میوه ها و غذاهای بهشتی

فارسی 3398 نمایش |

همان طورى که در قرآن دود جهنم یا شعله آن را تشبیه به سه شعبه نموده همین طور راجع به نعمتهاى بهشت که به متقین وعده داده نیز سه قسم آن را در اینجا تذکر می دهد: اول بهشتیان و متقیان در سایه هاى و ظلال خنک بهشتى مى آرامند در سوره واقعه در وصف بهشتیان است: «و ظل ممدود* و ماء مسکوب* و فاکهة کثیرة* لا مقطوعة و لا ممنوعة؛ و سايه‌اى پايدار. و آبى ريزان و ميوه‌اى فراوان، نه بريده و نه ممنوع.» (واقعه/ 30- 33)
دوم از چشمه هاى آب گواراى کافورى و زنجبیلى و شرابا طهورا که در سوره دهر «و یسقون فیها کأسا کان مزاجها زنجبیلا* عینا فیها تسمى سلسبیلا؛ و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مى‌نوشانند. از چشمه‌اى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده مى‌شود.» (دهر/ 17- 18)
تذکر داده مى آشامند مقابل کفار که دمادم از شراره آتش اذیت می کشند. سوم اهل تقوى از میوه هاى بهشتى ارتزاق می نمایند و به آنها گفته می شود بخورید و بیاشامید گوارا باد شما را و این نعمتها پاداش اعمال نیک شما است. و این طور بخشش و الطاف الهى در باره متقین مقابل آن تیرهاى آتشین است که هر یک از آن شراره ها را تشبیه نموده بقصر و عمارت بلند و بشتر زرد رنگ و بایست دانست که تقوى مقام بلندى است که اگر ایمان با تقوى توأم گردید انسان را از حضیض ناسوتى به مقام ملکوتى می رساند و در جایگاه مقربین به اقسام و انواع نعمتهاى روحانى و جسمانى وى را ملتذ و برخوردار می گرداند.
اهل ایمان پیروان مکتب توحید و دانشگاه قرآن پیروى از برنامه اعتقادى و عملى و شعار آنان در دنیا عبودیت و انقیاد بوده در عالم قیامت در ظل عنایات و فضل کبریائى در جوار رحمت پیوسته آسایش خواهند داشت و متنعم به نعمتهاى ظاهرى و روانى و معنوى که زیاده بر تصور است خواهد بود. خطاب رأفت آمیز به هر یک صادر می شود که از هرگونه نعمت بهره مند خواهند گردید بر هر یک گوارا باد که استحقاق فضل و رحمت بى نهایت ساحت پروردگار را به دست آورده اند در اثر سیر و سلوک و افعال اختیارى صالح و شایسته که به آنها ملتزم بوده اند و سیرت همان اعمال صالح شما در دنیا نعمتهاى است که در اختیار هر یک نهاده شده است و اختصاص به صرف غذا و آشامیدنى نیز ندارد از هر گونه خواسته باشند استفاده نمایند. می فرماید که: «و فواکه مما یشتهون؛ آنها در میان انواع میوه ها از آنچه مایل باشند و مى خواهند قرار دارند.» (مرسلات/ 42)
اشتهاى ایشان، با تمام معنى این کلمه، خشنود و خرسند شود، چه در بهشت خداى متعال به فضل و مشیت خود عنان شهوت را براى کسانى که آن را با بندهاى احکام و حدود خدا بسته بودند، باز مى گذارد، و پرهیزگاران در بهشت هر چه را که آرزو کنند، در هر مکان و زمان، در اختیار خواهند داشت، چه در آن جا دیگر فصول و موسمهایى براى دست یافتن به میوه هاى مورد اشتها وجود ندارد، و میوه ها با هر بزرگى و مقدار و رنگ و مزه و شکلى که تخیل کنند و آن را بپسندند در اختیارشان قرار مى گیرد. و ارتباط میان این نعمتهاى سه گانه آشکار است، و سایه و چشمه ها و میوه هاى گوناگون از آشکارترین نشانه هاى بهشت به شمار مى رود، و خداوند تبارک و تعالى با یاد کردن از آنها به کنایه از بهشت سخن مى گوید تا هر چه بیشتر پرهیزگاران را مشتاق رسیدن به آنها سازد.
از نشانه هاى برنامه و روش اسلامى آن است که میان تلاش و پاداش ارتباطى برقرار مى سازد، و این بدان سبب است که شوق نسبت به بهشت و رضوان خدا تنها صورت آرزوها و پندارها را نداشته باشد، و تمایل براى رسیدن به آن راه درست عمل کردن و کوشیدن براى رسیدن و دست یافتن به آنها شود. این از دیدگاه دنیوى است، و اما از دیدگاه آخرت، بیان کردن خدا براى متقیان در خصوص ارتباط میان عمل و جزاى ایشان، نوعى از بزرگداشت و اکرام براى ایشان محسوب مى شود، و گرنه آنچه پرهیزگاران در جنات خدا از ناحیه مادى و موضوعى به آن دسترس پیدا مى کنند، بزرگتر از آن است که آدمى با تلاش و کوشش خود بتواند به آن برسد، بلکه آن فضل و بخشایشى از خداوند متعال است.
روشن است ذکر "میوه ها" و "سایه ها" و "چشمه ها" اشاره به گوشه اى از مواهب عظیم الهى بر آنها است، گوشه اى که با زبان اهل دنیا قابل بیان و ترسیم است، اما آنچه در بیان نمى گنجد، و به فکر ساکنان دنیا خطور نمى کند، از آن به مراتب برتر و بالاتر است. جالب اینکه آنها در این میهمان سراى الهى به عالیترین وجهى پذیرایى مى شوند، همان گونه که در آیه بعد آمده که به آنها گفته مى شود: «کلوا و اشربوا هنیئا بما کنتم تعملون؛ بخورید و بنوشید گوارا، اینها در برابر اعمالى است که انجام مى دادید.» (مرسلات/ 43)
این جمله خواه مستقیما از سوى خداوند به عنوان خطاب به آنها باشد، یا وسیله فرشتگان توام با لطف و محبتى است آشکار که غذایى است براى روح و جان آنها. نه سیرى دارد و نه گرسنگى تمام لذت صرف است و دوام دارد که می فرماید: «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الأنهار أکلها دائم و ظلها تلک عقبى الذین اتقوا و عقبى الکافرین النار؛ صفت بهشتى که به پرهیزکاران وعده داده شده [چنین است که:] از زیر درختانش نهرها جارى است، میوه ها و سایه اش همیشگى است. این عاقبت و فرجام کسانى است که [در همه امور زندگى] پرهیزکارى کردند و فرجام کافران آتش است.» (رعد/ 35) تعبیر "بما کنتم تعملون" (در مقابل اعمالى که انجام مى دادید) اشاره به این است که این مواهب را بدون حساب به کسى نمى دهند، و با ادعا و خیال و پندار به دست نمى آید، تنها به وسیله اعمال صالح فراهم مى شود. "هنى ء" (بر وزن ملیح) به گفته "راغب" در "مفردات" هر چیزى است که مشقتى به دنبال ندارد، و ناراحتى تولید نمى کند، و لذا به غذا و آب گوارا "هنى ء" گفته مى شود، گاه به زندگى گوارا نیز اطلاق مى گردد. و این اشاره به آن است که میوه ها و غذاها و نوشابه هاى بهشتى، همانند آب و غذاى دنیا نیست که گاه آثار سویى در بدن مى گذارد یا عوارض نامطلوبى به دنبال دارد.
در میان مفسران گفتگو است که این امر به خوردن و نوشیدن آیا براى بیان مباح بودن استفاده از این نعمتها است، و یا واقعا امر و فرمان و دستور است؟ ولى باید توجه داشت اینگونه اوامر که به هنگام پذیرایى گفته مى شود نوعى طلب و خواست گوینده است که براى عظمت و احترام میهمان بیان مى گردد، و میزبان دوست دارد غذایش را بیشتر بخورد تا اکرام بیشترى از او شده باشد.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: چون داخل بهشت شدم درخت طوبا را دیدم که اصل و ریشه آن در خانه علی (ع) بود و در بهشت قصر و منزلی نیست که شاخه ای از آن درخت در آن نباشد. میوه های اهل بهشت و خوراکی های آنان به آن درخت آویخته است و هر شاخه از آن درخت صد نوع میوه از آنچه در دنیا دیده و شنیده اید و از میوه هایی که ندیده و نشنیده اید داراست. هرگاه میوه ای از آن چیده شود، به جای آن باز خواهد رویید: "لامقطوعة و لاممنوعة".
در آیه بعد باز روى این مطلب تکیه مى کند که این نعمتها بى حساب نیست، مى افزاید: «إنا کذلک نجزی المحسنین؛ مسلما ما این گونه، نیکوکاران را جزا مى دهیم.» (مرسلات/ 44) جالب اینکه در آیه نخست روى مساله ی "تقوى" تکیه شده، و در آیه بعد از آن روى "عمل" و در این آیه روى "احسان و نیکوکارى". "تقوى" هر گونه پرهیز از گناه و فساد و شرک و کفر است و "احسان" انجام هر کار نیک، و "عمل" نیز ناظر به اعمال صالح است، تا روشن شود برنامه نعمتهاى الهى تنها مربوط به این گروه است، نه مدعیان دروغین ایمان، و آلودگان به انواع فساد، هر چند ظاهرا در سلک اهل ایمان در آیند.
در پایان این مقطع باز تکرار مى کند: «ویل یومئذ للمکذبین؛ واى در آن روز بر تکذیب کنندگان.» (مرسلات/ 45) واى بر آنها که از تمام این نعمتها و محبتها محروم مى شوند، که حسرت این محرومیت آزارش کمتر از آتش سوزان دوزخ نیست؟ و از آنجا که یکى از عوامل انکار معاد پرداختن به لذات زودگذر دنیا، و تمایل به آزادى بى قید و شرط براى بهره گیرى از این لذات است، در آیه بعد روى سخن را به مجرمان کرده با لحنى تهدید آمیز مى فرماید: «کلوا و تمتعوا قلیلا إنکم مجرمون؛ بخورید و بهره گیرید در این چند روز کوتاه، ولى بدانید عذاب الهى در انتظار شما است، چرا که شما مجرم و گنهکارید.» (مرسلات/ 46) خطاب تهدیدآمیز به بیگانگان و کفار مى شود که در این فرصت و زندگى در دنیا که براى آزمایش آماده شده است ولى کفار هرگز به مسیر و منتهى سیر و حرکت و زندگى خود در این جهان نمى اندیشند بلکه مانند حیوانات همت خود را صرف خورد و خواب و سرگرمى به تمایلات مى نمایند و غرض از زندگى نیز جز تمایلات چیز دیگرى نیست و پس از اندک فرصت ناگهانى در آستانه مرگ درآیید و با سیرت نکبت بار به عالم برزخ و شهود سوق داده خواهند شد و هرگز تمتع و پیروى از هوى و هوس در زندگى دنیوى فائده و نفعى براى بیگانگان نخواهد داشت.
تعبیر به "قلیلا" مى تواند اشاره به مدت کوتاه عمر انسان در دنیا باشد، و هم ناچیز بودن مواهب این جهان در برابر نعمتهاى بى حساب آخرت. گرچه بعضى از مفسران گفته اند که این خطاب را در آخرت به مجرمان مى کنند، ولى با توجه به اینکه در آخرت هیچ گونه تمتع و بهره گیرى براى مجرمان از مواهب حیات تصور نمى شود، باید قبول کرد که این سخن خطابى است به آنها در این دنیا. در حقیقت "متقین" و پرهیزگاران با نهایت احترام در آخرت پذیرایى مى شوند، و با جمله پر از لطف "کلوا و اشربوا هنیئا" مخاطب مى گردند، ولى دنیا پرستان در این دنیا با جمله تهدید آمیز "کلوا و تمتعوا قلیلا" مخاطبند. به پرهیزکاران مى فرماید: «بما کنتم تعملون؛ اینها در برابر اعمال صالحى است که انجام مى دادید.» و به اینها نیز مى گوید: «إنکم مجرمون؛ این تهدید به خاطر آن است که شما مجرمید.» و به هر حال نشان مى دهد که سرچشمه عذاب الهى جرم و گناه انسان است که از بى ایمانى یا اسارت در چنگال شهوات ناشى مى شود.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 25 صفحه 427

سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 17 صفحه 291

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت،- جلد 17 صفحه 246

عبدالحسین طیب- أطیب البیان- جلد 13 صفحه 346

نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد 14 صفحه 277

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 311

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد