گستره قوانین قرآن
فارسی 3113 نمایش |با اینکه قرآن مجید در محیطی نازل شد که از جهات مختلف بسته بود ، ارتباط محدودی با جهان خارج از جزیره داشت و مسأله قومیت و نژاد و زندگی قبیلگی بر همه چیز آن حاکم بود، محصول چنین محیطی طبعا باید رنگ قومیت عربی، بلکه رنگ قبیلگی داشته باشد، ولی جالب اینکه قوانین قرآن به هیچ وجه چنین رنگی را ندارد و حتی یک بار خطاب «یا ایها العرب» در قرآن دیده نمی شود.
همه جا سخن از عموم انسانها است، خطابها به شکل یا "بنی آدم؛ ای فرزندان آدم" و "یا ایها الناس؛ ای مردم" و "یا ایها الذین امنوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید" و "یا عبادی؛ ای بندگان من" و "یا ایها الانسان؛ ای انسان" است.
قرآن حکیم، عملا نشان داد، که هر چه زمان جلو می رود، می تواند پاسخگوی قوانین جامعه ی جهانی باشد. فقیهان اسلام و حقوق دانان، تاکنون بیش از پنجاه کتاب فقه و قانون در رشته های مختلف مذاهب به نگارش آورده اند و این، جدای از عناوین جدید فراوانی است که به نام "مسایل مستحدثه" بر دست آوردهای پیشین آنان افزوده شده و مجموعه ی بزرگی از قوانین استوار و معقول را تشکیل داده و حجم فربه و عظیمی را شامل شده است.
امام باقر (ع) می فرماید: «إن الله تبارک و تعالی لم یدع شیئا یحتاج إلیه الأمة إلا أنزله فى کتابه و بینه لرسوله (ص) و جعل لکل شىء حدا و جعل علیه دلیلا یدل علیه و جعل علی من تعدی ذلک الحد حدا؛ به راستی، خدا (تبارک و تعالی) چیزی که امت بر آن نیازمند باشند وانگذاشته و آن را در کتابش نازل کرده و برای رسولش بیان کرده است و برای هر چیزی حدی مقرر کرده و دلیلی که بر آن راهنمایی کند، مقرر کرده و برای هر کس که از آن حد و قانون تجاوز کند، حد و کیفری مقرر کرده است.»
صاحب جواهرالکلام در چهل مجلد، فقه و حقوق اسلام را به نگارش آورده است و در زمان برخی از حقوقدانان و دانشمندان شیعه، تاکنون حدود یکصد و پنجاه جلد در این زمینه به رشته تحریر کشیده است و یقینا در آینده، چندین برابر خواهد شد که نشانه ی بیکرانگی و گستردگی دریای ژرف قرآن کریم و سنت معصومان (ع) است. امواج این دریای عمیق، امروز تا دور افتاده ترین نقاط جهان را زیر پوشش "قانون" قرار داده است؛ زیرا که مطابق با فطرت و همخوان با ذاتیات انسان است.
بر این پایه، "مدینه ی فاضله" و تمدنی که بتواند بشریت را اداره کند، تنها در پرتو قوانین قرآن امکان پذیر است، نه قوانین ساخته و پرداخته فکر بشری که خالـی از خودخواهی و تبعیض نژادی نیست و احیانا خرافی و همراه با خشونت و استعمار و استثمار و استعباد و استحمار و نیز ناسیونالیست و تفرقه افکن و خانمانسوز است.
قرآن بر همه ی این بداندیشیها خط بطلان کشیده و با تکیه بر پارسایی فرموده است: «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عندالله أتقیـکم إن الله علیم خبیر؛ ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله کردیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل پیدا کنید. در حقیقت، ارجمندترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست. بی تردید، خداوند دانای آگاه است.» (حجرات/ 13)
بنابراین، هیچ بشری بر بشر دیگر جز به تقوا و پارسایی، ارجمندی و بزرگواری ندارد. این پیام شکوهمند و قانون دلربا، مغناطیس گونه، همه ی دلهای تعالی جو را به خود جذب و متوجه کرده است. نه سفیدپوست می تواند بر سیاه پوست فخر بفروشد و نه عرب بر عجم و نه ارباب بر برده و نه....
دو اصل در قرآن کریم درباره ی حقوق بشر و مساوات و مواسات انسانها آمده است که هماره بر تارک همه ی قوانین عهده دار حقوق بشر می تابد؛ یکی تساوی افراد که هیچ فردی از جهت شخصیت فردی خود بر دیگران مزیت ندارد، مگر بر محور تقوا و مدار پارسایی که یک ارزش معنوی است، نه مادی، و دیگری تساوی اقوام و طوایف و قبایل که هیچ نژادی بر نژاد دیگر مزیت ندارد، مگر بر صلاح و فلاح و نجاح توده ی آن نژاد؛ البته چنین رجحانی، موجب امتیاز مادی نیست. آیه ی تساوی افراد، همان است که اشاره شد و آیه ی تساوی اقوام این است: «لا یسخر قوم من قوم عسی أن یکونوا خیرا منهم؛ نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند شايد آنها از اينها بهتر باشند.» (حجرات/ 11)
خلاصه آنکه خداوند در وضع چنین قانون وسیع و گسترده ای، آسانی و آسایش مردم را خواسته است، نه سختی و زحمت آنان را: «یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر؛ خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد.» (بقره/ 185) همچنین او نخواسته که مردم بیش از طاقت و توان، زیر بار تکلیف کمر خم کنند: «لا یکلف الله نفسا إلا وسعها؛ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى اش تكليف نمى كند.» (بقره/ 286) تنگناها در دین اسلام وجود ندارد و بیماران و نابینایان و لنگان نیز در تنگنا قرار نگرفته اند و بیش از توانایی خود تکلیف ندارند: «ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج؛ خدا نمى خواهد بر شما تنگ بگيرد.» (مائده/ 6) و «ما جعل علیکم فی الدین من حرج؛ در دين بر شما سختى قرار نداده است.» (حج/ 78) و «لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج؛ بر نابينا و لنگ و بيمار و بر شما ايرادى نيست.» (نور/ 61)
جامعیت این قوانین به گونه ای است که سراسر زندگی انسانها را در بر می گیرد، از مهمترین مسائل اعتقادی گرفته (توحید) تا ساده ترین مسائل اخلاقی و اجتماعی مانند پاسخ دادن به سلام و هرگونه تحیت و خوش آمد گویی، مثلا در یک جا می فرماید: «و إذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها أو ردوها إن الله کان على کل شىء حسیبا؛ و زمانى که به شما درود گفته شد، شما به صورتى بهتر از آن یا همانند آن را پاسخ دهید همانا خداوند حسابرس همه چیز است.» (نساء/ 86)
منـابـع
ناصر مكارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 8 صفحه 249 و 251
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 3 صفحه 339
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها