هویت و اقتدار دینی در آیین یهود
فارسی 3000 نمایش |یهودی کیست؟
یهودی بودن، قبل از هر چیز، تعلق به یک ملت، یک خانواده گسترده، یک قبیله و یک جامعه تاریخی است. از آنجا که یهودیان مدتهای مدید به دور از وطن خود و به طور پراکنده زندگی کرده اند، در جذب فرهنگ ها و سنت های جوامعی که در آن زندگی می کنند، ضمن حفظ هویت مشخص خود، مهارت یافته اند. این پراکندگی یا تفرق به دیسبوره معروف است. با افزایش تحرک جمعیت جهان، ادیانی که دریک محل استقرار داشته و با یک فرهنگ پیوند یافته بودند، با تجربهء دیسبوره، که در طول قرنها، تجربهء "عادی" یهودیان بوده، هرچه بیشتر آشنا می شوند. در موارد بسیار، ممکن است فرد یهودی از همسایه غیر یهودی اش قابل تمییز نباشد. اما برای بسیاری از یهودیان، سنت های دینیشان، اعمال و ادراکات مشخصی به همراه دارد، که به زندگی آنها غنا می بخشد.
سنت دینی یهود در تورات ریشه دارد، که شامل اسفار خمسهء کتاب مقدس است، و شرایع و احکام بسیاری را در بر می گیرد. مثلا" «همسایه ات را چون خویشتن دوست بدار»، و «به پدر و مادرت احترام کن.» به علاوه، تاریخ اولیه ملت یهود را نیز شرح می دهد. این مجموعه احکام و شرایع صرفا" به مثابه سرفصل های یک نظام گسترده احکام عمل می کند، که به تورات شفاهی معروف است. این احکام، در طول قرنها، موضوع بحث بوده، و تا امروز نیز هنوز مورد بحث است. بزرگترین مجموعهء این مباحث، تلمود شانزده جلدی است، که افکار و تعالیم متجاوز از یک هزار خاخام را در مدتی متجاوز از یک هزار سال، منتهی به قرن 16، در بر می گیرد. هر میتزوا یک امر الهی تلقی می شود و بنابراین نحوه دقیق انجام آن بی اندازه مهم است. اما عدم توافق دربارهء اقتدار و تفسیر تورات، باعث ایجاد تشتت میان یهودیان سنتی و گروههای معروف به اصلاح گرا، محافظه کار و آزادمنش گردیده است. گروههای اخیر گاهی به نام یهودیان مترقی خوانده می شوند.
در وهله اول، کسی که به تورات تسلط دارد و حائز شرایط تعلیم است (یعنی یک خاخام) در مورد یک مسأله مشخص مورد مشورت قرار می گیرد. خاخام در چهارچوب دریافت شخصی و بر اساس علم خود بهترین حکم ممکن را صادرمی کند. مثلا"، هنگامی که چراغ برق نخستین بار اختراع شد، بحث هایی پیش آمد که آیا روشن کردن این چراغ در روز سبت در حکم روشن کردن آتش، و در نتیجه ممنوع است یا خیر. هر خاخامی که مورد سؤال قرار گیرد، رأی خود را بیان می دارد (اکثریت بر این تصمیم قرار گرفتند که روشن کردن چراغ برق در حکم روشن کردن آتش است)، و بنابراین امروز هلخه مقرر می دارد که روشن یا خاموش کردن چراغ برق در روز سبت مانند روشن کردن یا خاموش کردن آتش است. رأی هر خاخام مستقل است و تنها در حوزه عمل او نافذ است، تا این که مجموعه ای از آراء به وجود آید؛ در این صورت، عالمی که در این رشته صاحب نظر است، آن آراء را مقابله و بررسی می کند. اگر نتیجه این ارزیابی از نظر اکثریت نادرست باشد، در آن صورت خاخام نظر عالم را نخواهد پذیرفت، و هلخه فقط مبتنی بر رأی او نخواهد بود. (هیچ خاخامی با خاخام دیگر توافق نمی کند و هیچ خاخامی از دیگری اقتدار بیشتری نخواهد داشت، مگر آن که خاخام ها خود توافق کنند که به چنین اقتداری تسلیم شوند.)
در نهایت، اجماع نظری که درباره شیوه صحیح عمل در وضعیتی معین حاصل می شود، به هلاخا تبدیل می گردد. البته همواره زمینه های جدیدی وجود دارد که هلخه مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، جو مباحثه و محاجه در جامعه یهود رشد فراوانی یافته است. نیاز به تدقیق در بحث های مختلف موافق و مخالف یک شیوه عمل خاص، پذیرفته شده است. به علاوه، برداشت سنتی از تورات آن است که تورات کتابی کثیرالوجه است، که بررسی و دقت نظر انسان را برای بررسی امکان وجود تفاسیر متعدد و مشروع، طلب می کند. با این وجود، هنگامی که جامعه در مورد یک شیوه عمل تصمیم گیری می کند، تنها در صورت وجود یک رأی است که جامعه هویتی منسجم کسب می کند. بدین دلیل، یهودیان به تحصیل، بحث روشن و تفکر آزاد، ولی به صورت اقدامی مسئولانه در قبال جامعه، ارج نهاده اند.
تعهد به خانواده و به جامعه، به صورت احترام، آبرو و ارائه کمک های نوعدوستانه و رفاهی، بر زندگی یهودیان غالب است. در کتاب عرفانی زوهر آمده است: «این وظیفه ای است که صالح به طالح، عاقل به جاهل، و غنی به فقیر کمک کند. هرکس باید به تناسب توانایی خود به انسانهای ضعیف کمک کند.» دیگر دغدغه های غالب، تعهد به دستورات غذایی، برگزاری جشن ها، و رعایت سبت، به عنوان یک جشن هفتگی است. بدیهی است، میزان تعهد اشخاص مختلف، متفاوت است. حمایت از ملت یهود عامل دیگری است که پیوسته یهودیان را تحت تأثیر هویت یهودیشان قرار می دهد؛ این بدان معنی است که بسیاری از یهودیان در حمایت از اسرائیل، توجه به وضع نامناسب یهودیان شوروی و غرب، تلاش برای اسکان مجدد یهودیان اتیوپیایی، و اقدامات خیرخواهانه در کشور خود، فعالانه مشارکت دارند.
اقتدار دینی در آیین یهود
به عبارت دقیق، باید گفت که در واقع اقتدار تنها به متون معینی تعلق دارد. به مجرد آنکه انسان در موضوعی مداخله نماید، موضوع در معرض تفسیر و خطای انسان واقع می شود. مردم از متنی که می خوانند، تفسیرهای متفاوتی دارند، بنابراین، دستیابی به معنی "واقعی" متن بی نهایت دشوار است. مردم تنها به چیزی می رسند که به "گمان" آنها معنی متن است. این باور سنتی یهودی که متن تورات کلام خداست، متن را از خطا مصون می سازد. همه انسانها، صرف نظر از عظمت مقام آنها، جایزالخطا هستند. بنابراین، هیچ انسانی از اقتدار مطلق برخوردار نیست. حتی موسی مرتکب اشتباه شد و پدرزن کافرش به او اندرز داد؛ و عمل ابراهیم را، که نسبت به ساکنان سدوم و عموره بیش از حد رحیم بود، خدا تصحیح نمود.
تورات کتاب اصلی است، و تلمود دومین کتاب مهم پس از آن است. با توجه به پیچیدگی تلمود و ایجاز تورات، کاملا" محتمل است که در ارتباط با موضوعات ساده، آسانترین راه رسیدن به پاسخ نسبتا" موثق یک معضل، مراجعه به کتاب شولخان آروخ بوده است. همان طور که از نام این کتاب تلویحا" مشخص می شود، این کتاب به سبکی مستقیم تر تدوین شده است. اما به منظور دریافت این متون و درک اقتدار آنها، عالمان و استادان باید محتوای آنها را بیاموزند و به دیگران منتقل سازند. توانایی شخص برای تفسیر بستگی به آموخته های او دارد. اقتدار خاخام به علم و ادراک او از متون تفاسیر سنتی و تفاسیر منبعث از آنها مبتنی است.
ثقات و چهره های مقتدر دینی در آیین یهود
هیچ کس به تنهایی بر کل جامعه یهود اقتدار ندارد. حتی کسانی که در محلی به عنوان خاخام اعظم منصوب می شوند، اقتدار خود را از طریق اجماع نظر با دیگر خاخام های محلی، و یا به دلیل انتصاب از سوی رهبری غیر دینی، کسب می کنند. با توجه به ساختار دمکراتیک حیات کنیسه، رهبران غیر دینی جامعه (که معمولا" بر مبنای منظم انتخاب می شوند، و یا در نتیجه ارشدیت و یا احترامی که در چشم جامعه دارند به آن مقام می رسند)، در اداره امور روزمره جامعه، از جمله فعالیت های خیرخواهانه، حیات اجتماعی و اعطای افتخارات، از اقتدار قابل توجهی برخوردارند. از آنجا که اقتدار اساسی یهودیت در نص است، در گذشته هیچ شخصیتی، با توجه به تعالیم و اقوالش، از نظر ترجیح بر شخصیت دیگری، که تعالیم و اقوال او در محیط سنتی یهودیت قرار می گرفته، به تنهایی به اقتدار مطلق دست نیافته است.
این نکته را تلمود به خوبی آشکار می سازد. این کتاب دائره المعارف گونه در مدت 800 سال یا بیشتر جمع آوری شده، و از بیش از یک هزار خاخام نقل قول کرده است. از آغاز تا انجام این کتاب، در هیچ جا گفته نشده که یک خاخام، در مقایسه با دیگری، جایگاهی والاتر داشته است؛ اگرچه در ضمن کتاب روشن می شود که آراء و تفاسیر برخی از خاخام ها معمولا" بر دیگران مرجح است (معمولا" در مورد افراد ملایم تر چنین است)، ولی همهء آراء، در حد برابر ثبت شده است. در واقع، داستانی در تلمود حکایت از آن دارد که ممکن است دو تفسیر متعارض هر دو صحیح باشد! شایان ذکر است که در جامعه خاسدان (پرهیزگاران)، وضع کمی متفاوت است. هر فرقه خاسد برای خود استادی دارد، که معمولا" فردی از سلسله ای است که تبارش به شاگردان بعل شم توو، استاد اولیه خاسد باز می گردد. خاسدان اغلب قدرتهای تقریبا" عرفانی و فراطبیعی به استاد خود نسبت می دهند، به طوری که اغلب خاسدان بسیاری از تصمیمات مربوط به انتخاب در زندگی را (مانند انتخاب شریک زندگی، حرفه، کار و غیر آن) برای تصویب به استاد عرضه می دارند.
تکالیف و وظایف رهبران و رعایا در آیین یهود
وظیفه خاخام تعلیم تورات و صدور آراء مناسب در موارد مشخص بر طبق تعالیم تورات است. هنگامی که موضوعی از حد یک مسأله عادی داخلی یا ساده فراتر رود، مجمعی از خاخام ها فرا خوانده می شود، که بت دین، یعنی دیوان احکام نامیده می شود. هرگاه بت دین به طور دائمی تشکیل شده باشد، اعضای آن را دایان، یعنی قاضی، می خوانند. دایان همواره یک خاخام است؛ چنین خاخامی، در مقایسه با خاخامی دیگر، لزوما" منزلت برتری ندارد، مگر آنکه از علم کافی برای قاضی شدن برخوردار بوده، بتواند همراه با دیگر همکاران، درباره موضوعاتی صدور رأی کند، که یک خاخام به تنهایی قادر به تصمیم گیری در مورد آن نباشد. تعلیمات و رهنمودهای خاخام باید همواره بر دریافت او از تعالیم ذیربط تورات، و نه بر عقل و تجربه ای که به تدریج کسب نموده، استوار باشد.
رهبران غیر دینی مسئول اداره مالی و اجتماعی جامعه هستند. هر شخص غیر روحانی می تواند امامت یک مراسم عبادی را در کنیسه بر عهده گرفته، از تورات قرائت کند و آنچه را که می داند تعلیم دهد. مرد و زن هر دو می توانند دانسته های خود را تعلیم دهند، اما در جامعه سنتی زنان اجازه دارند که تنها در مراسم عبادی زنان را امامت کنند، حال آن که در جامعه مترقی زنان مجازند مراسم عبادی را برای مردان و زنان با هم برگزار نمایند. گاهی "کاهنان" اصلا" خاخام نیستند، بلکه از عالمان غیر روحانیند. هر کس می تواند با تصویب خاخام های دیگر مبنی بر آنکه او (زن یا مرد) به سطح علمی لازم رسیده است، خاخام شود. در همین سال های اخیر بود که جامعه مترقی یهود زنان خاخام را مطرح ساخت، به طوری که در بعضی جوامع زنان خاخام وظایفی مشابه همتایان ذکورشان بر عهده دارند. از یهودیان خواسته می شود که برای سعادت کشوری که در آن زندگی می کنند، دعا نمایند.
برکت سنتی در هنگام دیدن یک پادشاه یا یک رئیس جمهوری در اعتقاد به این است که خداوند به بعضی انسان های فانی قدرت اعطاء می کند. اما سفر تثنیه درباره محدودیت قدرت هر پادشاهی که یهود بر خود حاکم سازد، صراحت دارد. در فصل 17 تصریح دارد که او نباید در جهت منافع خودخواهانه خویش زنان بسیار بگیرد یا ثروت فراوان اندوزد، بلکه باید عالم و عادل باشد. ناتوانی پادشاهان، حتی بزرگترین آنها، چون داود و سلیمان، برای تحقق این شروط، مورد انتقاد سخت نمایندگان دین در آن زمان، قرار گرفت. در مدراش خاطرنشان گردید که این زیاده روی ها بذر سقوط پادشاهی متحد آنها را افشاند. ماهیت دمکراتیک زندگی یهود تمایز میان رهبر و پیروان او را کمرنگ می کند، به طوری که در هر زمان ممکن است پیرو به رهبری برسد و یا بر عکس. برای همه یهودیان مسئولیتی به وضوح تعیین شده که ضامن آن است که عواملی که انسان را قادر می سازد به رهبری برسد، مانند فعالیت در سطح جامعه و علم به تورات، هیچ گاه ملک انحصاری هیچ رهبری تلقی نگردد.
بنابراین، از هر یهودی انتظار می رود که علم کافی به تورات داشته و نقش مناسب خود را در جامعه ایفاء نماید. یهودیت، تا حدود زیادی، از پیدایش روحانیتی عالم و آشنا به رموز کسب قدرت جلوگیری کرده، حتی اگر این امر باعث شود که روحانیان جاهل باقی بمانند، که البته چنین نشده است. گرایش جامعه یهودی به آن است که جامعه با رهبران خود به چالش یا محاجه برخیزد، و یا تعداد زیادی کمیته برای پرداختن به فعالیت های مختلف تشکیل داده و مدیرانی برای آنها منصوب یا انتخاب نماید، و سپس به محاجه دائمی با آنها بپردازد.
منـابـع
کلایولاتون- اخلاق در شش دین جهان، بخش یهود- ترجمه محمدحسین وقار- انتشارات اطلاعات
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها