شخصیت ها و گرایش های آیین پروتستان

فارسی 5905 نمایش |

تنوع اصول اساسی آیین پروتستان

تنوع و تکثر، مقتضای اصول اساسی آیین پروتستان است. نویسنده ای مسیحی درباره این موضوع می گوید: «آیین پروتستان قاطعانه بر این باور متکی است که خدا با انسان مستقیما و به عنوان یک شخص رفتار می کند؛ به گونه ای که نجات "تنها با ایمان" حاصل می شود. این باور تأکید را بر زندگی خود شخص و گونه ای که او در ارتباط با جامعه و جهانش زیست می کند، می برد. به یک معنا انسان محور دین خود می گردد. از آنجا که انسان ها با هم فرق دارند، و از آنجا که اوضاع و احوال نسل ها و مکان های مختلف متفاوت است، پس آیین پروتستان باید به صورت گروه های متنوعی وجود داشته باشد. انسان، آنگونه که هست و مطابق وضعیت خوبش، با خدا ارتباط برقرار می کند. بنابراین، انسان باید ایمان دینی خویش را به صورت شکل هایی از اندیشه و عمل که همیشه در حال تغییرند، ابزار کند. انشعابات این آیین از همان اعتقاد زیربنایی آن ناشی می شود. با این حال، خود این اعتقاد، بدون توجه به مشاجرات پیروان آیین، این مکتب را متحد و یگانه می کند. اعتقاد اساسی این آیین تغییر نمی کند، بلکه شکل و شمایل ظاهری آن عوض می شود. بنابراین پروتستانها در طول تاریخ خود، مجموعه ای بسیار گسترده از گرایشای مختلف، با عقاید و اعمال متنوع را به وجود آورده اند که یک اصل، همه آنها را متحد می سازد و تحت یک نام قرار می دهد و آن اینکه "انسان، آزاد و مسئول عقاید و اعمال خویش است و نباید در این امور از کسی تبعیت کند"، این اصل درست در مقابل اساسی ترین اصل کلیسای کاتولیک قرار دارد.»

تأسیس و اصول برخی از گرایشهای اصلی آیین پروتستان
تعداد گرایشهای پروتستانی امروزه به قدری زیاد است که گفته می شود حتی شمارش آنها ممکن نیست. آیین پروتستان تعداد زیادی تشکیلات مجزا (فرقه و مذهب) ایجاد کرده است. در واقع هیچ کس از تعداد این گروههای مختلف اطلاعی ندارد. و تلاش برای شمارش آنها بی فایده است، زیرا قبل از اتمام این مأموریت، گروههای جدیدی شکل گرفته و برخی از گروههای موجود از بین رفته اند. چنین وضعیتی ذاتی اصول پروتستانی بوده است، چون انسان به برداشت خود از دین وفادار بوده است.
با این حال باید به تأسیس و اصول برخی از گرایشهای اصلی این آیین اشاره شود.

لوتر و کلیسای لوتری

عموما مارتین لوتر (1483- 1546 م) را طلایه دار نهضت اصلاح دینی به حساب می آورند. او که یک کشاورز زاده آلمانی بود، ابتدا به لباس رهبانیت در آمد و چون روح تشنه اش سیراب نشد، در سال 1507 م. به طبقه کشیشان پیوست و به مقام استادی دانشگاه ویتنبرگ رسید. پس از اینکه فلسفه ارسطو را نادرست و باعث گمراهی یافت، به این نتیجه رسید که تنها با کتاب مقدس روحش آرامش می یابد. بنابراین به مطالعه آن پرداخت. او در سفری که به رم کرد، عمق فساد دستگاه پاپی را دید و در اثنای مطالعه رساله های پولس نیز به این نتیجه رسید که نجات به اعمال میسر نمی باشد، بلکه انسان تنها با ایمان نجات می یابد. لوتر سرگرم اندیشه های خود بود که فردی از طرف پاپ برای فروش مغفرت نامه به ناحیه ویتنبرگ آمد وی این عمل را ناپسند شمرد و همراه با دوستان خود نامه ای معروف مشتمل بر نود و پنج اصل نوشت و در آن فروش آمرزش نامه و بسیاری از عقاید و اعمال کلیسای کاتولیک را رد کرد. و زیر بار هیچ گونه نصیحت و موعظه ای نمی رفت و در مقابل به بحث و مناظره می پرداخت.
کار او تا آنجا پیش رفت که مورد تکفیر پاپ قرار گرفت و چون محاکمه شد و به عقاید خود اعتراف کرد، دادگاه حکم به توقیف او داد؛ ولی یکی از شاهزادگان آلمانی او را در قصر خود مخفی کرد. در این بین کتاب مقدس را به زبان آلمانی ترجمه و در سال 1534م. منتشر ساخت. زمانی نگذشت که امپراطور (که مأمور اجرای حکم لوتر بود) درگیر جنگ شد و لوتر از این فرصت استفاده کرد و از مخفیگاه خود بیرون آمد و به نشر افکارش پرداخت. اندیشه های او به سرعت رواج یافت؛ به گونه ای که هنگام مرگش در سال 1946 م از مرزهای آلمان نیز فراتر رفت و به بسیاری از کشورهای اروپایی رسید. لوتر در پی ایجاد کلیسای ستقلی نبود. برای همین عنوان کلیسای لوتری در ابتدا برای پیروان او خوشایند نبود؛ ولی این عنوان به تدریج پذیرفته شد. شخصیت مهم کلیسای لوتری فیلیپ ملانکتون است که معاصر و دوست لوتر بود. او که در برخی از امور با لوتر مخالف بود، پس از لوتر نقش مهمی را در کلیسای لوتری بر عهده گرفت. او اعتراف نامه آگسبورگ را نوشت که در آن اصول کلیسای لوتری تدوین و برخی از اصول کلیسای کاتولیک رد شده است.

اصول ویژه کلیسای لوتری
مهمترین اصول ویژه کلیسای لوتری (که در اعتراف نامه آکسبورگ آمده) عبارت است از موضوع حضور واقعی مسیح در نان و شراب مراسم عشاء ربانی. بر خلاف کاتولیک ها که می گفتند نان و شراب واقعا به بدن و خون عیسی تبدیل می شود و بر خلاف کالوینی ها که این تبدیل را نمادین و معنوی می دانستند، کلیسای لوتری نجات را تنها به وسیله ایمان می داند. این کلیسا تنها دو مورد از شعائر هفتگانه کلیسای کاتولیک، «تعمید» و «عشاء ربانی»، را قبول دارد. البته آمرزش گناه نیز گاهی در شمار شعائر آمده است و طبق آموزه های کلیسای لوتری تعمید کودکان الزامی است.

تسوینگلی، کالوین و کلیسای کالوینی

اولریش تسوینگلی (1484 – 1531) موسس جنبش اصلاحات در سوئیس است. او همزمان با لوتر در مورد اصلاح دینی شروع به موعظه کرد. اگر چه وی تا اندازه ای تحت تأثیر لوتر قرار داشت، متفکری مستقل به شمار می رفت و موضوع برخی از دیدگاههایش با لوتر همسان نبود. بنابراین، پس از گذشت مدت کوتاهی، پروتستانیم به دو شاخه لوتری و اصلاح شده (یا شاخه پروتستان های سوئیسی) تقسیم شد. تسوینگلی هنگامی درگذشت که سن زیادی نداشت و جان کالوین، که فرانسوی بود، جانشین این متأله برجسته جنبش اصلاح شده گشت و پس از آن ایمان و الهیات اصلاح شده اغلب کالوینیسم خوانده می شود. تسوینگلی بازگشت به عهد جدید را پایه و اساس ایمان مسیحی قرار داد. او در شهر زوریخ متون اناجیل چهارگانه و سپس رسالات دیگر را در معرض استفاده عموم قرار داد.
در سال 1522 بالاخره به این عقاید نهایی رسید که مسیحیان باید فقط بر طبق احکام کتاب مقدس، و نه غیر آن، عمل نمایند. او از این جهت یک درجه بالاتر از لوتر سخن می گفت، زیرا لوتر برخی از اعمال و مناسک کاتولیک ها را بر این اساس مباح می دانست که هر چه نهی صریحی در کتاب مقدس بر آن نباشد و یا به جهتی مفید دانسته شود، جایز است. تسوینگلی بر حسب مبادی تند خود مردم زوریخ را دعوت کرد که تمام صور و تمائیل و صلیب ها را از کلیساها بردارند و سرودها را بدون ارغنون بسرایند. و برای اینکه آداب مراسم دینی را در کلیسا موقوف سازد، اظهار کرد که عیسی که در هنگام عشای ربانی گفت این نان و شرای خون و گوشت بدن من است، مقصودش آن نبود که حقیقتا پاره ای از جسم اوست بلکه می خواست بگوید که آن هر دو علامت وجود او می باشد. از این رو بر خلاف عقل است که تصور شود بدن و خون عیسی در آن واحد هم در آسمان باشد هم در روی دهها هزار محراب بر روی زمین (چنانکه لوتر معتقد بود). به زعم او، نان و شراب را امری رمزی باید دانست که در حقیقت یادگار مقدسی از به صلیب آویختن عیسی و فداکاری او در راه نجات بشری می باشد.
پس راه صحیح برای انجام مراسم عشای ربانی آن است که هر عیسوی معتقد سعی کند حتی الامکان کردار و گفتار خود را مطابق مسیحیان صدر اول قرار دهد و از تشریفات ظاهری و رسوم و آداب صوری به حداقل اکتفا کند. نقطه مرکزی عبادت را مثل کلیساهای معمولی موعظه باید دانست؛ موعظه اصیل ترین ابزاری است که به وسیله آن اراده الهی را می توان شناخت نظام امور کلیساهای محلی در هر شهر و ناحیه بایستی در دست بزرگتران جامعه مومنان همان محل قرار گیرد که آنها را مجموعا شورای روحانی نام باید داد، زیرا فقط این اصول و روش است که به تشکیلات مسیحیان در صدر اول مشابهت خواهد داشت.

اندیشه های تسوینگلی
تسوینگلی به مکتب انسان گرایی اراسموس تمایل داشت و همین باعث شد برای عقل بهای زیادی قائل شود. او بر این باور بود که هیچ آموزه ای نباید با عقل تضاد داشته باشد، در حالی که لوتر نقش مهمی برای عقل در الهیات قائل نبود. اندیشه های تسوینگلی در زمان حیات خود او در نواحی مرکزی اروپا گسترش زیادی یافت. این امر باعث جنگ بین پیروان او و کاتولیک ها شد و خود نیز در سال 1531م. در یکی از این جنگها به قتل رسید. جان کالوین فرانسوی (1509 – 1564 ) به دعوت فارل (که در شهر ژنو اصلاحات دینی را آغاز کرده بود) به این شهر آمد وی در سن 26 سالگی کتابی به نام مبادی دین مسیحی نگاشت و اصول اصلاحات را در آن به صراحت بیان کرد. همین کتاب پایه و اساس کلیسای کالوینی را تشکیل می دهد.

کلیسای انگلستان

اصلاح دینی در انگلستان بیشتر نتیجه حوادث سیاسی بود که البته مردم هم آن را پذیرفتند؛ به این ترتیب که هنری هشتم، پادشاه انگلستان، تصمیم به طلاق همسر خود و ازدواج مجدد گرفت؛ ولی پاپ این عمل را تأیید نکرد. در مقابل، پادشاه کلیسای انگلستان را از حاکمیت پاپ خارج ساخت و آن را مستقل کرد. پس از این تصمیم تحولاتی در کلیسا رخ داد که نویسنده ای مسیحی آن را چنین بیان می کند: جنبش اصلاح دینی در جهان انگلیس زبان، ویژگی های خاص خود را داشت. در مدت زمان حدود 25 سال، مذهب رسمی در انگلستان شش بار دچار تغییرات مهم شد:
1- تا سال 1534 انگلستان کشوری بود پیرو آیین کاتولیک رومی.
2- در سال 1534 هنری هشتم خود را پاپ انگلستان و «عالی ترین مرجع رهبری کلیسای انگلستان بر روی زمین» اعلام کرد. اما هنری، با وجود منسوخ کردن مرجعیت پاپ، بسیاری از تعالیم کاتولیکی را در کلیسای انگلستان حفظ کرد و این کلیسا در قرن شانزدهم یک کلیسای «آنگلو- کاتولیک» محسوب می شد.
3- در سال 1549 نخستین کتاب دعای دوران زمامداری پادشاه ادوارد منتشر شد. این کتاب، بر اساس اصول آیین پروتستان و به زبان انگلیسی و با دقت فراوان به گونه ای تدوین شده بود که تا حد امکان باعث آزردگی خاطر کاتولیک های رومی نگردد.
4- در سال 1552 دومین کتاب دعای دوران زمامداری پادشاه ادوارد منتشر شد. این کتاب دعا به شکلی صریح و بدون هیچ ملاحظه ای، بر اساس اصول آیین پروتستان تدوین شده بود.
5- در زمان زمامداری مری (1553- 1558) بار دیگر بازگشتی جزمی از کاتولیسیسم رومی صورت گرفت.
6- در زمان آغاز زمامداری الیزابت در سال 1559، کتاب دعایی شبیه به آنچه در سال 1552 منتشر شده بود تدوین شد. دوران زمامداری الیزابت، دوران مناقشات و مناظره هایی بود که پاک دینان به وجود آورده بودند. این گروه، خواهان شکلی تندروتر از پروتستانیسم بودند و در سال 1662 عقاید آنان به آیین رسمی و پذیرفته شده کشور تبدیل شد. پاک دینان، viamedia یا «طریق میانی» نامیده می شدند. در آن زمان، الیزابت خواهان برقراری شکلی محافظه کارانه از پروتستانیسم بود. گروهی دیگر نیز، خواهان برقراری اصلاحات دینی تندروانه تر بودند و پاک دینان حد وسط این دو گروه محسوب می شدند. در واقع، پاک دینان، را می توان حد فاصلی بین کالونیسم و لوتریسم دانست.
بیانیه الاهیاتی سی و نه اصل، شکلی اعتدال یافته از کالونیسم محسوب می شد، اما حفظ سلسله مراتب اسقفی، برگزاری آیینها، و دیگر اشکال مراسم کاتولیکی، منطبق با رویه محافظه کارانه لوتری ها بود.
در نهایت، جنبش اصلاح دینی در انگلستان منجر به شکل گیری انگلیکانیسم شد که شاخه ای خاص از پروتستانیسم محسوب می شود و در مقایسه با کلیساهای اصلاح شده یا کالوینیستی و حتی کلیساهای لوتری، پذیرش بیشتری نسبت به تعالیم کاتولیکی دارد و با تسامح بیشتری با این تعالیم برخورد می کند. کلیساهای اسکاتلند در مقابل، به کلیساهای اصلاح شده و پرسبیتری (مشایخی) تبدیل شدند و سرسختانه بر مواضع الاهیاتی خود پافشاری کردند. تلاش های به عمل آمده از سوی کلیسای انگلستان برای تحمیل اسقف هایی به این کلیساها، یا تحمیل «کتاب دعای جمعی» به اسکاتلندی ها، تنها باعث تقویت اعتقادات پرسبیتری یا کالوینیستی کلیساهای اسکاتلند شد.

آناباپتیست ها

در نقاط دیگر اروپای مرکزی، گروه هایی بودند که به نام آناباپتیست ها شناخته می شدند آنها به شدت مورد تحریم و تعقیب و آزار همه گروههای دیگر مسیحی نظیر کاتولیک ها، پیروان لوتر، پیروان تسوینگلی و کالوینیست ها قرار داشتند. معنای لغوی نام ایشان «دوباره غسل تعمیدی» ها است؛ این نام جامع و فراگیری برای همه گروه هایی است که غسل تعمید را برای بچه ها و خردسالان اجازه نداده و معتقد بودند که تنها افراد بالغ و رشید می باید غسل تعمید به جای آورند. در نظیر ایشان، مراسم غسل تعمید نمایشگر مهر و نشانه ای از تجربه در آمدن به دین مسیح و تعهد نسبت به شخص حضرت عیسی (ع) است. بعضی از این گروه ها به شدت اهل مکاشفه و الهام و یا معتقد به دوره هزار ساله ظهور مجدد حضرت عیسی (ع) بودند، بعضی دیگر معتقد به زندگی گروهی و کمونیستی بوده، همه اموال و مایملک خویش را مورد استفاده مشارکتی قرار می دادند؛ بعضیشان نیز به شدت حالت انفعالی داشته، قویا مسالمت و عدم مقاومت را توصیه می کردند.
آنها معتقد بودند که تنها افراد متدین و با تقوایی که غسل تعمید را به جای آورده و یا در سن بلوغ دو مرتبه انجام می دهند، اعضای کلیسا را تشکیل می دهند. آنها همچنین مراعات اصول و آداب اخلاقی را به شدت توصیه می کردند. آنان متمایل بودند تا خود را به عنوان یک جامعه سالم و صالح مسیحی از بقیه اجتماع جدا کنند و بنابراین حتی تعداد زیادی از ایشان طرفدار جدایی کامل کلیسا از حکومت بودند. اینان غالبا اظهار می داشتند که قوانین جامعه مادی و غیر مذهبی برای مسیحیان لازم الاتباع نیست. بنابراین، بسیاری از این گروهها اعضا و پیروان خود را از تصدی مناصب دنیوی بر حذر داشته، حتی انجام خدمت وظیفه را نیز تحریم می کردند. مرجع اعتبار و حجیت ایشان کتاب مقدس بود که در نظر آنان با وحی کامل و عصمت در الفاظ از طرف خداوند اعطا شده بود.

موحدان

در جریان نزاع برای اصلاح دین و بازگشت به کتاب مقدس، گروههایی ظهور کردند که «تثلیث» را با «توحید» و «کتاب مقدس» مغایر می شمردند از جمله این جماعات فرقه نوینی پیدا شد که آنها را پیروان اونیتاریانیسم گویند. پیشوای این جماعت مردی اسپانیایی موسوم به میکائل سروتوس بود که او را در شهر ژنو که مرکز فرقه کالوینی بود به جزای کفر و الحاد زنده بسوزانیدند. وی ملاحظه کرد که پس از مطالعه دقیق صحف عهد جدید، مسئله تثلیث، که بر حسب اعتقادنامه نیقیه برای عموم مسیحیان امری مسجل شده بود، در آن صحف وجود ندارد و معتقد شد که این عقیده کفر محض و باطل است. پس رساله ای به نام درباره خطاهای تثلیث در سال 1531 منتشر ساخت. در ابتدا تصور می کرد که اصلاح طلبان پروتستان همه جا این عقیده را فورا قبول خواهند کرد، ولی بر خلاف انتظار، مبادی او به سردی تلقی شد، وی می گفت که مبدأ تثلیث، یعنی ایمان به اب و ابن و روح القدس، یکی از ابدعات کلیسای کاتولیک است و مسیحی صحیح الاعتقاد که به نص انجیل عمل می کند به این مبدأ هرگز نمی تواند به الوهیت بشری به اسم عیسی اذعان نماید و عقلا محال است که از اجزای ثلاثه سه شخصیت، خدای واحدی ترکیب شود، بلکه می گفت ذات حقیق الهی در کلمه یا عیسی تجلی کرد و این رابطه بین او و کلمه به وسیله روح القدس انجام گرفت. و نیز گفت چون دلیلی بر مسئله دوشیزگی مریم عذرا در دست نیست، بنابراین آن عقیده هم باطل است.
همچنین وقوع معجزات عیسی را نیز انکار نمود. مدتی این مرد با اسم مبدل در فرانسه شغل طبابت پیش گرفت و موضوع جریان خون را در ریه ها کشف نمود ولی اندکی برنیامد که پیروان کالوین هویت او را کشف کردند و او را تعاقب نمودند و چون به ژنو آمد او را گرفته، محکوم ساختند و در سال 1553 زنده طعمه آتش ساختند. هر چند او از میان رفت و نابود شد، ولی مبادی او باقی ماند. جماعات مسیحی مخالفین تثیث به وجود آمدند که در اطراف ممالک اروپا به شدت مورد حمله و تکفیر و عقاب پروتستانها و کاتولیک ها با هم قرار گرفتند. تنها در ممالک دور دست، مانند لهستان و ترانسیلوانی، نسبتا محفوظ ماندند و تا عصر حاضر پیروان آن عقیده در جهان باقیند.

منـابـع

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مسیحیت- انتشارات آیت عشق- صفحه 216-228

جی لسلی دانستن- آیین پروتستان- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- صفحه 43-44 و 333- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی

جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه علی اصغر حکمت- صفحه 668-673- انتشارات آموزش انقلاب اسلامی- چاپ پنجم- 1372

تونی لین- تاریخ تفکر مسیحی- ترجمه روبرت آسریان- صفحه 252-267 و 276 و 244-246- انتشارات نشر و پژوهش فرزان روز- چاپ اول- 1380

اینار مولند- جهان مسیحیت- ترجمه محمدباقر انصاری و مسیح مهاجری- صفحه 198-201- تهران- امیر کبیر- چاپ اول- 1368

جمعی از نویسندگان- جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز- جلد 2 صفحه 771-772- ترجمه عبدالرحیم گواهی- تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی- 1374

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها