برابری و اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه یهود
فارسی 4777 نمایش |برابری و اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه دین یهود
خاخام ها بی درنگ می پذیرند که مردم با هم تفاوت دارند. نه تنها در خلقت متفاوتند کوتاه، بلند، چاق، لاغر، سیاه، زرد و غیر آن، که تجربه انسانها نیز تفاوتهایی را در میان آنها ایجاد می کند، مثل غنی و فقیر، عالم و جاهل، و حتی سالم و ناسالم. همه مسئولیت دارند که تفاوتهای ساخته دست انسان و تعصبات ناشی از آنها را کاهش دهند. (در اینجا توجه کنید که اختلاف رنگ کار خداست، اما اختلاف در میزان تحصیل کار خدا نیست.) کلمه معادل صدقه در عبری، تسدکه است که، در عین حال، به معنی "عدالت" نیز هست. مثلا" هر عالمی مسئولیت دارد به کسانی که کمتر می دانند تعلیم دهد و بدین ترتیب بکوشد آنها را به سطح خود برساند. تفاوت های خدادادی از مقوله دیگری است، و آشکارا بخشی از حسن نیت خدا در قبال عالمیان است. اگر انسان بتواند هر نقصی را که از این تفاوت ناشی شود کاهش دهد، لازم است بکوشد و چنین کند؛ مسلما" انسان نباید چنین القاء کند که انسانی، به خاطر آن تفاوت، از دیگری کمتر است.
بدین ترتیب، کسی که معلولیتی دارد (ذهنی، جسمی)، رنگ پوستش متفاوت است، یا در یک جامعه دینی یا طبقه اجتماعی دیگری متولد شده، نباید مورد اهانت یا تحقیر قرار گیرد. خاخام های مدراش، در تعالیم خود می گویند هنگامی که خدا آدم را خلق می کرد، از خاکی که از چهار گوشه زمین بود، استفاده کرد. به علاوه اضافه می کنند که خاک تیره، روشن، قرمز و زرد را به کار برد، تا نخستین انسان را بسازد. از نظر خاخام ها، این تصمیم به شمول تنوع در خلقت آدم، دلیلی است کافی بر خواست خداوند که انسانها متفاوت باشند، و هیچکس نتواند مدعی شود که نمونهء اصیل تر یا خالص تر نوع بشر است. به علاوه، خاخام ها خاطرنشان می سازند هنگامی که خدا دیگر مخلوقات را آفرید، آنها را در انواع گوناگونی ساخت؛ اما هنگامی که نوع بشر را به وجود آورد، تنها یک گونه از آن را پدید آورد.
تلمود می پرسد چرا خدا تنها از یک انسان (یعنی آدم) شروع کرد، و خود پاسخ می گوید "تا هیچ یک از اولاد او نتوانند بگویند: پدر من از پدر تو بهتر است". دلیل دیگری هم ارائه می کند: بدین ترتیب، هیچ نژادی نمی تواند ادعا کند که از دیگران بهتر است. بنابراین، در تعالیم خاخام ها، گرایش زیادی وجود دارد به پذیرش تفاوتها، اصرار بر وجود بارقه الهی در هر فرد، و استدلال به این که هرجا تفاوتها موجب بروز وضعیتی نامطلوب است، مسئولیت فرد تلاش برای کاهش این وضعیت نامطلوب است. اما تصحیح نابرابریهای میان افراد، همواره در حدود قدرت انسان نیست؛ گاهی به نظر می رسد که این ستم عظیم نتیجه بخت، تقدیر یا خدا باشد. یک کتاب کامل از مجموعه تنخ، یعنی کتاب ایوب، به این مسأله پرداخته است. در این کتاب انسانی کاملا" صالح، مورد انواع رنج و تعب قرار می گیرد. هنگامی که توضیحی می خواهد، خدا پاسخ می دهد: "اگر بگویم، درک نخواهی کرد!" اگرچه ممکن است این قانع کننده نباشد، اما به نظر می رسد که تنها پاسخ موثقی باشد که یهودیان می توانند ارائه نمایند. اما در باور کلی، اعتقاد به پاداش و کیفر برای اعمال خیر و شر، که در آن سوی زندگی و بعد از روز حساب (هر وقت که باشد) داده می شود، اصل واسع اعتقاد به عدالت در جهان را، مورد تأیید قرار می دهد؛ البته یهودیان بی درنگ اذعان دارند که چگونگی آن را درک نمی کنند.
وجود کشورها و زبانهای مختلف تنها در تنخ با بیان داستان برج بابل تعلیل شده، که اشاره ای است به اینکه سه پسر نوح پدران سه نژاد سیاه، سفید و سامی، بوده اند. اگرچه این توضیح، در واقع همه مردم جهان را شامل نیست، ولی نباید بیش از حد در مورد صحت علمی آن وسواس به خرج دهیم، زیرا قصد آن نبوده که تنخ یک متن علمی باشد.
تلقی یهودیان از ادیان دیگر
از دید یهودیان، ادیان دیگر را می توان به دو طبقه کلی تقسیم کرد: بت پرست و خداترس. یهودیت مخالف بت پرستی است، که منظورش از آن، ادیانی است که قصد دارند احساس معنویت را در دنیای خدا نابود ساخته یا تنزل دهند. اگرچه دریافت نادرستی از بت پرستی، چیزی را در رابطه با بت القاء می کند، ولی در واقع، خاخام ها بیشتر نگران نحوه رفتار دیگران (و نه نحوه ارائه برداشت آنان از خدا) بودند. این روزها، درباره اینکه اساسا" بت یا مجسمه ای در کار است یا خیر، کمتر محاجه می کنند. در حقیقت، ابن گابیرول، شاعر و خاخام اسپانیایی قرن 12، خاطرنشان ساخت که حتی کسانی که خورشید و ماه را می پرستند، می کوشند که عظمت خدا را بشناسند، و بنابراین نباید در مورد آنان قضاوت تندی داشت. لبه تیز این مسأله آن است که یهودیان ترجیح می دهند جان خود را بدهند، ولی علنا" بت پرستی را تأیید نکنند؛ با این وجود، اغلب با گروش اجباری به مسیحیت یا اسلام روبرو بوده اند.
اجماع کلی آن است که این دو دین، اساسا" ادیانی الهیند و خدا را می شناسند، و بنابراین اگر این گروش برای نجات زندگی خود باشد، یهوه می تواند علنا" گروش آنها را بپذیرد. اما این عمل، یهودیان را از وظیفه حفظ دین خود در خفا مبرا نمی کند، که خود دلیل وجود پدیدهء مارانو است، که در قرن 15، در خلال ایام تفتیش عقیده در اسپانیا به وجود آمد، و سنت های التقاطی خود را در میان احفاد خویش در اسپانیا و پرتغال به جا گذاشت. سیکیسم، به عنوان یک دین توحیدی، با اسلام و مسیحیت در یک طبقه قرار می گیرد، اما بودائیسم و هندوئیسم به این سادگی قابل تعریف نیستند. از نظر غالب یهودیان، بودائیسم دینی غیر خداپرست و هندوئیسم دینی چند خداپرست است. اگرچه دیدگاههای مختلفی در این مورد وجود دارد، ولی همین اواخر بود که یهودیان نیازمند آن شدند که گفتگوهایی را با هر یک از این دو جامعه دینی آغاز کنند. به نظر می رسد نگرش غالب آن باشد که چون این دو دین برداشتی معنوی از جهان را تبلیغ می کنند، و هیچکدام از آنها وجود یک واقعیت غایی (از نظر یهودیان، خدا) را قطعا" انکار نمی کنند، احتراز از ابزار نظری خاص در مورد آنها مطلوب تر باشد. لازم است تأکید شود که همه موارد فوق به نظر یهودیان درباره خود ادیان مربوط می شود؛ اما پیروان این ادیان شایسته برخورداری از هر احترامی که حیثیت انسانی طلب کند، هستند. زیرا اگرچه ممکن است یک یهودی فلسفه خاصی را محکوم و مردود بشمارد، ولی این به منزله مجوزی برای بی حرمتی به پیروان آن فلسفه نیست، مشروط بر آنکه آنها به گونه ای عمل نکنند که به دیگر انسانها صدمه ای وارد شود؛ در یهودیت، تحمل حدی دارد. یهودیان درباره این اعتقاد که یهودیت بهترین شیوه ممکن برای زندگی است، تردیدی ندارند.
یهودیانی که علنا" به دین دیگری گرویده اند، اگرچه نمی توانند هویت یهودی خود را (که نتیجه تولد آنان است) در نهایت انکار یا نابود سازند، ولی به عنوان کسانی تلقی می شوند که به امکان برقراری یک رابطه منسجم میان خود و خدا، خدشه وارد ساخته اند. در واقع اغلب یهودیان، با توجه به سختی هایی که نسل های بسیاری در گذشته تحمل کرده تا یهودیت را در طول قرون حفظ نمایند، چنین گروشی را عملی خیانتکارانه تلقی می کنند. همچنین، گروش اقدام قاطعی است برای تبری از خانواده و جامعه. بنابراین، در مقابل چنین حرکتی، فشارهای شدیدی وجود دارد. ضرورت عمل به تعالیم دین یهود تنها برای یهودیان است، اما غیر یهودیان تشویق می شوند، که به جای بررسی امکان گروش به یهودیت، بکوشند جایگاه دینی و اخلاقی خود را بیابند. این دیدگاه، یهودیان را قادر می سازد که با راحتی تمام در گفتگو با ادیان دیگر شرکت کنند، زیرا در اصل یهودیان علاقه ای به گرواندن دیگران به یهودیت ندارند. یهودیان دنیایی مشحون از یهودیان سرگشته نمی خواهند؛ آنچه می خواهند دنیایی است آکنده از مسیحیان، مسلمانان، سیک ها و همه پیروان خوب ادیان دیگر. همان گونه که تأکید شد، یهودیت یک هویت است و یک شیوه زندگی است و به ادیان دیگر نیز از همین منظر می نگرد. گروش به یهودیت، صرف تغییر دین نیست، بلکه یک تغییر هویت است، که خود عمل جسارت آمیز تمام عیاری است که احتمال موفقیت آن کم است.
تلقی یهودیان از نژادهای دیگر
از نظر یهود دنیا به دو گروه کلی یهودی و غیر یهودی تقسیم شده است. واضح است که بر طبق کتاب مقدس، نقشی مشخص و خاص به یهودیان محول شده است. در سفر خروج نقل شده که خدا به بنی اسرائیل می گوید: «و شما برای من مملکت کهنه و امت مقدس خواهید بود.» اشعیاء نیز می گوید نقش یهودیان آن است که «چون نوری بر غیر یهود باشند.» یهودیان را "یک ملت برگزیده" (و نه "تنها ملت برگزیده") می خوانند. این تلقی، از مسئولیت یا اهمیت ملت های دیگر نمی کاهد، بلکه به قول یهود، مشغلهء یهود باید نقش و مسئولیت یهودیان باشد. بنابراین، همه ملت های دیگر برابر محسوب می شوند، و این که فرانسوی، یونانی، کاتولیک، سیک، سیاه، سفید، یا هرچیز دیگری باشند، تفاوت ناچیزی دارد. این اصل تلمود که "صالحان همه ملت ها میراث داران دنیای دیگر خواهند بود"، نشان دهندهء این اعتقاد است که اگر مردم خوب باشند، پاداش خود را دریافت می دارند. نیازی به یهودی بودن نیست؛ و در واقع، به راستی حکایت از آن دارد که تنها تأثیر یهودی بودن آن است که تکالیف بیشتر و شاق تری برای رسیدن به رستگاری بر فرد تحمیل می شود.
اما یهودیان، به شیوه ای مشخصا" یهودی و کامل، از دیگران نمی خواهند که فقط خوب باشند، بلکه می کوشند آنچه را که لازمهء خوب بودن است تعریف کنند. از آنجا که بر طبق تورات، همه بشریت از اولاد نوح هستند، خاخام ها "هفت قانون خطاب به پسران نوح" یا "هفت قانون نوح" را تصریح نمودند. این هفت قانون، با تقریب بسیار، همان ده فرمان هستند، که بعض احکام مشخصا" یهودی آن، مانند ضرورت رعایت سبت، حذف شده است. دو قانون از نظر شمول حائز اهمیتند. اول آنکه مردم نباید گوشتی را که از حیوان زنده جدا شده بخورند؛ و دوم آنکه همه باید مقررات یک نظام حقوقی کاملا" منسجم را رعایت کنند (پنج مورد دیگر، حرمت کفر در عمل و سخن، بت پرستی، زنای با محارم، خونریزی مگر در شرایطی معین مانند دفاع از خود یا جنگ، و راهزنی است). اگر مردم این قوانین اساسی انسانی را رعایت کنند، هیچ یهودی نمی تواند با آنها منازعه ای داشته باشد. یهودیان تنوعی را که خدا در خلقت جهان اعمال نموده، می ستایند؛ و بنابراین نمی خواهند کاری در جهت کاهش آن انجام دهند. اتحاد نوع بشر، در ایام خوب خدا، با آمدن مسیح موعود تحقق خواهد یافت؛ تا آن زمان، مسئولیت یهودیان آن است که یهودیان خوبی باشند، تا دیگر مردم، با الهام از تعالیم الهی، از سرمشق آنان در زندگی استفاده نمایند.
جایگاه زنان و مردان در دین یهود
اگرچه یهودیان سنتی و مترقی در مورد برابری منزلت زنان و مردان توافق دارند، ولی یهودیان مترقی بر برابری وظایف آنان نیز تأکید می نمایند. مردان و زنان می توانند در مراسم عبادی در کنیسه، و در همه وظایف حقوقی و اجتماعی نقش دقیقا" یکسانی بر عهده گیرند. در جامعه سنتی، نقش زنان و مردان به طور سنتی و مشخص تعریف شده بود. در خانه، که کانون اصلی توسعه زندگی یهود است (که در آن فرزندان تعلیم می بینند و در سبت و مناسبت های دیگر، میز ضیافت چیده می شود) زنان از برتری کامل برخوردارند. مردان در جنبه های عمومی زندگی دینی، در کنیسه ها و دادگاهها، تفوق کامل دارند. این نگرش، بازتابهای بسیاری در حیات جامعه یهود دارد. در قرن بیستم، ظاهر دین، از نظر اینکه مردم چگونه در عمل با هم زندگی می کنند، اغلب گمراه کننده است.
مثلا" از اینکه زنان شغل و حرفه ای داشته باشند، جلوگیری نمی شود، حال آنکه مردان فعالانه تشویق می شوند که در تکفل خانه و پروش کودکان مشارکت جویند. یا مثلا"، به مرد توصیه می شود که در تدارک سبت و تهیه غذای سبت کمک کند؛ زن آرمانی آن طور که در کتاب امثال سلیمان نبی توصیف شده، نه تنها ستون فقرات خانه و خانوادهء خود، که بازرگانی پرتلاش نیز هست. زنان از مسئولیت انجام احکامی که منوط به زمان است، رها شده اند. خاخام ها توضیح می دهند که مسئولیت زنان برای پرورش فرزند مسئولیتی سنگین است، که مثلا"، به علت انجام دعای روزانه، تعطیل بردار نیست. البته، این مانع از آن نیست که اگر زنان خود مایل به انجام این اعمال باشند، نتوانند آنها را انجام دهند.
نکتهء قابل توجه آنکه بسیاری از زنان آنچه را که از آنان خواسته نشده انجام می دهند، حال آنکه بسیاری از مردان حتی مسئولیت های اسای خود را به مسامحه برگزار می کنند. علاوه بر این، بعض خاخام ها توضیح می دهند که زنان، به دلیل جسم و روحشان، رابطه نزدیک تری با خدا دارند، و بنابراین، همانند مردان، نیازی به ادعیه روزانه ندارند. هرتز، خاخام اعظم فقید بریتانیا، درباره این عبارت از سفر پیدایش که مرد باید خود را به زنش ملصق سازد، می نویسد که این "مرد (و نه زن ضعیف تر) است که باید خود را به همسرش ملصق سازد، زیرا در عرصهء حیات روح، زن از نظر اخلاقی و معنوی، برتر از مرد است." مردان نیازمند قوانینی هستند که در اثر مرور زمان تثبیت گردیده باشد، زیرا بدون آن سریعا" خدا را فراموش می کنند. خاخام های مدراش بر این باورند که اسرائیلیان به دلیل فضایل زنان اسرائیلی از مصر نجات یافتند؛ دولت های یهود از طریق زنان منتقل می شود؛ و تداوم اغلب جنبه های اصلی و متمایز سنت یهود در نتیجهء مراقبت و محافظت زنان بوده است.
تلمود در عبارتی موجز می گوید: «اگر زنت کوتاه قد است، خم شو تا به اندرز او گوش دهی.» در جامعه غیر دینی غربی، که منزلت افراد بر پایه توانایی های اقتصادی یا حرفه ای آنان سنجیده می شود، انسان وسوسه می شود که زنان یهودی را شهروندان درجه دو تلقی کند؛ اما این نکته شایان توجه است که در کتاب مقدس، مریم نبیه، دبوره قاضی و استر ملکه بود، و هر سه ملت یهود را نجات دادند. در جامعه یهودیان سنتی، زنان نمی توانند امامت مراسم عبادی را بر عهده گیرند، اما در میان یهودیان آزادمنش و اصلاح طلب، خاخام های زن هم وجود دارند. هیچگاه زمانی نبوده که زن ملک مرد باشد، و یا زن مالک اموال خود نباشد. به علاوه، اگر شوهری ورشکسته می شد، زن او، به عنوان یک بستانکار، در آنچه که باقی مانده بود، خود به خود دارای حق اولویت بود. این حکم که قانون فرد یهودی قانون کشور محل اقامت اوست (تا یهودیان با قوانین کشوری که در آن زندگی می کنند تعارضی نیابند، مگر در مواردی که موضوع دارای اهمیت عمیق معنوی و اخلاقی باشد)، بدان معنی است که بسیاری از منورترین جنبه های قوانین یهود در رابطه با زنان به نص متروک تبدیل شده، زنان را گرفتار اوضاع نامطلوب موجود در جوامع غیر یهودی ساخته است.
آیا همه مردم برابرند؟
نظر تلمود در این باره، قاطع است. "صالحان همه ملت ها میراث داران دنیای دیگر خواهند بود." بابا باترا می گوید: «اعمال خداپسندانه کفاره گناهان غیر یهودیان است، که آنها را با خدا آشتی می دهد.» در موعظه ای می خوانیم: به ما گفته می شود که حتی یک بت پرست هم می تواند صالح باشد. در نوشته دیگری از خاخام ها به ما گفته می شود: «صالحان در میان غیر یهودیان کهنه خدایند.» همه نوع بشر از یک نیای مشترک پدید آمده اند، و همهء نوع بشر به شکل خدا خلق شده اند، پس از نظر خداوند، همه مردم برابرند و همهء انسانها مسئولند. خوبی ها در احترام کردن به همه است. اما در عمل، تجربه نشان می دهد که مردم به طور برابر در زندگی پیشرفت نمی کنند (برخی کم و بیش هوشمندترند، زیباترند، تناسب اندام بیشتری دارند یا ثروتمندترند) و مسئولیت جامعه عادل آن است که بکوشد این نابرابری ها را بی اثر سازد.
به علاوه، تلمود می گوید اگر کسی یک حیات را نابود سازد، مانند آن است که تمام جهان را نابود ساخته باشد. تلمود اورشلیم این نکته را به عنوان دلیل آنکه چرا خدا خلقت را از یک انسان، یعنی آدم، شروع کرد، ارائه می نماید: «برای آنکه به ما بیاموزد هر کس فقط یک زندگی را نجات دهد، همان ثوابی را دارد که گویی کل جهان را نجات داده است.» در تورات، یهودیان "یک ملت برگزیده" خوانده شده اند. با این عبارت، یهودیان آگاهی خود را از اینکه نقش خاصی بر عهده دارند، نشان می دهند. این تفکر حاکی از احساس برتری نیست، بلکه از احساس متفاوت بودن، حکایت دارد، که باید طبق تورات زندگی کنند و با شیوه زندگی خود، خوب بودن و اقتدار خدا را به منصهء ظهور رسانند. بنابراین، این احساس وجود دارد که رسیدن به پاداش در "دنیای آینده"، برای یهودیان دشوارتر از غیر یهودیان است، زیرا یهودیان بر طبق معیارهای سخت گیرانه تر عمل به تورات مورد قضاوت قرار می گیرند. اگرچه یهودیت درباره "دنیای آینده" یا هر پاداش آینده، ابهام آمیز است، ولی به وضوح آن را برای همهء آحاد بشر، یهودی و غیر آن، قابل دسترسی می داند. این یکی از دلایل عدم احساس نیاز یهودیان به جلب گروندگان به یهودیت است. تنها در صورتی که انسان ملاحظه کند که دیگران، به علت برداشت خود از دین، از خدا دور شده اند، لازم است بکوشد و آنها را قانع سازد که مسیر او را بپذیرند.
منـابـع
محمدمهدی کریمی نیا- همزیستی ادیان- ماه نامه رواق اندیشه- شماره 26- بهمن 1382
عباسعلی عمید زنجانی- اسلام و همزیستی مسالمتآمیز در الکتاب الاسلامیه- تهران 1344
کلایولاتون- اخلاق در شش دین جهان- بخش یهود- ترجمه محمدحسین وقار
معشوق ابن علی- اخلاق در شش دین جهان- بخش اسلام- ترجمه محمدحسین وقار
بهناز وفامنصوری- مقاله زن در یهودیت- انجمن کلیمیان تهران
آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383
سایت باشگاه اندیشه- مقاله زن در قوم یهود
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها