اسلام پیامی موفق
فارسی 4810 نمایش |شرط موفقیت یک پیام چیست؟ چگونه پیامی میتواند موفق بشود؟ آیا اسلام خودش پیام موفقی بوده است؟ اگر آری، راز موفقیت اسلام در چیست؟ شرایط موفقیت یک پیام چهار چیز است که اگر این چهار شرط در یک جا جمع بشود، موفقیت آن پیام قطعی است، ولی اگر این چهار تا جمع نشود شکلهای مختلفی پیدا میشود. اولین شرط موفقیت یک پیام، عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن است. یعنی اینکه خود آن پیام، برای بشر چه آورده باشد، با نیازهای بشر چگونه انطباق داشته باشد، یعنی چگونه برآورنده نیازهای بشر باشد. بشر صدها نیاز دارد، نیازهای فکری، احساسی، عملی، اجتماعی و مادی دارد. یک پیام نه تنها نباید بر ضد نیازهای بشر باشد بلکه باید موافق و منطبق بر آنها باشد. یک پیام در درجه اول باید منطقی باشد، یعنی با عقل و فکر بشر سازگار باشد، به گونه ای باشد که جاذبه عقل انسان آن را به سوی خودش بکشد. یک پیام اگر ضد منطق و عقل باشد ولو مثلا احساسی باشد، برای مدت کمی ممکن است دوام پیدا بکند، ولی برای همیشه قابل دوام نیست. این است که در قرآن کریم دائما دم از تعقل و تفکر میزند. قرآن هرگز عقل و منطق را ترک نکرده است، بلکه از عقل و منطق به عنوان یک پایه برای خود استفاده کرده و دعوت به تعقل نموده است.
همچنین برای اینکه محتوای یک پیام غنی و نیرومند باشد، باید با احساسات بشر انطباق داشته باشد: انسان کانونی دارد غیر از کانون عقلی و فکری به نام کانون احساسات که آن را نمیتوان نادیده گرفت. توافق و هماهنگی با احساسات و تا حدی اشباع احساسات عالی و رقیق بشر و نیز هماهنگی با نیازهای زندگی و نیازهای عملی و عینی بشر، از دیگر شرایط غنی بودن، محتوای یک پیام است. اگر پیامی با نیازهای طبیعی بشر ضدیت داشته باشد، نمیتواند موفق باشد.
تلقی متفکران اسلامی از حدیث پیامبر
حدیثی داریم که در فقه هم به آن استناد میکنند. پیغمبر اکرم فرمود: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه؛ اسلام علو و برتری پیدا میکند، غلبه پیدا میکند و چیزی بر اسلام پیروز نمیشود و غلبه پیدا نمیکند». این حدیث از آن احادیثی است که هر گروهی از علمای اسلام با یک دید به آن نگریسته و نوعی استنباط کرده اند و در واقع از آن جمله های متشابه پیغمبر است، به این معنی که از جوامع الکلم پیغمبر است، یعنی یک لفظ است به جای چند معنی. توضیح اینکه: علمای فقه که از دید فقهی به هر چیزی نگاه میکنند، از این حدیث چنین استنباط کرده اند که در مقررات اجتماعی اسلام هیچ قانونی که نتیجه آن این باشد که غیر مسلمان بر مسلمان برتری پیدا کند وجود ندارد، و اسلام چنین قانونی را امضاء نمیکند. برای مثال آیا در جامعه اسلامی، یک نفر از اهل ذمه (مانند یهودیان و مسیحیان و احیانا زرتشتیان) میتواند در حال و شانی قرار بگیرد که او حاکم باشد و یک مسلمان محکوم و مثلا یک بنده مسلمان را در اختیار خودش بگیرد؟
فقهاء میگویند: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، یعنی دست اسلام همیشه باید بالا باشد، اسلام دست پائین را هرگز نمیپذیرد، و از این اصل احکامی را استنباط میکنند. متکلمین که از جنبه دیگری به مسائل نگاه میکنند و به این حدیث از دید کلامی مینگریسته اند (متکلم، سر و کارش با منطق و استدلال و بحث و محاجه است)، میگویند: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، یعنی منطق اسلام بر هر منطق دیگری برتری دارد. آنجا که منطقها و استدلالها با یکدیگر مواجه میشوند، در عرصه استدلالها و در میدان احتجاجها و در سرزمین منطقها منطق اسلام بر هر منطق دیگری برتری و غلبه دارد. این، دید و بعد دیگری از این حدیث است. آنها که از دید اجتماعی به این حدیث نگاه کرده اند، مسئله را به شکل دیگری طرح میکنند، میگویند: «الاسلام یعلو و لایعلی علیه»، یعنی در جریان عمل برتری با اسلام است، چرا؟ برای اینکه قانون اسلام از هر قانون دیگری بر نیازهای بشر منطبقتر است و لذا راه خودش را عملا بهتر باز میکند.
مقایسه دستگاههای تبلیغی اسلام، مسیحیت و یهود:
انسان وقتی نگاهی به دستگاههای تبلیغاتی مسیحیت میکند و آن وسعت و امکانات، آن وسائل، آن ابزارها، آن افراد، آن بودجه عظیم، آن تاکتیکها و آن همه تجهیزات و تشکیلات تبلیغاتی را میبیند، میگوید مگر با این همه دستگاه تبلیغاتی مسیحیت، اسلام میتواند، مقاومت بکند؟! واقعا عجیب است! وقتی به خودمان نگاه میکنیم، میبینیم از نظر دستگاه تبلیغاتی واقعا در حد صفر هستیم. هیچ دینی در دنیا به اندازه اسلام از نظر دستگاه تبلیغاتی و مبلغینش ضعیف نیست. حتی وقتی به یهود که اقلیت است نگاه میکنیم، میبینیم این آبهای زیر کاه بسیار مجهز هستند، لااقل به عوامل تحریف. اینها جنبه اثباتی ندارند که مردم را دعوت به یهودیگری بکنند، ولی جنبه تخریبیشان زیاد است، یعنی تخریب مکتبهای دیگران. شما میبینید یک نفر یهودی یک عمر در یک رشته از رشته های اسلامی درس میخواند برای اینکه یک کرسی اسلامی را در یک دانشگاه اشغال بکند و در آن کرسی کار خود را انجام بدهد، یا یک کتاب بنویسد و در آن کتاب فکر خودش را پخش کند. هیچ میدانید که (این را من از اهل اطلاع مکرر شنیده ام) بیش از 90 درصد کرسیهای اسلام شناسی جهان در اشغال یهودیهاست؟
اسلام شناسهای جهان یهودیها هستند! شما ببینید، اینها چقدر قدرت ضربه زدن دارند!، مسیحیت و این یهودیت! شما همینهایی که اسمشان را گذاشته اید فرقه ضاله گمراه سیاسی که در کشور خودمان وجود دارند، همین حزب کوچک را ببینید چقدر دستگاه تبلیغاتیش قوی است! در این حال، چند سال پیش بود در روزنامه ای خواندم (از روزنامه لوموند نقل کرده بود) که در طول چند سال اخیر، چهارده میلیون نفر از مردم دنیا مسلمان شده اند. با کدام تبلیغ؟ مبلغی نبوده، شاید حداکثر یک رادیوی مثلا ترانزیستوری داشته اند که گاهی اوقات از کشورهای عربی برنامه هایی میگرفته اند. با یک نفر مطلعی که از اروپا آمده بود، این موضوع را در میان گذاشتم. این شخص که سالهای سال در اروپا بوده و الان هم در اروپاست گفت: من با فلان مقام مسیحی که صحبت کردم، گفت لوموند اشتباه کرده، در سالهای اخیر بیست و پنج میلیون نفر مسلمان شده اند، و گفت در افریقا دو نیرو در حال پیشروی است، اسلام و کمونیسم، و مسیحیت هر چه فعالیت میکند پیشروی قابل توجهی ندارد. در حالی که دستگاه تبلیغاتی آن قوی و وسیع و دستگاه تبلیغاتی اسلام ضعیف است. علتش این است که محتواها فرق میکند، این محتوا قوی و منطقی است و آن محتوا به اصطلاح احساسی است، از نظر احساسی بسیار قوی است. این محتوا، عملی است و با زندگی عملی سر و کار دارد ولی آن محتوا تحمیلی است. حرف اول اسلام، مثل آب در گلوی یک تشنه، به گوارایی نفوذ میکند. میگوید عقل، و با عقل خدا و توحید را اثبات میکند. ولی مسیحیت، حرف اولش این است که عقل را کنار بگذار و بگو تثلیت!
منـابـع
مرتضی مطهری- حماسه حسینی 1- صفحه 201-196
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها