انفاق در راه خدا از عوامل ورود به بهشت
فارسی 3926 نمایش |خداوند، انفاق را یکی از اسباب ورود به بهشت می خواند و می فرماید: «و أنفقوا مما رزقناهم سرا و علانیة؛ آنان که از روزی حلال و رزقی که به آنان کرامت کردیم آشکارا و پنهان در راه او انفاق و هزینه می کنند.» (فاطر/ 29) تتمه و ادامه ی زندگی شان را باغ های بهشت عدن تشکیل می دهد که فرزندان و جفت های شایسته آنان از این خوان نعمت بهره مند خواهند بود. همچنین می فرماید: «الذین ینفقون فی السراء و الضرآء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین؛ پرهیزکاران و نیکوکاران کسانی هستند که در حال وسعت و تنگدستی مال خود را به تهی دستان انفاق می کنند، خشم و غضب فرو می نشانند و از بدی مردم درمی گذرند. چنین مردم با تقوا و نیکوکاری را خداوند دوست می دارد؛ زیرا او دوست دار نیکوکاران است.» (آل عمران/ 134) «أولئک جزاؤهم مغفرة من ربهم و جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها ونعم أجر العاملین؛ پاداش کردار آنان آمرزش پروردگار و بهشتی است که از زیر درختان انبوه آن نهرها جاری است و ایشان در بهشت جاوید جاودانه خواهند بود، که چه نیکوست پاداش نیکوکاران.» (آل عمران/ 136)
امام صادق (ع) می فرماید: «ثلاث خصال من کن فیه استکمل خصال الإیمان: من صبر علی الظلم، وکظم غیظه واحتسب، وعفی وغفر کان ممن یدخله الله تعالی الجنة بغیر حساب؛ کسی که در برابر ستم پایمردی کند و خشم خویش فرو نشانده به حساب خدا گذارد و عفو و آمرزش داشته باشد از کسانی است که حق تعالی او را بدون حساب وارد بهشت گرداند.»
شایان ذکر است که، انفاق تنها به امور مادی و مالی تعلق نمی گیرد، بلکه بهترین انفاق در راه خدا، انفاق دانش های مورد نیاز جامعه، احکام، تفسیر و علوم آل محمد (ص) است. امام صادق (ع) در تفسیر «و مما رزقناهم ینفقون؛ از آنچه به ايشان روزى دادهايم انفاق مىكنند.» (بقره/ 3) می فرماید: "ومما علمناهم یبثون؛ از آنچه ما به آنان آموختیم در راه خدا نشر می دهند."
چگونه بهشتى مى شویم؟
آنها در همه حال انفاق مى کنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند. «الذین ینفقون فی السراء و الضراء؛ همانان كه در فراخى و تنگى انفاق مىكنند.» (آل عمران/ 134) آنها با این عمل ثابت مى کنند که روح کمک به دیگران و نیکوکارى در جان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل تحت هر شرائطى اقدام به اینکار مى کنند، روشن است که انفاق در حال وسعت به تنهایى نشانه نفوذ کامل صفت عالى سخاوت در اعماق روح انسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش مى کنند نشان می دهند که این صفت در آنها ریشه دار است. ممکن است گفته شود انسان در حال تنگدستى چگونه مى تواند انفاق کند؟
پاسخ این سؤال روشن است: زیرا اولا افراد تنگدست نیز به مقدار توانایى مى توانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند، و ثانیا انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هر گونه موهبت خدادادى را شامل مى شود خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر، و به این ترتیب خداوند مى خواهد روح گذشت و فداکارى و سخاوت را حتى در نفوس مستمندان جاى دهد تا از رذائل اخلاقى فراوانى که از "بخل" سرچشمه مى گیرد بر کنار بمانند.
آنها که انفاقهاى کوچک را در راه خدا ناچیز مى انگارند براى این است که هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار میدهند، وگرنه اگر همین کمکهاى جزئى را در کنار هم قرار دهیم و مثلا اهل یک مملکت اعم از فقیر و غنى هر کدام مبلغ ناچیزى براى کمک به بندگان خدا انفاق کنند و براى پیشبرد اهداف اجتماعى مصرف نمایند کارهاى بزرگى به وسیله آن مى توانند انجام دهند، علاوه بر این اثر معنوى و اخلاقى انفاق بستگى به حجم انفاق و زیادى آن ندارد و در هر حال عاید انفاق کننده مى شود. جالب توجه اینکه در اینجا نخستین صفت برجسته پرهیزکاران "انفاق" ذکر شده، زیرا این آیات نقطه مقابل صفاتى را که در باره رباخواران و استثمارگران در آیات قبل ذکر شد، بیان مى کند، به علاوه گذشت از مال و ثروت آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشنترین نشانه مقام تقوا است.
ثورى گوید: احسان این است که نیکى نمایى به آن کس که به تو بد کند ولى نیکى به کسى که به تو احسان کرده تجارت و مقابله به مثل است. اول چیزى را که خداوند از صفات بهشتیان بر شمرده سخاوت است و مؤید آن از اخبار خبریست درباره سخاوت از انس بن مالک روایت که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: سخاوت درختى است در بهشت که شاخسارهایش به دنیا سرکشیده هر کس به یکى از آنها در آویزد او را به بهشت خواهد کشانید و بخل درختى است در دوزخ که شاخه هایش به دنیا سر برآورده و هر کس که به شاخه اى از آن دست گیرد او را به دوزخ برد. و على (ع) فرمود: بهشت خانه سخاوتمندان است. و نیز فرمود: سخى به خدا و بهشت و مردم نزدیک است و از دوزخ به دور می باشد و بخیل از بهشت و مردم به دور است و به دوزخ نزدیک پس از سخاوت کظم غیظ را از صفات متقیان شمرده و از اخبارى که در این باب آمده عبارت است:
1- ابو امامه گوید پیغمبر فرمود: هر کس خشم خود را فرو برد در حالى که می تواند به آن ترتیب اثر دهد (و انتقام گیرد) خداوند در قیامت وجود او را یکپارچه سرور و خشنودى سازد و در خبر دیگر است که خداوند وجودش را در قیامت در مهد امن و ایمان نگهدارد.
و نیز فرمودند: فرو برنده خشم چون شمشیر زننده در میدان جهاد است به روى دشمنان خدا و خداوند دلش را سرشار از شادى گرداند.
و نیز فرمود: قهرمان آن نیست که در کشتى پیروز شود بلکه قهرمان و پهلوان کسى است که بهنگام غضب مالک نفس خود و خویشتن دار باشد.
آیه شریفه پس از کاظمین عفو کنندگان را یاد می کند. روایت شده که پیغمبر اکرم (ص) فرمود: این دسته از مردم (عافین) در امت من خیلى اندکند مگر آنکه خدا او را نگهدارد ولى در امت هاى پیشین بسیار بوده اند و در این سخن دلیل روشنى است که گذشت از گناه مردم مورد رغبت خدایى است و هم اگر چه واجب نیست از مستحباتست.
پیغمبر فرمود: هیچ مردى از مظلمه اى عفو و گذشت نکرد مگر آنکه خداوند به وسیله آن عزتى به او عنایت فرمود. سپس خداوند می فرماید که محسنین را دوست دارد و محسن به معناى کسى است که به دیگرى نعمتى دهد بر وجهى که خالى از هر گونه زشتى باشد و محسن به معنى انجام دهنده کارهاى نیک نیز می باشد البته به قصد اطاعت امر خداوند و تقرب به ذات اقدس الهى.
در بحارالانوار از کتاب اختصاص از حضرت صادق (ع) مروى است: چون مؤمن داخل بهشت شود، ملائکه استقبال نمایند او را به ناقه هایى از نور و اسبانى از نور و جامه هایى از نور و زیورهایى از نور، و مى گویند به مؤمن: «یا ولى الله، سوار شو بر آنچه خواهى، و بپوش آنچه خواهى، و خواهش کن آنچه را که خواهى» عبادات و طاعات از متقیان و توبه کنندگان و فرق بین این دو طبقه همین قدر کافى است که ختم آیه اولى فرمود به اشاره به آنکه ایشان محسن و مستوجب و مستحق محبت خداى تعالى باشند به سبب حفظ حدود الهى، و متخلق به اخلاق حسنه باشند. و ختم آیه ثانیه فرمود به فرمایش: نعم أجر العاملین. و میان متقى محسن و مؤمن تائب فرق بسیار است.
تنبیه: در آیه شریفه اشاره است به آنکه مغفرت و بهشت براى کسى است که عمل نماید براى آن. در اسرائیلیات خداى تعالى وحى فرمود به موسى (ع): یا موسى ما اقل حیاء من یطمع جنتى بغیر عمل! یا موسى کیف اجود برحمتى على من یبخل بطاعتی؛ اى موسى، چقدر کم است حیاء کسى که طمع بهشت من دارد بدون عمل. اى موسى، چگونه بخشش نمایم به رحمت خود بر کسى که بخل نموده به طاعت من؟»
نعم ما قیل: ترجو النجاة و لم تسلک مسالکها ان السفینة لا تجرى على الیبس؛ امید نجات و رستگارى دارى و حال آنکه نروى طریق آن را، به درستى که کشتى جارى نشود در خشکى.
شهر بن حوشب گوید: طلب بهشت بدون عمل، ذنبى است از ذنوب و انتظار شفاعت بدون سبب، نوعى است از غرور.
ابوالفتوح نوشته است: آنانکه مال نفقه و هزینه کنند در خوارى و دشخوارى در توانگرى و درویشى اول خلقى از اخلاق ایشان که موجب بهشت بود ایشان را سخاوت شمرد و رسول (ع) گفت: «الجنة دار الاسخیاء» بهشت جاى سخاوتمندان است و ابوهریره روایت کرد که رسول (ع) فرمود: سخى نزدیک است به خدا و به بهشت و به مردمان و دور است از دوزخ. و بخیل دور است از خداى و بهشت و مردمان و نزدیک است به دوزخ و خداى تعالى، سخى جاهل را دوست تر دارد از آنکه عالم بخیل را. و انس روایت کرد از رسول (ع) که گفت: سخاوت درختى است در بهشت شاخه هاى آن در دنیا است هر که دست به شاخى از شاخه هاى آن زند او را به بهشت برد و بخل درختى است در دوزخ شاخه هاى آن در زمین است هر که دست به شاخى از شاخه هاى او زند او را به دوزخ برد. و رسول (ع) گفت: از گناه سخى درگذرى که خداى دستگیر او بود هر کجا بیفتد.
مجمع ابن عباس گفت: یعنى در حال زیادى مال و کمى آن و ممکن است مقصود آن باشد که در حال غم و شادى از بخشش در راه خیر خوددارى ندارند و اندوه و گرفتارى مانع آنها نمى شود.
منـابـع
ابوعلی فضل بن حسن طبرسی- ترجمه مجمع البیان- جلد 4 صفحه 255
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 3 صفحه 96
حسین بن احمد الحسینی- تفسیر اثنا عشری- جلد 2 صفحه 253
ابراهيم موثق عاملی- تفسیر عاملی- جلد 2 صفحه 208
محمد تقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 1 صفحه 612
عبدالله جوادی آملی- تفسیرموضوعی- جلد 5 صفحه 262
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها