عناصر و صفات مشترک ادیان ابتدایی (آنیمیسم)
فارسی 4439 نمایش |جان پرستی (Animism)
آئین باستانی بسیاری از اقوام گذشته، جان پرستی یا آنیمیسم بوده است. بر اساس این آئین همه مظاهر طبیعت روح دارند وبرای بهره برداری از آنها باید به نیایش و سپاس آنها پرداخت. پرستش زمین، آسمان و ستارگان، ماه و خورشید، آتش، رعدوبرق، ابر، دریا، رودخانه، گیاهان، حیوانات، جنگل، همچنین پرستش توتم قبیله و روح نیاکان و بزرگان، همراه با دلجویی از موجودات خطرناک مانند شیطان و جن میان اقوام باستانی رواج داشته است. «البته قرآن صراحتا عبادت جن و پناه بردن برخی افراد نادان به آنها را مورد نکوهش قرار می دهد، انعام 100، سبأ41، جن 6». جان پرستان، طبیعت را دارای شعور ومانند انسان فرض می کردند و به گونه ای با آن راز و نیاز می کردند و برای آن قربانی تقدیم می کردند. در نزد همه امتهای بدوی که در عصر حاضر هنوز وجود دارند، یک نوع حس پرستش ارواح متداول است، یعنی معتقدند که تمام موجودات، اعم از متحرک یا ساکن، مرده یا زنده، دارای روحی هستند که درون آنها مخفی و مستور است و خاصه افراد انسانی هر یک روحی دارند که در هنگام خواب و رویا از بدن او موقتا خارج می شود، و بالاخره در لمحه واپسین و هنگام مرگ بدن را به طور قطع رها می کند. نزد ایشان ارواح دارای شکل و صورت و احساسات و عواطفند و صاحب قوه اراده و صاحب قصد هستند، و مثل اشخاص زنده آنها را می توان اداره و راهنمایی کرد و اگر آنها به خشم آیند و غضبناک گردند به منها درجه موذی و مضر خواهند بود. و چون آنها از خوشامد و چاپلوسی خشنود می شوند و از وفاداری و خلوص ممنون می گردند، از این رو با ید همواره به یاد آنها بود و به بهای بیداری ابدی در قرب جوار آنان قرار گرفت تا عطوفت آنها که به این وسیله به دست آمده به نقمت تبدیل نشود. همان طور که تایلر گفته است، «نزد اقوام بدوی، سراسر عالم طبیعت پر است از موجودات روحی که بر عالم احاطه و تصرف دارند» و چون آنها را مرکز نیروهای غیبی می دانند، تمام سرنوشت خود را به دست این «نیروها» می سپرند و اعمالی که نسبت به آنها به جا می آورند، در اطراف جهان، هم اکنون به صورتهای گوناگون و مظاهر بی شمار ملاحظه می شود. بقایای این گرایش به طبیعت و آنیمیسم را در برخی از ادیان رایج در هندوستان می توان مشاهده کرد.
پرستش طبیعت و روح
این کلام که از هاپکینز منقول است قولی است درست که می گوید آدمیزاد هرچه در زیرزمین می پندارد، و هر چه را بین زمین و آسمان قرار دارد، و هر چه را در آسمانها وجود دارد پرستش می کند. فقط به سبب روح این موجودات سفلی و علوی است که میزان پرستش او جا به جا کم یا زیاد می شود، یعنی همه آن را نمی توان از مقوله آنیمیسم دانست؛ زیرا در بعضی از موارد ملاحظه شده که شخص بدوی عین ماده و جسم چیزی را می پرستد و آن را زنده و فعال می داند که محتوی قوه فعاله مانا می باشد. بعضی اوقات آن شیء را از آن جهت می پرستید که آن را نماینده و رمز یک امر حقیقی دیگر دانسته است؛ اصل آن مخفی است ولی آن شیء مظهر یا نماینده آن امر مخفی است. بعضی اوقات، از هر سه جهت اشیاء مورد پرستشند، چنانکه مذهب بت پرستی در هند از همین نوع است؛ یعنی مردم جاهل و ساده دل بت را یک موجود زنده و فعال می دانند و می ستایند، ولی مردمی دیگر در داخل بت روح و روانی نهفته قائلند و آن را می پرستند. در حالی که طبقه دانشمند و روشنفکر با خلوص نیت و حسن عقیدت به بت احترام می گذارند؛ چون آن را مرکز مظهر رمزی یک حقیقت عالی و نهفته، که قابل ستایش است، می دانند. پرستش مظاهر طبیعت انواع مختلف دارد، از آن جمله سنگ پرستی یا عبادت احجار است. هر گونه سنگی، از سنگریزه خرد گرفته تا تخته سنگ کلان، در اماکن مختلف، به نحوی مورد ستایش و پرستش قرار می گیرد گاهی یگانه و منفردا، گاهی به طور مجموع و مرکب؛ گاهی جنس آن محل توجه است و گاهی شکل آن و گاهی ماده ترکیبی آن؛ گاهی آن را به دست هنر انسان ساخته و پرداخته اند و گاهی آن را به همان صورت طبیعی می پرستند. هچنین سنگهای فرود آمده از آسمان مورد حرمت و عبادت قرار می گیرد. هم اکنون طوایف وحشی آفریقا و اقیانوسیه و هند و ژاپن و هندوان سرخپوست آمریکا همه آلات و ادوات سنگی خود را محترم شمرد ستایش می کنند. در جزایر فیلیپین بومیان برای سلاح و حربه جنگی رئیس طایفه یک قوه غیبی و روح نهفته قائل هستند. در قطعه ای در وصف رئیس قبیله ای آمده است: «او یک مرگ آفرین ساده نبود... به گفته همراهانش، گرز و سنان وی به فرمان او، خود به خود، مردان را به خاک هلاک می افکندند.» هنوز در دهات آلمان و بلاد اسکاندیناوی، همانند رومیان و یونانیان قدیم، به تبر احترام مخصوصی می گذراند.
دیگر، از آن جمله گیاه پرستی یا عبادت نباتات و درختان است. این عبادت در نزد تمام امت های بدوی جهان عمومیت دارد حتی در بیشتر تمدنهای پیشرفته نیز غالبا آثار آن دیده می شود. بقایای همان پرستش قدیم است، که در نزد ملل متمدن عالم، مثال تهیه و آرایش درخت در عید میلاد مسیح و در مورد دکل آذین شده ماه مه که در آن مراسم آنها را زینت و چراغانی کرده در اطراف آن به جشن و سرور می پردازند، به طور عادت، تاکنون باقی مانده است. گویند در بعضی نواحی شمالی اروپا هنوز هیزم شکنان و درخت افکنان وقتی که می خواهند درخت تنومند کهنی را قطع نمایند، در برابر آن ایستاده زیر لب دعای عفو و غفران می خوانند؛ به علاوه برای اشجار در قبایل بدوی یک قوه و روح تولید عظیمی قائل هستند. توسل و دعا در برابر درخت ها و نباتات به منظور التجا به درگاه قوه نمو کننده طبیعت است، و از آنها فراوانی غلات و بهبودی زراعت و افزایش گله و رمه و حتی زایش زنان سترون و عقیم را طلب می کنند. در بعضی نقاط دختران نازا را به ازدواج درختهای معینی در می آورند و معتقدند که آن زن باردار خواهد شد.
دیگر جانور پرستی یا عبادت حیوانات است. این عبادت عنصر اصلی و ماده ابتدایی مذاهب اقوام بدوی است و در بسیاری از مظاهر خود، چنانکه بعد خواهیم دید، صورت دیگری از همان توتم پرستی می باشد، و این پرستش ناشی از آن است که حیوانات و جانواران را، به طور فوق العاده، در زندگانی بشر موثر می دانند. همچنین عقیده به انتقال روح از بدن انسانی به جسم حیوانی یا بالعکس (تناسخ) است که بیشتر مردم جهان هنوز بدان معتقدند. داستانها و همچنین افسانه ها و اساطیر پریان و ارواح در نزد تمام ملل درباره حیوانات، که دارای روح انسانیند، فروان است. عقیده به باکره قورباغه سان، زن مرغگون و خفاش خون آشام (وامپایر) و امثال آنها، که گاهی به صورت حیوان و گاهی به جسم انسان در می آیند، بسیار است؛ و از حیوانات وهمی به صورت آدم ببری و آدم گرگی حکایاتی فراوان حاکی از خونریزی و بلا، زبانزد خاص و عام است. پرستش شیر در افریقا، ببر در هندوستان، عقاب و خرس و سگ آبی در امریکای شمالی، گاو نر در یونان و مصر و گاو ماده در هندوستان و آفریقا و اسکاندیناوی، گاومیش در جنوب هندوستان و کانگورو در استرالیا همه نشان می دهند که این جانوران، در نزد مردم قدیم آن کشورها، همیشه به حد عبادت مورد احترام بوده اند. تقدیس کبوتر و قو و مار، نزد بسیاری از ملل، هنوز مرسوم و معمول است، مخصوصا پرستش مار، خواه به صورت افعی پیچان خواه به صورت اژدهای بالدار، به صدها نوع و شکل مختلف در نزد غالب امت ها عمومیت دارد. از جمله عبادات دیگر که نسبتا تازه تر است پرستش عناصر عالم وجود است، مانند خاک و باد و آتش و آب که همه آنها را به صورت کلی و مطلق محل پرستش و عبادت قرار می دادند. گرچه غالبا آتش پرستی از صورت عمومی خارج شده و جنبه ای محدود و مشخص حاصل کرده است، و از فجر پیدایش تاریخ در عالم بشریت این عبادت ظهور یافته و این شاید یادگار عصر حجر باشد، تا امروز که نزد پارسیان (زرتشتیان) این مذهب صورت ماهیت معلومی به خود گرفته است. آسمان (جو محیط) مرکز و موطن ابرها، و مبدأ و منشأ بادها، و جایگاه آفتاب و ستارگان است. قبایل وحشی هر کدام از آنها را دارای روح و روانی غیبی دانسته اند. پرستش آب به صورت مطلق و معین نیز نزد ایشان رواج دارد. چشمه سارها، چاهها، رودها، دریاچه ها و بالاخره دریای محیط همه در عالم واهمه و خیال بشری، موقع و مکانت عظما داشته اند، و آن در تمام تمدنهای قدیم شروع شده و تا زمان قرون وسطای تاریخ معمول بوده است، یعنی همان زمانی که در ونیز معمول بود که دو که (دوک ونیز) با دریای آدریاتیک همه ساله عقد ازدواج می بست. همچنین پرستش خاک، که زمین را مادر کل و آبستن غلات و حبوبات می دانسته اند، بسیار معمول بوده و هنوز نیز هست.
اساطیر (میتولژی)
اختراع اسطوره ها و افسانه ها در تمام نوع بشر عمومیت دارد. همچنان که در نزد بومیان باستانی و بومیان استرالیا و در همه جا اسطوره ها از آن ناشی شده که به اندیشه های مافوق الطبیعه و زن و ارزشی خاص می دهند، و یا برای تشریفات و آداب و عبادات قبیله یک نوع حقانیت و استدلال ایجاد می کنند. و نیز پیدایش ریشه اساطیر اولیه را می توان در خوابها و رویاها جستجو کرد، که آن را بارها نقل و تکرار نموده اند، تا بدان وسیله برای ابتدا و سر آغاز و علل معانی امور تا حدی دلیل و سببی پیدا کنند.
بشر اولیه هنگامی که درتوجیه عقلانی پدیده ها و کشف رازها و رمزهای جهان احساس ناتوانی می کرد برای توضیح پدیده هابه اسطوره پناه می برد و از قوه خیال کمک می گرفت. مهمترین بعد اساطیرترویج فضایل و کمالات بود. پس اساطیرهم سازنده و هم ویرانگر بودند: سازندگی روح آدمی با فضایل و ویرانگری اندیشه آدمی در توضیح و شناخت پدیده ها. قسمت های نخستین شاهنامه حکیم فردوسی در بردارنده اساطیر ایران است که اگر حکیم طوس نبود بسیاری از آنها از بین می رفت. گویا فردوسی به این قضیه کاملا وقوف داشته است که اساطیرهر قوم بخش جدا ناشدنی وزیر ساختی آن قوم و ملت هستند. به همین خاطر به ضبط دقیق و ثبت آنها پرداخته است. از دیدگاه علمی، فلسفه و دین نوعی اسطوره هستند که تکامل یافته اند، ولی این ادعا از دیدگاه دینی کاملا مردود است. چه اینکه ادیان الهی از طرف خدا و از طریق پیامبران بر مردم فرستاده شده اند. حال آنکه اسطوره زائیده ذهن و ضمیر محدود و بسته انسانهای اولیه بوده است و پیداست که میان این دو، چقدر تفاوت وجود دارد.
منـابـع
علی اصغرحکمت- تاریخ ادیان
عبدالحسین زرین کوب- در قلمرو وجدان
علی اصغر مصطفوی- اسطوره قربانی
جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغرحکمت
حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها