یهودیت در عصر جدید (گرایشهای فکری)

فارسی 5769 نمایش |

مهمترین گرایشهای فکری یهود در این دوره
مهمترین گرایشهای فکری یهودی که تحت تأثیر دو عامل فوق به وجود آمده، عبارت است از:

الف) هسکالا (روشنفکری)

درست در زمان شکل گیری نهضت روشنگری در اروپا و در کشور آلمان (که مرکز این نهضت بود) جنبشی در میان یهودیان پدید آمد که در زبان عبری هسکالا خوانده می شد و پیرو آن را مسکیل می گفتند. موسی مندلسون (1729 – 1786 م) را می توان طلایه دار این نهضت به شمار آورد. او در این جمله، تبعیت کامل خود را از اصول روشنگری و مدرنیسم نشان می دهد: «من هیچ حقیقت و درستی خارجی را قبول ندارم، الا آنهایی که نه تنها قابل درک و فهم، بلکه همچنین به کمک عقل قابل بررسی و اثبات باشد.»
در آن زمان، یهودیان آلمان و بسیاری از نقاط دیگر اروپا هنوز در محله های مخصوص (گتو) ساکن بودند. اما مندلسون با توجه به جایگاه علمی و اندیشه های خاصش، خارج از گتو و در میان مسیحیان زندگی می کرد. او معتقد بود که دیگر یهودیان نیز می توانند و باید از گتو خارج شودند، به شرط اینکه از برخی از اندیشه های کهنه و قدیمی دست بشویند و متناسب با زمان، زندگی کنند. نویسنده ای یهودی درباره اندیشه های این جنبش می گوید: «نویسندگان جدید یهودی تصمیم گرفتند که وضع زندگی یهودیان را تغییر داده و آنان را با جهان نوین آشنا سازند. آنها اصرار داشتند که یهودیان زبان ئیدیش را کنار بگذارند و زبان آلمانی را در مکالمه و نوشتن به کار برند. آنها برای مذهب یهود هیچگونه ارزشی قائل نبودند. آنها منکر این حقیقت بودند که تورات کتبی کلام خداست و برای تورات شفاهی نیز قدر و منزلت و اهمیتی قایل نبودند. آنها در عوض، تحصیل و فلسفه و ادبیات ملل دیگر و علوم جدید را بسیار مهم می دانستند. آنان امیدوار بودن که یهودیان بدین طریق شبیه هموطنان غیر یهودی خود شده و مانند آنان فکر و زندگی خواهند کرد. عقاید این نویسندگان و متفکران یهودی رفته رفته به صورت جنبشی در آمد که نام آن را "هسکالا" نهادند. در زبان عبری هسکالا به معنی روشنفکری است، و یهودیان آلمانی آن زمان تصور می کردند که اگر فرهنگ و تمدن ملت های دیگر را بپذیرند و روشنفکر شوند، از نعمت آزادی بهره ور خواهد گردید. کسانی که به هسکالا اعتقاد داشتند، مسکلیلیم (جمع میسکیل به معنی روشنفکر) خوانده می شدند. بنابراین می توان گفت که مندلسون اولین فرد مسکیل بود. او نیز مانند همگنانش تصور می کرد که یهودیان اروپا با به دست آوردن تساوی سیاسی آزاد خواهند شد.»

نتیجه فعالیتها و تعالیم مسکیل ها
فعالیتها و تعالیم مسکیل ها خود باعث پیدایش دو جریان گردید: یکی جریانی که به طور کامل تسلیم اندیشه های عصر روشنگری شده بود و می گفتند یهودیت را باید مطابق با این اندیشه ها بازسازی کرد. این گروه، اصلاح طلبان یا رفرمیست ها خوانده شدند.
در مقابل این گروه، گروه دیگری به وجود آمد که بر اندیشه های سنتی تأکید می کرد و هیچ گونه تغییر و تحول را روا نمی دانست. این گروه به لحاظ داشتن چنین باورهایی ارتدوکس خوانده می شدند.

ب) اصلاح طلبان

سه عامل باعث شد که در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در میان یهودیان اروپا و به ویژه آلمان، نهضتی شکل گیرد که اصلاح طلبی خوانده می شد. این سه عامل عبارت بود از:
1- تعالیم و فعالیتهای مندلسون و پیروان او.
2- روحیات عصر روشنگری که در آن دوران رواج زیادی داشت.
3- تغییر اوضاع یهودیان در اروپا که باعث شد آنان به آزادی و برابری با دیگران دست یابند.
در سال 1791 مجلس ملی فرانسه قانونی را نسبت به تساهل در برخورد با یهودیان تصویب کرد و سپس در سالهای 1796 در هلند، 1798 در ایتالیا و 1812 در آلمان دیوارهای محله های یهودی نشین برداشته شد و آنان از حیث حقوق با دیگر شهروندان برابر گردیدند. امور یاد شده باعث شد که کسانی در جامعه یهودی، تغییرات اساسی در اندیشه های یهودی را ضروری بدانند. به اعتقاد این گروه، برای اینکه جامعه یهودی بتواند در میان مسیحیان (و آن هم در این عصر خاص) زندگی کنند، باید تحولاتی اساسی در دین خود به وجود آورد. این دگرگونی شامل همه ابعاد عملی و اعتقادی یهودیت می شد و تحولی اساسی و بنیادین را ایجاد می کرد.
در واقع این اصلاح طلبان به دو دسته میانه رو و تندرو تقسیم می شدند. نویسنده ای یهودی درباره اندیشه های ابراهام گایگر، رهبر جناح میانه رو، می گوید: «او معتقد بود که مذهب یهودا همواره دستخوش تغییراتی است، بنابراین می توان در مراسم مذهبی تحولاتی پدید آورد. یهودیان مذهبی، ایمان دارند که تورات از طرف خداوند صادر شده، بنابراین نمی توان در آن تغییراتی داد.» ولی گایگر به این موضوع عقیده نداشت که احکام دهگانه و سایر قسمتهای تورات را خداوند گفته باشد. از این جهت می گفت که معانی و تفسیرات و تعبیرات مطالب و احکام تورات را باید در هر دوره عوض کرد. اصولی که گایگر بیان می داشت، اصول اولیه عقاید یهودیان رفرمی شد. در آن دوره، یهودیان رفرمی با جنبشی تند و سریع، خود را از تعلیمات مذهبی و تورات جدا و دور کردند. آنها به دستورات تلمود و فتواهای دانشمندان بزرگ یهود اهمیتی نمی گذاشتند، و هر کدام از فرامین تورات را که درک نمی کردند، کنار می گذاشتند.
آنها فداکاری یهودیانی را که در گذشته در راه حفظ مذهب خود شهید شدند، کاری بیهوده می دانستند. یهودیان رفرمی، برای اینکه میل داشتند هموطنان آلمانی شان آنها را چون خود بدانند، حاضر شدند گذشت دیگری به ضرر مذهب خویش بکنند. آنها معتقد بودند که یهودیان گروهی مذهبی هستند بدون اینکه میهن و موطن به خصوصی داشته باشند و می گفتند که یهودیان در همان روزهایی که به وسیله رومی ها از فلسطین تبعید شدند، از صورت یک قوم و ملت مشخص و منفرد خارج گردیدند. رهبران رفرمی عقیده داشتند که هر جامعه یهودی فقط به کشوری که در آن زندگی می کند بستگی دارد، و یهودی هایی که در آلمان به سر می برند، باید خود را آلمانی هایی بدانند با مذهب یهود.

اصول اساسی نهضت اصلاحات
اصول اساسی نهضت اصلاحات در سه بند زیر خلاصه شده است:
1- رد پایبندی سخت به قوانین موسوی و تلمودی.
2- برقراری عبادت در روزهای یکشنبه، مانند مسیحیان.
3- انکار ملی گرایی و ناسیونالیسم یهودی.
بعدها مرکزیت این نهضت از اروپا به آمریکا منتقل شد و تا به امروز نیز بحثهای جدی بین میانه روها و تندروها در جریان است. گفته می شود اخیرا تعدیلاتی در میان پیروان این جنبش به وجود آمده و حتی گرایشهایی نسبی نیز در میان آنان دیده می شود.

ج) یهودیت ارتدوکس

درست در مقابل گروه اصلاح طلب که اندیشه های عصر روشنگری را به طور کامل پذیرفته بودند و تسلیم مدرنیته گشته، سنت را رد می کردند، در مقابل، گروه دیگری این اندیشه ها را رد کرده، بر سنت یهودی پای می فشردند. این گروه، ارتدوکس یا راست کیش خوانده می شدند. رهبر این گروه سامسون رافائل هیرش (1808 – 1888) بود که خود این نام را برای این مکتب برگزید. گفتنی است این گرایش تا به امروز فعال است و گاه ارتدوکسی جدید خوانده می شود. هیرش و پیروانش معتقد بودند که هرگز نیازی به تغییر و تحول در آیین یهود نیست و باید به همه آنها پایبند بود. آنان تعالیم و سخنان اصلاح طلبان را موجب نابودی دین خود می دانستند.

د) یهودیت محافظه کار

در حالی که دو گروه اصلاح طلب و ارتدوکس سخت در نزاع بودند، گروه میانه رو دیگری به وجود آمد که از یک سو، اصلاحات معتل را ضروری می دانست و از دیگر سو، حفظ سنت و گذشته آیین یهود را لازم می شمرد. این گروه هم تسلیم محض مدرنیته بودن اصلاح طلبان را رد می کرد و هم تعصبات خشک گروه ارتدوکسی را. این گرایش که در قرن نوزدهم به وجود آمد و راه میانه بین دو گروه را پیمود، یهودیت محافظه کار خوانده می شود.

ه) صهیونیسم

جریان صهیونیسم یا فکر بازگشت به فلسطین در نیمه ی دوم قرن نوزدهم به وجود آمد. این جریان برای اولین بار در میان یهودیان اروپا شکل گرفت و به تدریج تمام جریانات فکری گذشته یهودیان را تحت الشعاع خود قرار داد. در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگى از یهودیان روسیه اخراج شدند. عده اى از آنان غرب اروپا ساکن شدند و گروهى هم به فلسطین رفتند و در مکانى نزدیک دریاى مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را براى آنجا برگزیدند. فلسطین در آن شکوفایى دولت بنى اسرائیل در عصر حضرت داود (ع) و سلیمان (ع) مرکز نظامى بوده است.
این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم بوده و در کتابهاى انبیاى متأخر بسیار از آن یاد شده است. در همان زمان، یهودیان اروپا و روسیه با نادیده گرفتن سنت انتظار، براى کسب استقلال و عزت برخاستند و صهیونیسم را بنیاد نهادند. تعریف واژه صهیونیسم کار دشواری است زیرا این جریان به گرایش ها و سازمانهای سیاسی ناهمگونی اشاره می نماید که گاه در هدفها و دیدگاههای تاریخی، مبانی قومی- دینی و طبقاتی خود تضاد دارند. از لحاظ دینی واژه ی صهیون در میراث دینی یهود به کوه صهیون و بیت المقدس و به طور اعم به سرزمین مقدس اطلاق می شود و یهودیان خویشتن را زاده صهیون می دانند. در حقیقت صهیون نام تپه ای در اورشلیم است که گفته می شود در سده دهم قبل از میلاد به تصرف حضرت داود درآمده، بعدها لقب اورشلیم و نیز لقب کل سرزمین اسرائیل گردیده است.
اما از لحاظ سیاسی اصطلاح ''صهیونیسم'' بر یک دیدگاه یهودی مشخص در اروپا اطلاق می شود که بر این اساس است: «یهودیان بخشی ارگانیک از ساختار تمدن غرب نیستند که حقوق و وظایفی همانند سایر شهروندان داشته باشند، بلکه به آنان به مثابه یک ملت برگزیده و یک گروه مقدس نگریسته می شود که وطن مقدس آنان در فلسطین است و باید به آنجا مهاجرت کنند.» به هر حال صهیونیسم عنوان جنبشی است که طرفدار بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و ایجاد دوباره کشور خاص بنی اسرائیل است. گفته می شود این اندیشه از زمان تخریب دوم معبد در سال 70 میلادی و پراکندگی یهودیان وجود داشته است. با شدت یافتن فشار و آزار بر یهودیان در قرون وسطی، شوق بازگشت به وطن نیز شدت می یافت؛ تا اینکه در قرن نوزدهم پس از دوره ای از آزادی یهودیان، سخت گیری مجدد نسبت به آنان بار دیگر اندیشه بازگشت به وطن و ایجاد کشوری مستقل را بیش از پیش شدت بخشید؛ تا آنجا که از میان دو گروه ارتدوکس و محافظه کار، کسانی به جد این اندیشه را دنبال کردند.
بنیان گذار جریان صهیونیسم ''تئودور هرتزل'' (1904 - 1860) می باشد که به عنوان پدر صهیونیسم سیاسی شهرت یافته است. او اولین کسی بود که این فکر را که تنها راه نجات و امید یهودیان، سکونت یافتن و استقرار در سرزمین فلسطین است بر زبان آورد. وی در مهمترین اثرش که کتاب ''دولت یهود'' بود و در سال 1896 منتشر شد، بر لزوم تشکیل دولت مستقل یهودی تاکید کرد. با تلاش همین شخص بود که اولین کنگره جهانی صهیونیسم در سال 1897 در شهر بان سوئیس تشکیل شد و در آن تمایلات و آرزوهای قوم یهود برای بازگشت به فلسطین به تفصیل بیان گردید، و نیز همین تلاشها باعث شد انگلستان بیست سال بعد (1917) با صدور "اعلامیه بالفور'' موافقت خود را برای انتخاب فلسطین به عنوان کانون اصلی یهود اعلام کند.
اگر چه این اقدامات سرانجام منجر به تشکیل دولت غاصب اسرائیل به عنوان تنها دولت یهودی حاکم در عالم شد، اما با اندک مطالعه و تحقیق، هر صاحب نظر و محققی به درستی در می یابد که بین صهیونیسم و آیین یهود اختلاف بسیار فاحش و آشکاری وجود دارد. به طور خلاصه می توان گفت یهودی به فردی اطلاق می شود که تابع دستورات و مقرارتی است که از طرف خداوند به حضرت موسی (ع) نازل شده و همچون سایر ادیان الهی انسان را از مبدا به معاد غاقل نمی سازد، در حالی که صهیونیسم، مسلکی سیاسی است که با اهداف دنیوی و خصایصی همچون اشغالگری و توسعه طلبی، ترور، زورمداری، نظامی گری و تجاوز به حقوق دیگران، ثروت گرایی و مال اندوزی و فساد اخلاقی و اجتماعی همراه است. طبق ادعای سخنگوی کنگره جهانی یهود در حال حاضر سیزده و نیم میلیون یهودی در جهان زندگی می کنند که در مقایسه با پیروان میلیاردی سایر ادیان رقم بسیار ناچیزی است، با این همه آنچه که مهم است، نفوذ گسترده یهودیان و به خصوص صهیونیست ها در ارکان مختلف ساختارهای اقتصادی و فرهنگی جهان است.

منـابـع

حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش یهود

یوری ایوانف- صهیونیسم- ترجمه ابراهیم یونسی- جلد 3- امیرکبیر- 1356

تاریخ تمدن- ویل دورانت- ترجمه صارمی، پاینده و طاهری- انتشارات آموزشی انقلاب اسلامی- 1371

جان کوتیلگی- فلسطین و اسرائیل- ترجمه سهیلا ناصری- وزارت امور خارجه- 1372

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- یهودیت- انجمن معارف اسلامی ایران- انتشارات آیت عشق

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد