مسائل مطرح شده در دوران امام صادق علیه السلام
فارسی 2983 نمایش |در واقع، زندگانی امام جعفر صادق (ع)، در شرایط زمانی ویژه ای قرار داشت. از این جهت، امام، به عنوان یک مربی الاهی و یک پیشوای بزرگ، با مسائل بسیاری روبرو بود، مسائلی جدی و با اهمیت. و لازم بود که درباره هر یک از آن مسائل، با آگاهی و مجاهده، موضع بگیرد، و حضور تعیین کننده خود را تحقق بخشد. در اینجا، به طور خلاصه، درباره 10 مسئله، از مسائل مورد اشاره، سخن می گوییم.
اصول اعتقادی و الاهی
روزگار امام صادق، مقارن بود با رونق یافتن بحث و گفتگو درباره مسائل کلامی و اصول اعتقادی. پاره ای از این مسائل، به گونه ای مطرح می گشت که با مسائل سیاسی، و همچنین نظریه نژادی، پیوستگی پیدا می کرد. از جمله اینکه آیا قرآن کریم، قدیم است؟ یا حادث؟ آیا آدمی در اعمال خود مجبور است یا مختار؟ آیا کلام خدا مسلمانان را کفایت می کند یا وجود امام لازم است تا قرآن را تفسیر کند، و احکام دین را تعلیم دهد، و رهبری امت را به عهده گیرد؟ مسائل دیگری نیز مطرح بود، از قبیل اینکه آیا عوام پس از مرگ چگونه است و معاد چیست؟ آیا حقیقت وحی و نزول قرآن چیست؟ و مسائلی نظیر اینها.
اما ناگزیر بود که در برابر همه این نظریات و بحثها، موضع خویش را مشخص کند، و رأی قاطع خود را پاسخ به همه آنها باز گوید. و در این مرحله بود که امام جعفر صادق (ع) با توان و کوشایی، به نشر و آموختن تفکرات صحیح دینی، و اعتقادات درست قرآنی پرداخت، و با تربیت کردن شاگردانی بزرگ، مانند هشام بن حکم، هشام بن سالم، مؤمن الطاق ..... مکتب الاهیات صحیح اسلامی را نشر داد، و اصول دین آن در برابر تهاجم مکتبهای گوناگون دیگر تثبیت کرد.
و بدینگونه، محیط فکری یادشده، وسیله ای به دست امام داد تا آراء خود را بپراکند. این آراء و تعلیمات، چون روح حقایق قرآن و بنیاد دین خدا و اصل اسلام بود، با مسائل سیاسی روز که به طرفداری از خلافت عباسی مطرح می گشت، و با نژاد پرستی طرفداران سلطه عرب، مخالفت آشکارا داشت. و امام صادق (ع)، در این موضعهای مخالف، پایداری می کرد.
وظایف اجتماعی
امام صادق (ع)، از تکلیفها و وظیفه های مهم اجتماعی و مردمی نیز غفلت نمی کرد. او پیوسته مردم را به نیکی و مهربانی و خوشرویی و گذشت و بخشندگی و شرف و آزادی توجه می داد، و از همه می خواست تا رفتارهای انسانی و سلوکهای مردمی داشته باشند، از حال یکدیگر باخبر باشند، به مشکلات یکدیگر رسیدگی کنند، به یکدیگر محبت کنند، از هم جدا نباشند، به بینوایان و ناتوانان کمک کنند، آگاهیهای لازم را به دست آورند، زمان و سیاست و اجتماع را بشناسند، علم دین را فرا گیرند و در دین بصیر و دانا باشند، از عالمان ربانی پیروی کنند، احترام علم و عالم را مراعات نمایند.
امام صادق، مردمان را، به این مسائل و امثال آنها توجه می داد، و خود در کمک رسانیدن به بینوایان شرکت می جست، و از حال ناتوانان و از کار افتادگان و کوتاه دستان غافل و بیخبر نبود.
اقدامهای سیاسی
هر چند امام صادق (ع)، خود به طور علنی، در رأس قیامهایی که به مخالفت با امویان و عباسیان و عمان آنان برپا می شد، قرار نمی گرفت، لیکن آنها را، به روش خویش، تغذیه و تأیید می کرد. از قیامهای که مورد تأیید امام صادق قرار گرفت، یکی قیام خونین زید، پسر امام زین العابدین (ع) و نوه امام حسین (ع) بود، که خود دنباله «نهضت حسینی» به شمار می رفت.
قیامهای دیگر شورشیان و سادات نیز، که به منظور «امر به معروف» و «نهی از منکر»، و واژگون ساختن بنیان ستم، برپا می گشت، مورد تأیید امام صادق قرار می گرفت. از این رو، شعله درگیری و مبارزه عملی و جهشهای سیاسی، هیچگاه فرو ننشست.
احیای سنتهای مبارزاتی
سنتهای مقدس مبارزاتی، و مراسم یادکرد درگیریهای خدایی، همواره باید در میان اجتماعات زنده و شاداب بماند. این سنتها اگر کهنه یا فراموش شوند، روح حماسه و فداکاری در مردم می میرد، و خون حق طلبی و فداکاری از جوش و خروش می افتد. سنت ابدی و شورانگیز عاشورای خونین باید همیشه زنده باشد، و در دل توده ها، چونان مشعلی خونین، شور و حرکت و فریاد بیافریند.
با توجه به این مسائل، امام صادق (ع)، درباره اقامه مراسم عاشورا، و عزاداری حسینی، تأکید بسیار داشت، و همواره می خواست تا این مراسم برپا گردد، البته مراسمی که روح داشته باشد، و رسالت عاشورا را زنده کند، و مفهوم واقعی این روز را القا نماید.
فقاهت آگاهی آفرین
خلفای اموی و عباسی، از مدتها پیش کوشیده بودند تا فقیهانی تربیت کنند و در خدمت داشته باشند، یا از فقیهان و واعظان موجود استفاده کنند و آنان را (به هر گونه ای که بشود) در خدمت ستم درآورند. امام صادق (ع)، از این جهت، با مشکلی بس سخت و دشوار روبرو بود. واجب بود عده ای فقیه و حقوقدان و عالم دینی تربیت کند، دارای تبحر علمی، موضع درست، ایمان محکم، شعور والا، قلب شجاع، آگاهی اجتماعی و تقوای سیاسی. امام به این مهم نیز همت گماشت و فقها و علمایی بزرگ و مطمئن پرورش داد و برخی از آنان را به شهرها فرستاد. این فقیهان که نزد امام، فقه متحرک آموخته بودند نه فقه منجمد، و عالمانی آگاه بودند نه غافل، ضمن آموختن مسائل دین، مردم را آگاه می کردند و مسلمان را، در واقع، مسلمان می پروراندند و بیدار.
این معلومات فقهی جعفری، که از طریق اصحاب و شاگردان امام صادق نشر می شد، فایده مهم دیگری نیز در بر داشت. آن فایده این بود که باعث می شود تا بسیاری از موارد فقه اهل سنت نیز تصحیح شود و ترمیم یابد، زیرا هنگامی که فتواهای امام صادق را نقل می کردند و اصول قواعدی را که او برای استنباط احکام آموخته بود می پراکندند، اینهمه به گوش دیگران می رسید، و بسیاری را به اشتباه خود واقف می ساخت، و از روش صحیح فقاهت آگاه می کرد.
مقام امام جعفر صادق (ع) در فقه اسلام چندان ممتاز بود که کسانی چون ابوحنیفه (یکی از چهار امام اهل سنت) به شاگردی او در آمدند و از آموزشهای او بهره مند شدند. بدینگونه روشن است که تربیت گروهی فقیه (حقوقدان اسلامی)، در شرایط آن روز، که برخی فقیهان وابسته به دستگاه خلافت، تعالیم اسلامی را، بنابر مصالح حکومت وقت، مسخ می کردند، دارای اهمیت حیاتی بود.
ثبت علم و فرهنگ
یکی دیگر از مسائلی که مورد توجه امام صادق (ع) بود، ثبت و یادداشت برداشتن بود. امام با تشویق شاگردان خویش به این کار، باعث شد تا چهار صد کتاب و رساله، در دوره های درس او تألیف شود.
همچنین، امام صادق در مورد حفظ کتابها و تأسیس کتابخانه ها، تأکید بسیار می فرمود. اینها همه باعث گشت تا به وسیله امام جعفر صادق (ع) که خود بزرگترین دانشگاه زمان خود را تأسیس کرده بود، مهمترین میراث فرهنگی، در تاریخ اسلام، محفوظ بماند، و به دست آیندگان برسد.
علوم طبیعی و تجربی
تعلیمات امام صادق (ع)، منحصر به علوم الاهی نبود. در قلمرو گسترده تعالیم و درسهای امام، علوم طبیعی و تجربی نیز سهم بسزا داشت. اگر امام صادق را پدر شیمی خوانده اند درست است. یکی از بزرگترین شیمیدانان تاریخ، جابربن حیان، شاگرد خاص امام جعفر صادق بود.
شعر، هنر و تبلیغات
شعر متهد همیشه مورد توجه اولیای اسلام بوده است. پیامبر اکرم (ص) شاعران را تشویق می کرد، و شاعران بسیاری داشت. امامان نیز همینگونه رفتار می کردند. شعر و تأثیر هنری و کاربرد تبلیغی آن، هیچگاه نباید مورد غفلت قرار گیرد. شاعران پاک و متعهد، که شعر را در راه بیداری جامعه، و دمیدن روح اعتقاد و فضیلت در مردم به کار می برند، همواره، باید مورد تکریم باشند. البته این امر مشروط به این است که شعر دارای ارزش هنری و سطح عالی باشد، و شاعر علاوه بر ایمان و تعهد، به واقع شاعر باشد و سخن شناس و خوش قریحه و نیرومند و چیره دست. شعری که خود از ارزش هنری شایسته ای برخوردار است، و در اشعار استادانه است، می تواند به مذهب و فرهنگ مذهبی خدمت کند، نه جز آن.
باری، این امر مهم نیز مورد توجه امام صادق (ع) بود. و آن اما م بزرگوار، و رهبر بیدار، شاعران موضع دار و حقگو و مبارز را که در برابر دستگاههای ستم، و دربارهای جور می ایستادند، و جنایات آنان را نکوهش می کردند، و شعر خویش را در اجتماع می پراکندند، همواره، مورد توجه و تشویق قرار می داد، و آنان را تشجیع می کرد، و جامعه را نیز به بزرگداشت آنان فرا می خواند.
اخلاق عملی
مسئله دیگری که در آن روزگار رواج می یافت، صوفیگری و نوعی بی اعتنایی منفی به امور دنیوی بود. گروهی پیدا شده بودند متظاهر به زهد و ترک دنیا و بی اعتنا به مسائل اجتماع. و اینان، بنابر اغراض سیاسی، ازجانب دستگاه خلافت تشویق می شدند. خلفا برای اینکه به مردم عوام و بی تشخیص ثابت کنند که اهل دیانتند، به این گروه بی تفاوت و غیر درگیر، توجه بسیار نشان می دادند.
این صوفیان، خویش را به اصحاب صفه (زاهد زمان پیامبر اکرم منسوب) می داشتند، و خود را از این واقعیت به تغافل می زدند که اصحاب صفه، عابدان شب بودند و شیران روز. آنان به هنگام نبردهای دینی و خدمات اجتماعی بیشترین بار را بر دوش داشتند، حتی بی علاقگی اصحاب صفه به مال و منال بیشتر برای این بود که تا هر لحظه، مانند سربازان، آماده باشند و در راه مصالح عامه و جهاد دینی فداکاری کنند.
بدینگونه امام صادق (ع) با مسئله انحراف آفرین تصوف نیز مواجه بود. از این رو، لازم بود که ضمن تأکید بر تهذیب نفس و تطهیر روح و نشر اخلاق عملی و توجه به ابدیت، نگذارد از این تعلیمات سوء استفاده یا سوء تعبیر شود، و جوهر اجتماعی و متحرک دین اسلام و عبادات اجتماعی آن، در زیر این پرده های عوام جلب کن ضعیف راضی ساز پوشیده بماند.
مبارزه امام با این جریان بس حساس و ظریف بود چون لازم بود در عین بزرگداشت اصل معنویت و اخلاق عملی، از زیانهای فراوانی که فهم نادرست آن به بار می آورد جلوگیری کند. امام که خود ریاضت پرورده و معلم باطن و حقیقت دین بود، از عهده این رسالت نیز به خوبی برآمد، بسانی که نه تنها حقوقدانان و متفکران اسلامی، خود را شاگردان او می دانستند، و نه تنها مجاهدان اجتماعی اعال را ملهم از او یا مورد تأیید او می دیند، بلکه زهاد و صوفیه نیز می کوشیدند که خود را تعلیم یافته از او و وابسته به او و برخی شاگردان او معرفی کنند، تا از نفوذ معنوی او کسب وجهه نمایند.
تربیت بدنی و جسمی
امام صادق (ع)، به سلامت افراد اجتماع و نیروی تن و قدرت اقدام نیز توجه ویژه داشت. دین اسلام در این باره دستورات بسیار داده است. امام صادق، این دستورات را به یاد می آورد و تأکید می کرد و جامعه را با عبارات گوناگون به تمرین اسب سواری و تیراندازی، آنچه در آن زمان معمول و مفید بود، وادار می نمود.
گاه می فرمود: «پیامبر اکرم، با اسامه بن زید، مسابقه اسب سواری داد.»
و گاه می گفت: «فرشتگان، به هنگام مسابقات اسب سواری فرود می آیند و در محل آن مسابقات حاضر می شوند.»
محدث معروف، ابن ابی عمیر، روایت کرده است که امام صادق خود در مسابقات تیراندازی و اسب سواری شرکت می کرد.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی- صفحه 139-130
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها