دو را از خدا بخواهد. "و نجنی من القوم الظالمین" منظورش از قوم ظالمین همان قوم فرعون است و این دعا در حقیقت بیزارى دیگرى است از فرعونیان، و از خداى تعالى درخواست مى کند، او را از جامعه اى ستمکار نجات دهد، هم چنان که جمله قبلى درخواست نجات از مجتمع خاص خانوادگى بود.
مطابق آیات یاد شده و روایات اسلامی، آسیه به رغم آنکه در دربار فرعون می زیست، به خدای یگانه ایمان داشت و وقتی موسی (ع) به پیامبری رسید، به وی نیز ایمان آورد، اما اعتقاد خود را پنهان می داشت. سرانجام در اثر پیشامدی، فرعون به ایمان وی پی برد و از او خواست تا از پرستش خدای یگانه دست بدارد، اما آسیه نپذیرفت. فرعون دستور داد او را شکنجه کردند. بر پایه روایتی، در پایان شکنجه ها سنگی بزرگ بر وی فرود آوردند، اما پیش از آنکه سنگ بر او فرو افتد، روح از تنش پرواز کرده بود. قرآن کریم در برابر زنانی مانند همسران لوط و نوح که با وجود معاشرت و مصاحبت با پیامبران خدا کفر می ورزیدند، از آسیه به عنوان نمونه زنان پرهیزگار و موحد یاد می کند که به رغم زندگی در محیطی کفرآلود، ایمان خود را به پروردگار رها نکرد. از پیامبر اسلام روایت شده است که «آسیه در کنار مریم (ع)، خدیجه (ع) و فاطمه (ع) در شمار بهترین زنان بهشت است.» طبق روایتی دیگر از رسول اکرم: «در دوران پیش از اسلام، 3 تن هرگز کفر نورزیدند: مؤمن آل فرعون، علی بن ابی طالب (ع) و آسیه همسر فرعون.» (صدوق، 192؛ طبرسی، 10/319)

نحوه شهادت آسیه

آسیه همسر فرعون از بانوان محترم بنی‎اسرائیل بود و به طور مخفی خدای حقیقی را می‎پرستید. وقتی فرعون همسر حزقیل (مؤمن آل فرعون) را به قتل رساند آسیه دید ملائکه الهی روح آن زن را به سوی آسمان بالا می برند. لذا ایمان و یقینش زیادتر شد. وقتی فرعون، سرمستانه از کشتن حزقیل خبر آورد، آسیه با کمال تعجب گفت: «وای بر تو ای فرعون، چگونه در مقابل پروردگار، جرأت و جسارت پیدا کردی؟! چه چیز باعث شده که این گونه بر خداوند متعال جرأت یابی و گستاخی کنی؟» فرعون که انتظار شنیدن چنین کلماتی را از همسر خود نداشت، گفت: «نکند مانند موسی دیوانه شده ای!؟ گویا تو نیز مانند آن آرایشگر دیوانه شده‎ای؟!»
آسیه: «دیوانه نشده‎ام، بلکه ایمان دارم به خداوند متعال، پروردگار خودم و پروردگار تو و پروردگار جهانیان.» فرعون مادر آسیه را طلبید و به او گفت: «دخترت دیوانه شده، سوگند یاد کرده‎ام اگر به خدای موسی کافر نگردد او را با آتش بسوزانم.» مادر آسیه در خلوت با آسیه صحبت کرد: «که خود را به کشتن نده و با شوهرت توافق کن.» ولی آسیه، سخن بیهوده مادر را گوش نکرد و گفت: «هرگز به خداوند متعال، کافر نخواهم شد.» فرعون فرمان داد دستها و پاهای آسیه را به چهارمیخی که در زمین نصب کرده بودند بستند.
از این رو در قرآن، فرعون به عنوان ذوالاوتاد (صاحب میخها) یاد شده است (فجر/ 10) و او را در برابر تابش سوزان خورشید نهادند، و سنگ بسیار بزرگی را روی سینه‎اش گذاشتند.
او نیمه‎نیمه نفس می‎کشید و در زیر شکنجه بسیار سختی قرار داشت. موسی (ع) از کنار او عبور کرد، او با انگشتانش از موسی (ع) استمداد نمود، موسی (ع) برای او دعا کرد و به برکت دعای موسی (ع) او دیگر احساس درد نکرد و به خدا متوجه شد و عرض کرد: «خدایا! خانه‎ای در بهشت برای من فراهم ساز.» خداوند همان دم روح او را به بهشت برد، او از غذاها و نوشیدنی‎های بهشت می‎خورد و می‎نوشید، خداوند به او وحی کرد: «سرت را بلند کن.» او سرش را بلند کرد و خانه خود را در بهشت که از مروارید ساخته شده بود، مشاهده کرد و از خوشحالی خندید. فرعون به حاضران گفت: «دیوانگی این زن را ببینید در زیر فشار چنین شکنجه سختی می‎خندد!!» به این ترتیب این بانوی مقاوم و مهربان، که حق بسیاری بر موسی (ع) داشت و او را در موارد گوناگونی از گزند دشمن نجات داده بود، به شهادت رسید. (بحارالانوار، ج 13، ص 164)

آسیه بنت مزاحم یکی از زنان اسوه و نمونه قرآن

یکی از زنان اسوه و نمونه قرآن، آسیه بنت مزاحم است که هرچند پرورش یافته دربار فرعونیان و همسر فرعون زمان بود از استکبار و فساد پیرامون خویش رها شد و یکباره به همه تعلقات دنیوى پشت نمود و نه تنها اسوه زنان، بلکه اسوه تمام مؤمنان شد؛ چه، قرآن، او و حضرت مریم را اسوه و نمونه اهل ایمان معرفى کرده است: «وضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأت فرعون إذ قالت رب ابن لى عندک بیتا فى الجنة؛ و براى کسانى که ایمان آورده اند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آن گاه که گفت: پروردگارا پیش خود در بهشت خانه اى برایم بساز.» (تحریم/ 11) و شکى نیست که اسوه بودن براى تمام مؤمنان بالاترین ستایشى است که در قرآن براى یک زن ابراز شده است.
در روایات نیز از او به عنوان یکى از چند اسوه برتر زنان عالم یاد شده است: «إن الله اختار من النساء أربع مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه؛ خداوند از میان زنان چهارتن را برگزیده است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه (ع).» «آسیه» از زنان نام آورى است که سرگذشت وى در قرآن مجید آمده است. او بانوى اول مصر و همسر فرعون پادشاه مستبد و خود خواه آن مملکت باستانى بود. ظلم و بیدادگرى فرعون در تاریخ بشر ضرب المثل است و نیازى به توضیح ندارد. فرعون نیز مانند نمرود پادشاه بابل، هم خود دعوى خدایى داشت و هم حافظ و نگهبان بتخانه ملت و مروج بت پرستى قوم بود. فرعون که از کم رشدى و فرومایگى قوم، سوء استفاده مى کرد کارش به جائى رسید که نه تنها خود را خداى مردم خواند بلکه گفت: «فقال انا ربکم الا على؛ خداى خدایان هستم.» (نازعات/ 24) ولى همسر او «آسیه» زنى بود که در هاله اى از نجابت، لیاقت و پاکى قرارداشت. آسیه با اینکه زن چنان عنصر گردنکش و خطرناکى بود که افراد ملت از بیم سطوت و بیداد وى خواب راحت نداشتند، مع الوصف او بیدى نبود که با آن بادها بلرزد و عقیده و ایمانش متزلزل شود.
«آسیه» ملکه نیل تا آنجا در درگاه خداوند تقرب یافته است که پیغمبر اسلام فرمود: «مردان زیادی به درجه کمال رسیده اند ولی از زنان، تنها چهار نفر کاملند: آسیه (همسر فرعون)، مریم (مادر حضرت عیسی (ع))، خدیجه و فاطمه». در روایتی دیگر، رسول خدا فرمود: «بهشت مشتاق دیدار چهار زن است: مریم بنت عمران، آسیه بنت مزاحم، خدیجه بنت خویلد، و فاطمه». و نیز فرمود: «بهترین زنان بهشتى چهار تن هستند: آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و برتر از همه آنان فاطمه است.»
در احادیث چنین آمده است که در روز قیامت آسیه و مریم و خدیجه پیشاپیش فاطمه زهرا (ع) راه می روند و فاطمه را مانند پیشقراولان، با احترام، به سوی بهشت می برند. رشد شخصیت و توجه به وظیفه انسانى و ایمانى به خدا، کار یک زن را به جایى مى رساند که در خانه فرعون به سر مى برد ولى کاخ نشین بهشت و در ردیف بهترین زنان عالم قرار دارد. آسیه هرگز تحت تأثیر اعمال ناروا و ستمگریهاى شوهر خود واقع نشد. از اینکه همسر سنگدلش زنان آبستن دودمان یعقوب را شکم مى درد تا اگر جنین آنان پسر باشد نابود کند، مبادا بزرگ شوند و مزاحم ظلم و ستم وى باشند، بى نهایت رنج مى برد و هیچگاه در این خصوص روى خوش به فرعون نشان نداد.

آسیه، اسوه ایمان در شرایط سخت

مهم ترین شاخصه آسیه آن است که على رغم زندگى در محیط پر از شرک و استکبار به خداخواهى روى مى آورد و جاذبه هاى دنیوى را به هیچ مى انگارد و تا سرحد جان در راه ایمان پابرجا و استوار مى ماند. «امرأت فرعون إذ قالت رب ابن لى عندک بیتا فى الجنة» (تحریم/ 11) همسر فرعون (را مثل آورده) آن گاه که گفت: «پروردگارا، پیش خود در بهشت خانه اى براى من بساز.» او گرچه بزرگ ترین و زیباترین کاخ هاى دنیا را در اختیار دارد، خانه اى بهشتى از خداوند مى طلبد چون جانش از ایمان لبریز شده و در کاخ فرعونى نمى گنجد. نیز از فرعون و از اخلاق فرعونى رهایى مسألت مى نماید. این ثمره دعوت انبیاست که انسان غرق شده در دنیا و مظاهر آن را چنان دگرگون مى کند و فارغ از دید تنگ مادى، افقى بلند و درخشان و وسیع فرا روى او مى گشاید که در اثر آن، یک لحظه او را یاراى تحمل محیط کفر نیست و راه گریزى به وادى نور و افق ایمان مى جوید: «و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمین؛ و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان.» (تحریم/ 11) و این زن فرعون است که طوفان کفر اطرافیانش او را متزلزل نکرد، حتى در قصر فرعونى با تبرى از فرعون و قوم ستمکار، از خدا طلب نجات و طلب خانه اى در بهشت نمود. کسى که در تمام مملکت پهناور فرعون، زنى به جلالت و قدرت او نبود. و اینچنین بر تمام مظاهر دنیوى کفر غالب و چیره گردید.

شیوه هاى تبلیغى آسیه

این اسوه قرآنى نیز شیوه هاى مستقیم تبلیغى ندارد و تنها مى توان از برخوردها و رفتارش، شیوه هایى عملى را استخراج نمود که به طور غیر مستقیم مبلغ ایمان، فداکارى و خداجویى است:
1. قصد جدى گریز از محیط کفر و فساد: اولین شیوه اى که از زندگى آسیه برداشت مى شود این است که چون توان تغییر عقاید فرعونیان و اصلاح مفاسد آن دستگاه حکومتى را نداشت، از وظیفه فردى خود غافل نگشت و یک تنه عقیده و ایمان خود را ابراز داشت و از خدا رهایى از فضاى کفر واستکبار را طلب کرد. باید توجه داشت که او حتى قبل از ایمان به رسالت موسى در کودکى او به وى پناه داده بود و بارها فرعون را از تصمیم بر کشتن این فرزند خوانده برحذر مى داشت، که این همه بیانگر فطرت سلیم و آمادگى روحى او براى پیوستن به صف مؤمنان بود و مرحله به مرحله مسیر هدایت را مى پیمود؛ گفته اند آسیه همسر فرعون به محض آن که عصاى موسى دروغپردازى ساحران را بلعید، ایمان آورد و فرعون بسیار او را شکنجه کرد و در نهایت او را به شکلى فجیع به قتل رساند.
2. برائت از ستم و ستمگر: آسیه تا آن جا که توان داشت از ظلم ظالمانى چون فرعون به ویژه در مقابل موسى جلوگیرى کرد، اما آن گاه که به کلى از تغییر و اصلاح عقیده و عمل آنان ناامید گردید، به صورت علنى از فرعون و اعمال ننگین و ظالمانه و مستکبرانه اش بیزارى جست و خود را به طور کامل از صف فرعونیان جدا کرد .«و نجنى من فرعون وعمله و نجنى من القوم الظالمین» (تحریم/ 11) «و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست قوم ستمکار برهان.» برائت آسیه را داراى دو مرحله مى توان دید؛ مرحله اول که در راز و نیاز او با خدایش جلوه گر است و چون از خدا خانه اى در بهشت مى طلبد، مفهوم آن ناخشنودى از خانه دنیوى و مصاحبت فرعون است. و مرحله دوم که در آن از فرعون صریحا بیزارى مى جوید و از خدا رهایى از چنگال کفر و ستم او را مى طلبد.
3. پناه دادن به اهل ایمان: در راه ایمان، هر کس موظف به اداى وظیفه در حد وسع و توان خویش است و حداقل وظیفه در هنگام عجز از اصلاح اساسى امور، پشتیبانى مصلحان و حمایت عملى از اهداف آنان است که در سیره تابناک این اسوه قرآنى به چشم مى خورد. او به خوبى در حد توان خویش اسوه زمان را پشتیبانى نموده از گزندها مصون داشت؛ همو بود که موسى را از رودخانه برگرفت و در دامن خود پرورش داد و بارها فرعون را از کشتن رسول آینده منصرف کرد و در تربیت جسمى و عاطفى موسى در دوران کودکى، مادرانه کوشید و در نهایت به ایمان واقعى رهنمون گشت و بهشت جاودان را بر دنیاى فانى برگزید.

منـابـع

محمدى رى شهرى- میزان الحکمه- جلد 1 صفحه 228

سید قطب- فى ظلال القرآن- جلد 6 صفحه 3622

محمدعلی مولوی- مقاله آسیه (از زنان بنی اسرائیل)- دائره المعارف اسلامی- جلد 1

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏19 صفحه 401، 578

محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 43 صفحه 20- 37- 53.

على شیرازى- زنان نمونه- صفحه 17

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏24 صفحه 303

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏10 صفحه 319

مصطفى عباسى مقدم- اسوه هاى قرآنى و شیوه هاى تبلیغى آنان

کلیــد واژه هــا

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد