نتیجه ثروت اندوزی

فارسی 2955 نمایش |

همین که قدرت حق تجلى نمود و همه نمودهاى قدرت نما چون سراب متلاشى شدند و اسباب و روابط دنیایى منقطع گردید و چشمها باز شد، گناهکارن و بت پرستان همه چیز باخته، در پاى بتها به سوى سقوط ابدى و آتش کشانده می شوند و نیروها و استعدادهایى که باید آنها را به کمالات و پیوستگى به قدرت مطلق رساند مبدل به آتش و دود و خاکستر می گردد و در آتش حسرت می سوزند و روزنه امید و نجاتى ندارند. پیروان گمراه که بى وفایى معبودان خود را چنین آشکارا مى بینند براى تسلى دل خویشتن مى گویند: «و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرؤا منا؛ اى کاش ما بار دیگر به دنیا باز مى گشتیم تا از آنها تبرى جوییم، همانگونه که آنها امروز از ما تبرى جستند.» (بقره/ 167) اما چه سود که کار از کار گذشته و بازگشتى به سوى دنیا نیست نظیر همین سخن در سوره زخرف آیه 37 به چشم مى خورد «حتى إذا جاءنا قال یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین فبئس القرین؛ تا زمانى که [در قیامت] نزد ما آیند [به شیطانش] گوید: اى کاش میان من و تو فاصله و دورى مشرق و مغرب بود، پس چه بد همنشینى بودى.» او هنگامى که در قیامت در محضر ما حضور مى یابد به رهبر گمراه کننده خود مى گوید کاش میان من و تو فاصله میان مشرق و مغرب بود.
توجه شود که مشاهده جریان اوضاع روز مجازات و پیش آمدن عذاب و گرفتارى و آشکار شدن بواطن نیات و اعمال و تجلى قدرت و عظمت و مالکیت مطلق حق متعال و سلب شدن کلى فعالیت و توسل به اسباب و وسائل، پیشوایان و پیروان آنان را به حقیقت امر که حاکمیت مطلق و توحید مطلق خداوند متعال است، متوجه ساخته و از برنامه هاى ظاهرى و مجازى خود ندامت کامل پیدا مى کنند. اما پیشوایان مجازى و اعتبارى متوجه مى شوند که در مقابل مقام عظمت و قدرت تام و اختیار و مالکیت مطلق و حقیقى خداوند متعال، خودشان را بر خلاف حقیقت در معرض پیشوایى و ریاست و مرجعیت قرار داده، و به طورى تظاهر مى کردند که گویى قوت و نیروى تاثیر در امور پیروان خود را دارند. و در عالم دیگر که خود را از هر جهت ضعیف و محتاج و فقیر و محکوم مطلق دیده، و از ادعاهاى دروغین و غلط قولى و حالى خود آگاه مى شوند زبان به بیزارى از پیروان خود گشوده، و ارتباط با آنان را انکار نموده، و در حقیقت منکر ریاست و امامت خود مى شوند. و اما پیروان آنان در آن روز ضعف و فقر و محدود و محکوم بودن آنان را در مقابل سلطه و حکومت مطلق خداوند متعال دیده، و به انحراف و خطاى خودشان صد در صد آگاه شده، و در صدد بیزارى آیند. و چون عنوان پیشوایى و متبوع بودن امر باطنى و در مرتبه دوم از پیروى اتباع و تابعین پیدا شده، و گاهى هم آن طوری که باید از طرف متبوعین اظهار عملى و تصریح قولى صورت نمى گیرد: اظهار بیزارى از جانب متبوعین تا حدودى مؤثر مى باشد. ولى براى تابعین که مدت بسیارى از برنامه هاى عملى خود را در این راه صرف کرده اند: لازم است در مقابل متبوعین بیزارى از تبعیت جسته، و جبران اعمال گذشته را بنمایند.
در پایان آیه مى فرماید آرى «کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم؛ این چنین خداوند اعمالشان را به صورت مایه حسرت به آنها نشان مى دهد.»
در تفسیر آن چند وجه است:
1- ربیع و ابن زید می گویند «حسرت بر گناهانى می خورند که در دنیا مرتکب شدند و این قول اختیار جبائى و بلخى نیز می باشند.»
2- سدى می گوید «یعنى حسرت می خورند که چرا در دنیا اطاعت پروردگار نکردند و عبادات را ضایع گذاشتند.»
3- اصحاب ما از حضرت باقر (ع) روایت کرده اند که آن حضرت فرمود: «مراد این است که شخص اموالى را به دست می آورد ولى آن را در راه خیر صرف نمی کند و پس از اینکه او مرد و دیگرى آن را به عنوان «ارث» مالک گردید آن را وسیله اعمال نیک و سعادت خود قرار می دهد پس اولى چون نتیجه زحمات خود را در میزان اعمال دیگرى مى بیند شدیدا متاسف می شود و حسرت می خورد.»
4- خداوند در روز قیامت مقدار پاداشهایى که اگر اعمال نیک انجام می دادند به آنها داده می شد به آنان نشان می دهد از دیدن این وضع فوق العاده متاسف می شوند و حسرت می خورند که چرا در دنیا آن پاداشها را تحصیل نکردند.
مؤلف: آیه احتمال تمام این وجوه را دارد و لذا حمل آن بر عموم بهتر است.
آرى آنها جز اینکه حسرت بخورند چه مى توانند انجام دهند. حسرت بر اموالى که فراهم کردند، و بهره آن را دیگران بردند، حسرت بر امکانات فوق العاده اى که براى رستگارى و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانى بى عرضه و بى ارزش به جاى عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتى بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جاى جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال! هیچ یک از اعمال انسانها از قلم نیفتاده و در نامه اعمال ثبت گردیده است. و عقوبت معاصى که چه اندازه سخت و طاقت فرساست: «یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ مى‏ گويند اى واى بر ما اين چه نامه‏ اى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته جز اينكه همه را به حساب آورده است و آنچه را انجام داده‏ اند حاضر يابند.» (کهف/ 47) دیگر مثوبات و مقامات عالیه است که به واسطه ترک عبادات از واجب و مستحب از دست داده است.
دیگر مسامحه در ازاله اخلاق رذیله که موجب انحطاط از مراتب انسانى و دخول در زمره بهائم و سباع و شیاطین است و دیگر کوتاهى در تخلق به اخلاق حمیده و فضائل انسانى است که او را از مصاحبت و حشر با انبیاء و اولیاء و مقربان محروم گردانیده و دیگر کوتاهى در صرف اموال و قوى و سایر نعم الهى در مصارف خیر و صلاح است به ویژه اگر مالى را در تحصیل آن زحمت کشیده و خود در خیرات صرف ننموده ولى وارث صالحى داشته که آن مال را در مصارف خیریه صرف نموده و در قیامت از مثوبات آن بهره مند گردیده و این محروم شده و حسرت آن برایش مانده است چنانچه اخبارى به این مضمون از ائمه (ع) رسیده و دیگر دورى جستن از معاشرت با انبیاء و اولیاء و علماء و اخذ ننمودن احکام دین و معارف الهى از آنها و معاشرت با فساق و فجار و متابعت آنهاست که مورد آیه است و غیر اینها از اسباب حسرت و ندامت که در قیامت است.
حرف پایانی این آیه اینکه: «و ما هم بخارجین من النار؛ و آنها هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد.» (بقره/ 167) نار اعم است از نار مادى که از مواد مادى چون چوب و نفت و روغن و فلز و آفتاب و سائر ستارگان و برق و رعد و غیر اینها حاصل شود، و از نار روحانى در ماوراى عالم ماده که در مقابل نور روحانى و عبارت است از کدورت و ظلمت و مضیقه و آلودگى که در وجود شى ء پدید آمده، و صفهاء و طهارت و خلوص و نورانیت و بینایى را از صفحه قلب محو کند. و سختى و شدت و احتراق این آتش از نار مادى بسى شدیدتر و نافذتر و دقیقتر است، زیرا این آتش بدون واسطه بدن مادى به خود قلب و روح نفوذ کرده، و آن را مشتعل مى سازد. و در حقیقت آتش روحانى از خود باطن و روح انسان شعله ور گشته، و از عقائد باطل و صفات خبیث و اعمال فاسد تولید شده، و روح انسانى را در ظلمت و کدورت و آلودگى فرو مى برد.
چون افرادی که پیرو باطل و تابع پیشوایان گمراه و برنامه هاى خلاف بودند همه افکار و اعمال آنها در مسیر ظلم و انحراف و بر خلاف حق و واقعیت قرار گرفته، و اعمال آنها حسرت و رد شده و کنار زده شده بوده است قهرا از حالت ارتباط و حضور و توجه و از شهود معارف و تجلیات انوار الهى محروم گشته، و در آتش تیره و تار و آلوده و محدودیت و مضیقه اى که به دست خودشان آماده ساخته و در اندرون آن قرار گرفته اند، براى همیشه باقى خواهند بود. و تعبیر به بودن اعمالشان حسرات، و اینکه از داخل آتش خارج نخواهند شد، اشاره به این معانى باشد.و این گونه خدا کردار زشت و جاهلانه شان را مایه ی حسرت و پشیمانی آنان کند و از آتش جهنم نجات نیابند. بنابراین، درون لذت کاذب حسرتی صادق نهفته و در قیامت که ظرف ظهور حق و صدق است آشکار می شود.

چند روایت
1- از امام صادق (ع) درباره این آیه پرسیدند (کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم) فرمود: او کسى است که ثروت خود را به خاطر بخل، در راه خدا انفاق نمى کند و مى میرد و آن را براى کس دیگرى به ارث مى گذارد که او به طاعت خدا یا به معصیت خدا صرف مى کند. اگر در طاعت خدا صرف کند آن را در پرونده دیگرى مى بیند و با حسرت به آن نگاه مى کند چون آن مال از آن او بود و اگر در معصیت خدا صرف شود، او با این مال باعث تقویت آن شخص شده که آن را در معصیت خدا مصرف کند.
2- «قال على (ع) ان اعظم الحسرات یوم القیامة حسرة رجل کسب مالا فى غیر طاعة الله فورثه رجلا انفقه فى طاعة الله فدخل به الجنة و دخل به الاول النار؛ حضرت على (ع) فرمود بزرگترین حسرتها در روز قیامت حسرت مردى است که مالى را در غیر طاعت خدا کسب کند و آن را به کسى به ارث بگذارد که او در طاعت خدا انفاق کند و به وسیله آن وارد بهشت شود و آن شخص اولى وارد آتش گردد.»
امیر مؤمنان (ع) در پاسخ عقیل که مقداری از گندم بیت المال برای سد جوع خود و خانواده طلب کرد، آهنی گداخت و به بدن عقیل نزدیک کرد و با بلند شدن ناله و فریاد عقیل فرمود: «آیا تو از این رنج اندک و سوزش آتـش دنیـا می نـالی و من از آتش دوزخ ننالم؟» سپس می افزاید: «و اعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فى وعائهـا و معجونة شنئتهـا، کانما عجنـت بریق حیة او قیئها؛ شگفـت تر از سرگذشت عقیل آن است که شخصی (اشعث بن قیس) در دل شب به نزد من آمد با ارمغانـی در ظرفـی سربستـه و حلوایی کـه آن را دشمن داشتـه بـه آن بدبین بـودم، به طوری که گویـا با آب دهن یا قـی مار خمیر شده بود.» امیر مؤمنان (ع) باطـن رشوه ی لذیذ را زهر مار می بیند. در آخرت درون رشوه که سم کشنده و خانمان سوز است، آشکار می شود.
در دنیا نیز گاهی انسان حقایق باطنی و اخروی اشیا را در خواب که دریچه ای به ملکوت است، به صورتی مناسب می یابد؛ چنان که علم و دانش به صورت آب زلال و حکمت به شکل شیر تجلی می کند. خواب بیننده با لوح محفوظ، لوح محو و اثبات و کتاب مبین ارتباط حضوری برقرار می سازد و از امور غیبی گذشته یا آینده مطلع می شود؛ چنان که حضرت یوسف فرمود: «إنی رایت احد عشر کوکبا و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین؛ من در خواب یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم. دیدم آن ها برای من سجده می کنند.» (یوسف/ 4) آن حضرت این حقیقت را در عالم مثال منفصل دید و آنگاه که به ظهور و تاویل رسید گفت: «یا ابت هذا تاویل رؤیای من قبل؛ ای پدر، این است تعبیر خواب پیشین من.» (یوسف/ 100) آن سان که علم از عالم اندیشه و ذهن در خارج به صورت نوشتار شکل می گیرد، یعنی نخست از ماده و صورت منزه است و سپس در قالب ماده و صورت نزول می یابد و این دو نحوه ی وجود در طول هم قرار دارد، در قوس صعود نیز کردار انسان، مانند غیبت به شکل نان خورش سگ های جهنم نموده می شود؛ همچنین بردن حیثیت و آبروی مردم در دنیا و گزیدن و نیش زدن آنان با زبان در قیامت به صورت تیغ درمی آید: «لیس لهم طعام إلا من ضریع* لایسمن و لا یغنی من جوع؛ غذایی جز تیغ دوزخ بر آنان نیست. با این غذا نه فربه شوند و نه سیر گردند.» (غاشیه/ 6- 7)
لازم به ذکر است که، چنان که قبلا اشاره شد، در آستانه ی مرگ، عقاید و اخلاق و رفتار انسان تجسم می یابد و شکل می گیرد و آدمی آن ها را ملاحظه می کند. از این رو علامه بزرگوار مجلسی می گوید شیخ بهائی می فرماید: تجسم اعمال در خاستگاه واپسین در روایات فراوانی از طرق مخالف و موافق وارد گشته و اصحاب امامیه از گفته ی قیس بن عاصم نوشته اند: پیامبر (ص) فرمود: «یا قیس إن مع العز ذلا وإن مع الحیاة موتا و إن مع الدنیا آخرة و إن لکل شىء حسیبا و إن لکل اجل کتابا و إنه لابد لک یا قیس من قرین یدفن معک و هو حى و تدفن معه و انت میت، فإن کان کریما اکرمک و إن کان لئیما اسلمک. ثم لا یحشر إلا معک و لا تحشر إلا معه و لا تسال إلا عنه. فلا تجعله إلا صالحا. فإنه إن صلح انست به وإن فسد لاتستوحش إلا منه و هو فعلک؛ ای قیس همانا با عزت ذلت و با حیات مرگ، با دنیا آخرت و برای هر چیز حسابرسی است و برای هر اجل و مدت کتابی. ای قیس چاره جز این نیست که با تو همنشینی است و با تو دفن می شود. او زنده است و تو در حالی که مرده ای با او دفن خواهی شد. اگر او گرامی باشد تو را گرامی خواهد داشت و اگر پست باشد تو را می گزد. آنگاه آن همراه محشور نمی شود جز با تو و تو جز با او محشور نخواهی گشت و از تو جز درباره ی او پرسش نخواهد شد. پس تو کردارت را جز شایسته قرار مده؛ زیرا اگر شایسته باشد به او انس خواهی گرفت و اگر تباه باشد جز از او وحشت نداشته باش و او آن قرین و هم نشین، عمل توست.»
برخی اصحاب دل در این باره گفته است: مارها و عقرب ها بلکه آتشی که در قبر و قیامت پدید می آید عین کردار ناشایست، اخلاق پست و باورهای باطلی است که در این جهان رخ می نماید و لباس دربر می کند؛ چنان که گل و نسیم، حور و میوه های بهشتی نیز همان اخلاق پاک، کردار شایسته و باورهای حقی است که در این عالم به ظهور می پیوندد. بنابراین، آیه ی «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ حال آنكه جهنم قطعا بر كافران احاطه دارد.» (عنکبوت/ 54) به معنای آن است که هم اکنون جهنم بر کافران احاطه دارد و قیامت هم اکنون برپاست؛ زیرا ناشایستی های اخلاقی، عملی و اعتقادی در این خاستگاه و هم اکنون بر آنان احاطه دارد و اینها همان طور که از آیات آینده معلوم می شود همان جهنمی است که در جهان دیگر به صورت آتش، عقرب و مار ظاهر می شود و بر این میزان به سنجش آور آیه ی «الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما إنما یاکلون فی بطونهم نارا؛ در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‏ خورند جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‏ برند.» (نساء/ 10) و آیه ی «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا؛ روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مى يابد.» (آل عمران/ 30) را. اینها نه بدان معناست که در آینده چنین پاداشی خواهی گرفت، بلکه همین کردار موجود و حاضر کنونی در لباس دیگری در قیامت ظهور می کند؛ زیرا «فالیوم لاتظلم نفس شیئا و لا تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ امروز بر كسى هيچ ستم نمى ‏رود جز در برابر آنچه كرده ‏ايد پاداشى نخواهيد يافت.» (یس/ 54)
چنان که در حدیث پیامبر (ص) آمده: «آنان که در ظروف طلا و نقره می آشامند همانا در درونشان آتش جهنم می غرد.» و فرمود: «ستم، ظلمات روز قیامت است.» و فرمود: «بهشت صحراست و نهال های آن "سبحان الله و بحمده" است.»

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏1 صفحه 567

عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏2 صفحه 284

يعقوب جعفرى- تفسیر کوثر- جلد 1 صفحه 424

میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد ‏2 صفحه 311

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏2 صفحه 155

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 86

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد