عوامل تکفیر؛ رفتن به استقبال خطر در راه خدا

فارسی 2655 نمایش |

یکی از پیامبران اولوالعزم حضرت موسى (ع) است که برای اثبات ادعای نبوت خود دلایل متقن، محکم و معجزات محیر العقول آورده بود؛ او همچون کوهى استوار در برابر تهدید فرعون ایستادگى نشان داد، به همان گونه که پیش از آن در برابر استهزا و تهمتهاى وى مقاومت نشان داده بود، و پیوسته با سلاح منطق با او رو به رو مى شد. موسى (ع) برترى خود را از نظر منطق بر فرعون حفظ کرد، و به حاضران نشان داد که تا چه حد آئین او متکى به منطق و عقل اوست، و ادعاى فرعون، سست و واهى است. گاهى مسخره کردن، گاه نسبت جنون دادن و سرانجام تکیه بر قدرت و تهدید به زندان و مرگ نمودن. اینجا است که صحنه برمى گردد و موسى (ع) نیز باید روش تازه اى در پیش گیرد که فرعون در این صحنه نیز ناتوان و درمانده شود. موسى نیز باید تکیه بر قدرت کند قدرتى الهى که از معجزه اى چشمگیر سرچشمه مى گیرد. اکنون معجزه ی موسی (ع) این است: عصایی که به اژدهایی عظیم الجثه تبدیل می شود، و دستی که در گریبان فرو رفته و روشن و سفید در برابر دیدگان نمایان می شود در حقیقت این دو معجزه بزرگ، یکى مظهر بیم بود و دیگرى مظهر امید اولى مناسب مقام انذار است، و دومى بشارت، یکى بیانگر عذاب الهى است و دیگرى نور است و نشانه رحمت، چرا که معجزه باید هماهنگ با دعوت پیامبر باشد.
فرعون از مشاهده این صحنه ها، سخت جا خورد و در وحشت عمیقى فرو رفت اما براى حفظ قدرت شیطانى خویش که با ظهور موسى (ع)، سخت به خطر افتاده بود و همچنین براى حفظ اعتقاد اطرافیان و روحیه دادن به آنها در صدد توجیه معجزات موسى برآمد، نخست به اطرافیان خود چنین گفت: این مرد ساحر آگاه و ماهرى است! فرعون فکر مى کرد چون در آن زمان سحر رایج بود، این اتهام و برچسب بهتر از هر چیز به موسى بعد از نشان دادن این معجزات مى چسبد. سپس براى اینکه جمعیت را بر ضد او بسیج کند چنین ادامه داد: او مى خواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون کند! بعد از مشورتها سرانجام اطرافیان به فرعون گفتند: «قالوا أرجه و أخاه و ابعث فی المدائن حاشرین؛ موسى و برادرش را مهلتى ده و در کار آنها عجله مکن و به تمام شهرهاى مصر ماموران براى بسیج اعزام کن» (شعراء/ 36). «یأتوک بکل سحار علیم؛ تا هر ساحر ماهر و کهنه کارى را نزد تو آورند» (شعراء/ 37). در واقع اطرافیان فرعون یا اغفال شدند و یا آگاهانه تهمت او را به موسى پذیرا گشتند، و برنامه را چنین تنظیم کردند که او ساحر است، و در مقابل ساحر باید دست به دامان سحار یعنى ساحران ماهرترى زد! و گفتند خوشبختانه در کشور پهناور مصر، اساتید فن سحر بسیارند، اگر موسى ساحر است ما سحار در برابر او قرار مى دهیم، و آن قدر ساحران وارد به فوت و فن سحر را جمع مى کنیم تا راز موسى را افشا کنند!.

ساحران از همه جا گرد آمدند
در این آیات صحنه دیگرى از این داستان پرماجرا نشان داده مى شود: به دنبال پیشنهاد اطرافیان فرعون جمعى از ماموران زبده به شهرهاى مختلف مصر روان شدند و در هر جا ساحران ماهر را جستجو کردند،«فجمع السحرة لمیقات یوم معلوم؛ سرانجام جمعیت ساحران براى وعده گاه روز معین جمع آورى شدند» (شعراء/ 38). و به تعبیر دیگر آنها را براى چنان روزى از قبل آماده کردند تا در موعد معین به میدان مبارزه گسیل شوند. منظور از «یوم معلوم» آن چنان که از آیات سوره اعراف استفاده مى شود یکى از روزهاى عید معروف مصریان بوده که موسى (ع) آن را براى مبارزه تعیین کرد، و هدفش این بود که مردم فرصت بیشترى براى حضور در صحنه داشته باشند، زیرا اطمینان به پیروزى خود داشت، و مى خواست قدرت آیات الهى، و ضعف فرعون و دستیارانش بر همگان آشکار گردد، و نور ایمان در دلهاى گروه بیشترى بدرخشد. از مردم نیز براى حضور در این میدان مبارزه دعوت شد: «و قیل للناس هل أنتم مجتمعون؛ و به مردم گفته شد آیا شما در این صحنه اجتماع مى کنید؟!» (شعراء/ 39). این تعبیر نشان مى دهد که ماموران فرعون در این زمینه بسیار حساب شده کار مى کردند، آنها مى دانستند اگر مردم را اجبار به حضور کنند، ممکن است واکنش منفى نشان دهند، چرا که هر کس فطرتا از اجبار گریزان است، لذا گفتند چنان که تمایل داشته باشید در این جلسه حضور پیدا کنید و قطعا این طرز بیان افراد زیادترى را به آن جلسه کشانید. و به مردم گفته شد هدف این است که اگر ساحران پیروز شوند که پیروزى آنها پیروزى خدایان ما است ما از آنان پیروى کنیم، و آن چنان صحنه را گرم و داغ نمائیم که دشمن خدایان ما براى همیشه از میدان بیرون رود!: «لعلنا نتبع السحرة إن کانوا هم الغالبین؛ بدين اميد كه اگر ساحران غالب شدند از آنان پيروى كنيم» (شعراء/ 40).
روشن است که وجود تماشاچیان بیشتر که ارتباط و پیوند با یک طرف مبارزه دارند هم مایه دلگرمى آنها است و به آنها روحیه مى دهد، و هم سبب مى شود که آنان نهایت کوشش خود را به کار گیرند، و هم در موقع پیروزى توانایى دارند چنان جنجالى بر پا کنند که حریف براى همیشه منزوى شود، و هم مى توانند از آغاز مبارزه در طرف مقابل ایجاد وحشت کنند. آرى ماموران فرعون با این امیدها مایل بودند مردم را در صحنه حاضر کنند و موسى نیز حضور چنین جمعى را از خدا مى خواست که بتواند منظور خود را به عالى ترین وجهى پیاده کند. اینها همه از یک سو، از سوى دیگر هنگامى که ساحران نزد فرعون آمدند و او را سخت در تنگنا دیدند به این فکر افتادند که برترین بهره گیرى را کرده و امتیازهاى مهمى از او بگیرند، به فرعون گفتند: آیا براى ما پاداش قابل ملاحظه اى خواهد بود اگر پیروز شویم: «فلما جاء السحرة قالوا لفرعون أ إن لنا لأجرا إن کنا نحن الغالبین؛ و چون ساحران پيش فرعون آمدند گفتند آيا اگر ما غالب آييم واقعا براى ما مزدى خواهد بود» (شعراء/ 41). فرعون که سخت در این بن بست گرفتار و درمانده بود حاضر شد برترین امتیازها را به آنها بدهد: «قال نعم و إنکم إذا لمن المقربین؛ گفت: آرى هر چه بخواهید مى دهم، بعلاوه شما در این صورت از مقربان درگاه من خواهید بود!» (شعراء/ 42).
در واقع فرعون به آنها گفت شما چه مى خواهید؟ یا مال است و یا مقام من هر دو را در اختیار شما مى گذارم! این تعبیر نشان مى دهد که قرب به فرعون تا چه حد در آن محیط و جامعه داراى اهمیت بوده که او به عنوان یک پاداش بزرگ از آن یاد مى کند، و در حقیقت پاداشى از این بالاتر نیست که انسان به قدرت مطلوبش نزدیک گردد. اگر گمراهان قرب فرعون را برترین پاداش مى شمردند، خداپرستان آگاه پاداشى را بالاتر از قرب پروردگار نمى شمرند، حتى بهشت با تمام نعمتهایش را با یک جلوه ذات پاک او، معامله نمى کنند. به همین دلیل شهیدان راه الله که باید برترین پاداشها را در برابر آن ایثار بزرگشان دریافت دارند به گواهى قرآن پاداش قرب الهى را مى یابند، و تعبیر «عند ربهم» شاهد گویاى این واقعیت است. و نیز به همین دلیل هر مؤمن پاکدل به هنگام انجام عبادت تنها چیزى را که مى طلبد قربة الى الله است.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏ 15 صفحه 215 و 225

عبدالحسین طیب- أطیب البیان- ج‏ 10 صفحه 23

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد