ازدواج و طلاق در آیین بودا و اسلام (احکام خانوادگی)
فارسی 9124 نمایش |1- ازدواج و خانواده در دین بودایی
الف. معنای ازدواج
ازدواج به منزله ورود به زندگی به عنوان مرد خانواده با پایگاه و جایگاه معنوی آن است. مرد خانواده مورد احترام بسیار بود؛ بدون آنها سانگا نمی توانست وجود داشته باشد. در بودائیسم تراوادا تأکید شده هنگامی که لازم است انسان معاش خود را تأمین کند، بدهی خود را تأدیه کند، به رفع نیازهای همسر و فرزندان خود بپردازد، لوله فاضلاب را تعمیر کند و غیره، تمرکز بر موضوعات روحانی بسیار دشوار است. اما بودائیان ماهایانه درباره امکان وصول مرد خانواده به نیروانا به مراتب خوشبین ترند؛ در این مورد، توصیف مشهوری در سوترای راجع به ویمالاکرتی وجود دارد. در فرهنگ های سنتی بودائی، هیچ مراسم مشخصا" دینی برای ازدواج وجود ندارد؛ البته، بعد از انجام تشریفات قانونی کشوری، از اعضای سانگا خواسته می شود که متون خاصی را برای تیمن و تبرک مراسم ازدواج بخوانند. بودائیان بر طبق قوانین ازدواج کشوری که در آن زندگی می کنند، با هم پیوند می بندند. در غرب، بودائیان اشکالی از مراسم ازدواج را که دین آنها را به این گام اساسی در زندگی مرتبط می سازد، تجربه می کنند. در حال حاضر یک مرکز بودائی در بریتانیا به نام سامیه لینگ در دامفریس جنبه های مدنی و دینی ازدواج را انجام می دهد.
دو مثال از دو مراسم دینی
مثال اول از مرکز فوق، بر اینکه ازدواج وضعیتی شادی آفرین است، تأکید دارد به امید آنکه همواره خیر، نام نیک، ثروت فراوان و همه ضروریات زندگی به لطیف ترین شکل آن موجود باشد بهجت، برکت، سعادت، قدرت، نفوذ خوب، و بهترین زندگی که پایدار و به دور از بیماریها باشد، و در آن همه آرزوها تحقق یابد.
مثال دوم، از انجمن بودائی احساس شراکت در زندگی و آرمانهای مشترک را منتقل می سازد بنابراین، بگذارید محبت شما نسبت به یکدیگر همانند محبت میان دو زائری باشد که با هم طی طریق می کنند؛ خود را در شادی ها و غم ها و هزار حادثه ای که همه روزه با آن روبرو هستید، شریک بدانید؛ در همه حال غمخوار و یاور هم و نسبت به یکدیگر مؤدب، مراقب رفاه هم و خیر مشترک باشید. ترتیب دادن ازدواج برای فرزندان یک عرف دینی بودائی نیست، اما در هند، که بودائیسم از آن آغاز شد،این روش مرسوم بود، و همچنان به مثابه یک عرف اجتماعی در برخی کشورهای بودائی باقی مانده است، و بخشی از مراقبت های والدین تلقی می شود. هنگامی که چند همسری عرف اجتماعی یک جامعه خاص باشد، بودائیان به آن عمل می کنند. تقریبا همه صفات شخصی و اصول بودائیسم، تأثیر مستقیمی بر روابط بسیار صمیمی ناشی از ازدواج دارد. شفقت، رحمت و مراقبت از روابط در همه حال مهم است. بسیاری از بودائیان اصل سوم را به مثابه تعهدی به عدم ارتکاب زنا محسوب می دارند. استثمار طرف دیگر ازدواج و صدمه زدن به او از طریق بی وفایی، با نیات مضمر در پیوند ازدواج، ناهماهنگ است. بودائیان اذعان دارند که، در صورت وجود نیت خیر، وضعیت تأهل، برای کسانی که مایل نیستند راهب یا راهبه مجرد باشند، وضعیت مفیدی است. مردم در مراحل مختلف رشد قرار دارند، و برای هر کس نقشی در خور وجود دارد.
ب. روابط خانوادگی
شوهر و زن مطابق همان پنج اصل مربوط به مرد خانواده زندگی می کنند و خواستار کمال یکسانی هستند. لازم است احترام متقابل همواره در میان آنها حاکم باشد. در قانون پالی، گائوتاما بودا، ضمن اندرز به سیگالا، پنج اصل رفتار شوهر با زن را تشریح می نماید:
1- نسبت به زن مؤدب باش
2- او را کوچک مشمار
3- به او وفادار باش
4- به او اختیار عمل بده
5- علاوه بر پوشاک لازم، زیورآلات اضافی هم برای او فراهم کن.
زن در مقابل:
1- خانه را خوب منظم می کند
2- مهربان است
3- وفادار است
4- مراقب ثروت خانواده است
5- سخت کار می کند.
بودائیسم جایگاه بسیار والایی برای مادران و محبت مادر نسبت به فرزند قائل است. متاسوتا درباره آرمان شفقت می گوید: "درست همان گونه که مادر از تنها فرزندش محافظت می کند، حتی با به خط انداختن جان خود، بگذارید قلبی بی کران نسبت به همه موجودات به وجود آید." در سنت بودائیسم تبت، استادان شاگردان خود را تشویق می کنند که همه موجودات را چون مادر خود تلقی نمایند، و سوگند یاد کنند که آنها را از طریق نیل به نیروانا یاری دهند، آنچنان که در متن زیر متعلق به مؤسسه منجوشین، در کامبریا، انعکاس دارد این موجودات مدرک همگی مادر منند. بارها اندیشیده ام که چگونه با محبت های خود مرا گرامی داشته اند. امیدوارم بتوانم محبت بی کران خودجوشی را، که همچون مادر به عزیزترین فرزندش است، به وجود بیاورم.
نقش پدر نیز نقشی بسیار پر مسئولیت تلقی شده است. لوتوس سوترا دو مثل تکان دهنده دربارهء پدر نسبت به فرزند دارد. در اولی، پدر تمامی توان خود را برای نجات فرزندش از خانه ای که می سوزد، به کار می گیرد. در دیگری، پدر لباسهای تمیز و زیبای خود را به درآورده، لباس مستخدمان را به تن می کند، تا به پسر خود، که حرمت نفس خود را از دست داده و از اینکه کار تمیز کردن فضولات به او سپرده شده خوشحال است، نزدیک شده، با او صحبت کرده و کمکی به او بنماید. علاوه بر این آرمانها، بودائیان مدعی دیدگاهی بسیار عملی نسبت به روابط خانوادگی اند: "در این لحظه فکر می کنم که برقراری صلح و هماهنگی در جهان یا در خانواده، کدام مهم است در خانواده و در میان دوستانت، مهم است". لازم است خانواده ها پشتیبان عاطفی یکدیگر باشند. خانواده ای که اعضای آن با هم صمیمی اند و دست در دست یکدیگر دارند، چون جنگلی است که درختان آن می توانند در مقابل باد بایستند، حال آنکه تک درخت خم می شود و می شکند: "مراقبت از پدر و مادر، محبت به همسر و فرزند، و مشاغل مسالمت آمیز، اینها والاترین نعم است". در قانون پالی، تعهدات عملی والدین نسبت به فرزندان، دور ساختن آنها از رذایل، تشویق آنها به کسب فضایل، و آموزش حرفه ای به آنها، ترتیب دادن ازدواجی مناسب برای آنها، و اعطای میراث آنها در زمان مقتضی است. درمقابل، فرزندان باید والدین خود را محترم بشمارند، در صورت لزوم از آنها حفاظت نمایند، هنگامی که تحرک آنها کم می شود بعضی وظایف آنها را بر عهده گیرند، قوانین ارث را رعایت کنند، و پس از فوت آنها، مراسم مقتضی را انجام دهند. البته بودائیان به خوبی می دانند که لازم است، ضمن رعایت اصول کلی احترام، ادب، مراقبت و حمایت، این تصویر کلی با شرایط مختلف فرهنگی تطبیق داده شود. همچنین تأکید می شود که محبت و مسئولیت خانوادگی باید همواره جایی برای رشد معنوی باقی گذارد. در اینجا، آزادی یک خصیصه مهم است. هر فرد به فضای عاطفی کافی برای رشد نیاز دارد. عشق آزادی است نه اسارت. بنابراین، ممکن است فرزندان نیاز به ترک خانه داشته باشند؛ حتی امکان دارد زوجهای متأهل نیازمند جدایی و طلاق اگرچه دردناک است باشند.
2- انحلال نکاح (طلاق) در دین بودایی
برای بودائیان، سوگند، اعم از اینکه ضمن مراسمی مدنی یا دینی یاد شود، موضوعی جدی است. از آنجا که ازدواج متضمن پذیرش تعهداتی متقابل است، باید تا آنجا که ممکن است از انقطاع این روابط و صدمات ناشی از آن اجتناب شود. ثبات در جامعه، برای تأمین سعادت همه، حائز اهمیت است، و واحد خانواده کانون این ثبات محسوب می گردد. از سوی دیگر بودائیان به این حقیقت که مردم، شرایط و روابط همواره در حال تغییر و تحول اند، و در بعض شرایط مردم مایلند از تعهد خود رهایی یابند، نگرشی واقع بینانه دارند. این جدایی، اگر برای همه طرفهای ذیربط، بهترین طریق عمل باشد، پذیرفته است. به علاوه، باید در خاطر داشت که از نظر بودائیان، فضیلت هر عمل بر پایه نیتی که مبنای آن عمل بوده، سنجیده می شود. خودخواهی همواره مذموم تلقی می گردد. محبت در هر حال از نفرت بهتر است. اما هیچ چیز فی حد ذاته پلید یا نابخشودنی در انحلال نکاح وجود ندارد. شرایط شاق اغلب آموزگار خوبی است و می تواند موجب ارتقاء مردم، تعمیق بصیرت و رشد معنوی گردد.
1- ازدواج در دین اسلام
معنای ازدواج در اسلام
آن گونه که از سیره پیامبر اکرم (ص) مستفاد می شود، نکاح برای مسلمانان یک قاعده معمول سلوک است. در اسلام، نکاح یک قرارداد اجتماعی موید به تایید الهی است. و او خدایی است که انسان را از آب بیافرید، و میان آنها قرابت نسبی و سببی برقرار ساخت، و خدای تو بر هر چیز تواناست. ازدواج یک شعیره نیست، بلکه یک قرارداد قانونی لازم الاتباع میان یک مرد و یک زن است. این قرارداد، ابدیت و مسئولیت روابط و پذیرش یکدیگر را به عنوان همسر، توام با تعهدی متقابل به زندگی مشترک بر طبق تعالیم اسلام، تثبیت می کند. و از آیات الهی آن که برای شما همسری از خودتان بیافرید تا در بر او آرامش بیابید، و در میان شما رافت و مهربانی برقرار کرد. قرآن با عبارت «میثاقا غلیظا» مشخصا به نکاح اشاره می کند. نکاح قراردادی است که انواعی از روابط و مجموعه ای از حقوق و تکالیف متقابل را ایجاد می کند. رضایت زوجین شرطی صریح برای اعتبار ازدواج است، که اعلام علنی آن ضروری است؛ ازدواج محرمانه مجاز نیست. پدر یا هر قیم دیگری نمی تواند دوشیزه یا بیوه را بدون رضایت او به ازدواج بدهد. بسیاری از موارد ازدواج مسلمانان را دیگران ترتیب می دهند، یا با کمک آنها انجام می گیرد. چگونگی انجام آن بستگی به فرهنگی دارد که مسلمان در آن زندگی می کند؛ اما همواره لازم است رضایت زوجین برطبق نظر اسلام جلب شود.
ازدواج مسلمان با غیر مسلمان
ازدواج باید در میان دو فردی واقع شود که تلقی یکسانی از زندگی و اخلاق داشته، و به عنوان خلیفه خدا، در این تلاش مشترک برای تحقق سرنوشت خود مشارکت می جویند. بنابراین، معمولا مسلمان مجاز به ازدواج یا غیر مسلمان نیست. تنها استثناء آن است که مرد مسلمان می تواند با زن یهودی یا مسیحی ازدواج کند، بر این اساس که مسیحیان و یهودیان به کتب منزل معتقدند؛ و بنابراین، تا حدودی، تلقی مشترکی از زندگی دارند. زن مسلمان مجاز به ازدواج با مرد مسیحی یا یهودی نیست، مگر آنکه مرد اسلام را بپذیرد. در اینجا دغدغه شارع آن است که ممکن است زن از همان حقوق و امتیازاتی که اسلام برای زنان قائل است، برخوردار نگردد. برای تضمین آنکه این ملاحظات تحقق یابد، کسانی که در فکر ازدواجند تشویق شده اند که قیمی منصوب دارند که بتواند آنها را صحیحا هدایت کند. قیم ممکن است والدین، خویشاوندان، یا دوستان نزدیک باشند. میزان مداخله آنان بر طبق سنت های فرهنگی که خانواده یا زوج به آن تعلق دارند، تغییر می کند.
تأکید پیامبر اسلام بر سادگی در ازدواج
شریعت بر شکل خاصی از قرارداد یا مراسم دینی خاصی اصرار ندارد. بدین ترتیب، به تناسب آداب و رسوم کشور محل انجام مراسم، اشکال فرهنگی مختلفی به وجود می آید. اما پیامبر خود مشوق سادگی بود. بهترین مراسم ازدواج آن است که با اقل هزینه و زحمت برگزار شود. تفاخر مذموم است. بدترین جشن های ازدواج آن است که ثروتمندان به آن دعوت شده و فقرا فراموش می شوند. هر کس از قبول دعوت به مراسم ازدواج امتناع ورزد، براستی از حکم خدا و رسول او سرپیچی کرده است.
مهریه
بر طبق شریعت، لازم است حداقل دو مشاهده در زمان عقد نکاح حضور داشته باشند. شوهر باید هدیه ای موسوم به مهر، به نشانه مودت و برای تکمیل عقد، به عروس بدهد. این هدیه باری استفاده انحصاری و مجزای زن است. و مهر زنان را، به مثابه عطیه ای از جانب خدا، به آنان بدهید. از آنجا که نکاح یک قرارداد اجتماعی است، زوجین هر یک حقوق شخصی خود را حفظ می کنند؛ زن، با حفظ حقوق خود به عنوان یک شخص، و نه ملحقه شوهر خود، تلقی می گردد. بنابراین، مثلا، زن، حتی بعد از ازدواج، از حق کامل مالکیت و فروش اموال و استفاده از درآمد خود برخوردار است. زن پس از ازدواج، نام خانوادگی خود را حفظ کرده، نام خانوادگی شوهر را اختیار نمی کند.
(ادامه دارد...).
منـابـع
پکی مورگان- اخلاق در شش دین جهان- بخش بودیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 157-151 و صفحه 429-426
کدارنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- انتشارات سمت
آیت الله مشکینى- ازدواج در اسلام
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 2- صفحه 97-96- ج 14- صفحه 466- 464
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها