خالد بن بکیر لیثی (خالد بن بُکَیرِ لِیثی)
فارسی 32423 نمایش |از اصحاب رسول خدا (ص)، و شهید حادثه «رجیع»
پدرش: ابوبکیر بن عبد یالیل... عبد مناف. («یالیل» و «منات» نام دو بت اعراب بود)
برادرانش: «عامر، عاقل و ایاس» که همگی با هم در خانه «ارقم» به حضور پیامبر رسیده و مسلمان شدند (طبقات 3/336) و همه در جنگهای بدر، احد و دیگر جنگها در رکاب پیغمبر (ص) بودند. پیامبر (ص) میان او و «زید بن دثنه»، عقد برادری بست.
در سالهای اول هجرت، حوادثی از دشمنی قبایل اطراف مکه با پیغمبر (ص) و اسلام، رخ داده که یکی از آنها، حادثه «رجیع» می باشد.
اندکی بعد از واقعه جنگ احد، گروهی از «بنی لحیان»، از دو قبیله «عضل» و «قاره»، خواستند تا با مکر و حیله عده ای از مسلمین را کشته و ضربه ای به دین اسلام و پیامبر زنند. لذا در توطئه ای، خدمت آن حضرت شرفیاب شده و به بهانه مسلمان شدن، درخواست مبلغ نموده و گفتند: «عده ای از یارانت را برای ما بفرست تا به احکام دین و قرآن و اسلام، آموزش دهند. پیغمبر اکرم (ص) چند نفر (6 تا 10 نفر نقل شده) از بزرگان اصحاب را همراه آنها، به سرپرستی «عاصم بن ثابت» و به نقلی «مرثد بن ابی مرثد غنوی» فرستاد.
بعضی از مورخین اهل تسنن چون «واقدی»، گوید که رسول خدا (ص) این گروه را به عنوان جاسوس به طرف مکه فرستاد تا از قریش اخباری به دست آورند. و به هر تقدیر، این عده که یکی از آنها «خالد بن بکیر» بود، به دستور پیغمبر خدا (ص) اعزام شده و در بین راه به منطقه «رجیع» رسیدند.
«رجیع» نام چاه آبی که متعلق به طایفه «هذیل» و در 70 کیلومتری مکه بود!
خالد و دوستانش، ناگهان خود را میان عده ای مسلح، حدود صد نفر از کفار «بنی لحیان» (بنی لحیان، طایفه ای از «هذیل» و هذیل از بدترین قبایل جاهلی بود) دیدند که با شمشیرهای برهنه، آنها را محاصره کرده اند و دانستند که نقشه شومی در کار بوده است. مسلمانان با اینکه می دانستند که نیروی جنگیدن با آنها را ندارند، ولی آماده جنگ و دفاع شدند. افراد قبیله که متعرض اینها شده بودند گفتند: «ما قصد کشتن شما را نداریم، فقط می خواهیم شما را اسیر کرده و به مکه برده و به قریش بفروشیم و در مقابل، پولی (چیزی از آنها بگیریم) ما عهد می بندیم که شما را نکشیم.» خالد به همراه «عاصم» و مرثد، گفت: «به خدا سوگند، ما عهد و پیمانی از مشرکین قبول نمی کنیم.» و لذا تسلیم نشد و از خود دفاع کرده و با آنان جنگ نمود تا شهید شد.
شهادت او در سن 34 سالگی، سال دوم هجرت (هجده ماه از هجرت گذشته) در 17 رمضان بود! باید بگوییم که تمامی این صحابی پیامبر (ص) را، مشرکین «بنی لحیان» به شهادت رساندند.
حسان بن ثابت، شاعر معروف عرب درباره آنها گوید:
ای کاش آنجا پسر طارق و زید و مرثد را می دیدم و آرزوها چه سودی دارد. و ای کاش از دوستان خود، خبیب و عاصم، دفاع می کردم. و اگر «خالد» را دریافته بودم، مایه شفا بود. (و کان شفاء لو تدارکت خالدا)
منـابـع
رسول جعفریان- تاریخ سیاسی اسلام
سیدهاشم رسولی محلاتی- زندگانی حضرت محمد
محمد بن سعد- طبقات ابن سعد-جلد 3 صفحه 336؛ جلد 2 صفحه 54
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها