تفاوت میان آزادی تکوینی و تشریعی انسان

فارسی 3599 نمایش |

آزادی تکوینی به این معناست که در نظام آفرینش، انتخاب راه و عقیده اجبار پذیر نیست. اصولا دین مجموعه ای از اعتقادات ویژه است که هرگز نمی توان آنها را بر کسی تحمیل کرد. اگر اصول و مبادی دیانت برای کسی حاصل نشود، دین نیز به قلمرو جانش پای نمی نهد. از اینرو، قرآن کریم می فرماید: «لا اکراه فی الدین؛ اجباری در پذیرش دین وجود ندارد.» (بقره/ 256)
گذشته از این، آزادی تکوینی به این معناست که انسان در انجام هیچ کاری بی اختیار و ناچار نیست، همانگونه که رها ویله نیز نیست. به این بیان علمی، جهان آفرینش نه در انحصار «جبر» است و نه در سلطه «تفویض».
اما از این آزادی تکوینی نمی توان چنین برداشت کرد که انسان در مرحله تشریع و انتخاب عقیده بتواند به هر سو که خواست میل کند و خداوند بین میل او ارج نهد! هرگز چنین نیست. آن آزادی تکوینی در کنار وظیفه تشریعی قابل تفسیر است: «الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر؛ حق از سوی پروردگار شما بیان شده است. هر که می خواهد، پس ایمان ورزد؛ و هر که می خواهد، پس کافر شود.» (کهف/ 29)
بدین ترتیب، آنچه مورد خواست پروردگار است و از اوست، حق است؛ اما برخی بنا به آزادی تکوینی، به سوی باطل می گرایند. بیشماری از آیات قرآن کریم مرز میان این دو آزادی را تبیین فرموده و انسان را به وظیفه تشریعی اش در پذیرش حق توجه داده اند: «خذوا ما اتیناکم بقوه؛ آنچه را به شما داده ایم با توان و نیرو دریافت و حراست کنید.» (بقره/ 63)
پس در انتخاب حق و باطل، انسان نه تنها باید حق را برگزیند، بلکه باید با انگیزه ای برتر و نیرویی مثال زدنی آن را پاسداری کند. اگر کسی پس از جستجوی کامل و از سر میل و اراده، باطل را برگزیند و از پذیرش حق سرباز زند، در ردیف کسانی است که پیامبر گرامی (ص) و امامان معصوم (ع) فرمان «جهاد ابتدایی» با وی را صادر می کنند. اگر نیز در نظر برخی، وجوب جهاد ابتدایی در این مورد پذیرفته نباشد، اما بی تردید همه بر این باورند که اینگونه افراد در عذاب دوزخ جاودانه اند و از آن رهایی ندارند.
پس گرچه خداوند انسان را تکوینا در دینداری آزاد آفریده، اما تشریعا راه رشد برایش تبیین ساخته است: «قد تبین الشد من الغی؛ راه شد و هدایت از گمراهی کاملا متمایز شده است.» (بقره/ 256)
بر پایه جهان بینی اسلامی، هر باور انسان در برزخ و جهان آخرت به شکلی خاص ظهور می کند و انسان موجودی است که همواره در حال هجرت از دنیا به برزخ و از برزخ به آخرت است. در این میانه، الحاد و کفر به چهره مار و عقرب ظهور می کند. این نشانه آن است که اندیشه نادرست برابر است با سم کشنده. و پیداست که خداوند انسان را آزاد نمی پسندد تا سم را برگزیند و خود را هلاک سازد.
چنین کسی، به تعبیر قرآن کریم، جان خود را شعله زار می کند، همانگونه که خورندگان مال حرام درون خویش را از آتش سرشار می سازند. تعبیر قرآن درباره اینان چنین است: «اولئک ما یاکلون فی بطونهنم الا النار؛ آنان در جان های خود جز آتش فرو نمی خورند.» (بقره/ 174)
روشن است که هرگز خداوند انسان را در میان بهره برداری از گل و آتش، یا عسل و سم آزاد نمی پسندد. آزادی تشریعی هرگز در قرآن و فرهنگ اسلامی پذیرفته نشده است.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- فلسفه حقوق بشر- صفحه 195-197

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها