بررسی شعر در اسلام

فارسی 5411 نمایش |

شعر از قدیم ترین آفریده های روح بشری است برای نه تنها بیان، بلکه القای احساس و درک و تلقی. انسان روزی که خواست سخن را به رسالت بفرستد شعر را اختراع کرد. در حقیقت شعر را برای آن گفت تا خود در سخن خود پنهان گردد و به همه جا برود. شعر را برای آن گفت تا احساس و فکر و اندیشه خویش را منتقل کند، نه اینکه درباره آنها چیزی بگوید. چنانکه گفته اند: «شعر پنهان ترین رابطه را با ضمیر انسانی دارد.» آیا چگونه می توان از این عامل ارتباط، به ویژه در نشر ایمان و اندیشه غفلت کرد؟
طبع شعر و لطافت شعور، ودیعه خداوندی است. در اسلام آنچه منع شده است. انحراف است در کاربرد این ودیعه، وگرنه شعر غیر منحرف، شعر موضعدار راستین، ستوده شده است: «ان من الشعر لحکمه.» و شاعران متعهد را خدای در کلام خویش از جرگه دیگران درآورده و استثنا کرده است (الا الذین آمنوا و عملو الصالحات) پیامبر اکرم و پیشوایان دین نیز به شعر اهمیت بسیار داده اند و شاعران را در نشر حماسه حق همواره تشجیع کرده اند.
علامه امینی می گوید: به برکت قرآن و سنت، گروهی شاعر در میان صحابه پیامبر به هم رسیدند که در جلوی چشم پیامبر اکرم به دفاع از اسلام می پرداختند اینان مانند شیران ژیان به جان و عرض شرک و ضلال می افتادند، و مانند بازهای شکاری دل ها و گوش ها را صید می کردند. این شاعران همواره با پیامبر بودند، درسفر و حضر. شاعران نامبرده هم مردان میدان کارزار بودند و هم پهلونان پهنه شعر و سخن. اینان با شمشیر شعر و تیر سخن از مبادی اسلام دفاع می کردند، و با زبان در راه خدا جهاد می نمودند، یعنی: عباس ابن عبدالمطلب، کعب ابن مالک، عبدالله ابن رواحه، نابغه جعدی، ضرار اسدی، ضرار قرشی، کعب بن زهیر، قیس ابن صرمه، امیه بن صلت، نعمان بن عجلان، عباس ابن مردان، طفیل غنوی، کعب ابن نمط، مالک ابن عوف، صرمه ابن ابی انس، قیس بن بحر، عبدالله ابن حرب، بحیر بن ابی سلمی، سراقه بن مالک. این روح اسلامی که از شعر متعهد اینان می تراوید دل و جان افراد جامعه را تسخیر می کرد، در اندیشه ها راه می یافت و آنها را می ساخت، و با افکار در می آمیخت. این تاثیر تا آنجا بود که زنان شاعره مسلمان را نیز تحت نفوذ قرارداد، و آنان را بسیج کرد تا با شعرهای استوار و زیبای خویش از حوزه آرمان و فکر و حماسه اسلام حمایت کنند. یعنی این بانوان: خدیجه همسر پیامبر. سعدی بنت کریز  (خاله عثمان). شیما بنت حارث بن عبدالعزی (خواهر رضاعی پیامبر). هند بنت عتبه، و خترابان بن عباد. خنساء؛ شاعره معروف، رقیقه بنت ابی صیفی بن هاشم. اروی بنت عبدالمطلب (عمه پیامبر). عاتکه بنت عبدالمطلب. صفیه بنت عبدالمطلب، هند بنت حارث. ام سلمه. عاتکه بنت زیدبن عمرو و ام ایمن.
بدینگونه شاعران اطراف پیامبراکرم، در صدر اسلام، از مرد و زن، به 33 تن می رسند. امامان نیز هر کدام شاعر زبده داشته اند و به اهمیت و تاثیر نفوذ شعر توجه کرده و توجه می داده اند. چنانکه از جمله نوشته اند که امام جعفر صادق به شیعه دستور داد شعر شاعر شیعی، سفیان عبدی، را به کودکان و نوجوانان بیاموزند. تا از سالهای کودکی و آغاز سن، شور دینی و حماسه اعتقادی در وجود آنان زنده شود، و سرگذشت ها و حماسه ها مردان خدا با خون شیعه بچگان ممزوج گردد.
ائمه طاهرین و عالمان راستین دین، شاعر متعهد را به عنوان شاعر متعهد می پذیرفته اند، نه به عنوان دیگر، و واقعیت روح شاعرانه را در اخلاق او هضم می کرده اند. چرا؟ چون اهمیت مرامی و تاثیر موضعی شاعران، در نشر مکتب و نفوذ دادن آن، و درهم کوبیدن جباران و رسوا ساختن ستمگران و بیداد گستران، چنان اهمیت داشته است که بدینگونه با آنان رفتار می شده است. بنابراین امروز نیز عالمان دینی باید به این واقعیت و به این اهمیت توجه یابند. و جناح هایی که در نشر فکر موثرند، همه را، پاس دارند، شاعر توانا و متعهد، نویسنده زبردست آگاه، گوینده از خود گذشته درگیر و مجاهد و امثال اینان. وسعت مکتبی اسلام و اهمیت تعالیم سیاسی و اجتماعی قرآن، باید موجب شود که دست اندر کاران امور این تعالیم، همواره، جهانی فکر کنند و وسیع و ژرف.
عالمان بزرگ نیز مانند شیخ کلینی، و شیخ ابوالنضر عیاشی، و شیخ صدوق، و شیخ عبدالغریز جلودی، و شیخ مفید، و سید مرتضی و سید رضی و... درباره شعر کتابها نوشته و کارها کرده اند. آیا تفسیر تبیان شیخ الطایفه طوسی حاکی از این نیست که بنیانگذار حوزه علمی نجف و عالم بزرگ شیعه و نویسنده کتاب های فقه و دعا و دو کتاب ازچهار کتاب (کتب اربعه) حدیث، یکی از بزرگترین شعر دانان و شعر شناسان سده پنجم است؟ آیا کتاب بزرگ «مناقب» ابن شهر آشوب، سراسر آکنده از شعر مذهبی نیست. با این حال، چرا این امر که تاثیر در وسعت دید و درک نیز دارد، مورد غفلت باشد. چرا درس شعر و شعرشناسی را مانند علمای سلف نداشته باشیم. هنگامی که از اهمیت شعر در فکر و فرهنگ سخن می گوییم به این معنی نیست که هرکسی حق دارد هر مهملی را به نام شعر دینی نشر دهد. شعر، فنی دقیق است. باید در قلمرو فرهنگ دین، آنان که استعداد دارند، از جوانی به استادان فن مراجعه کنند تا در رده شاعران توانا درآیند، آنگاه به نشر فرهنگ اسلام و حماسه های حق، در بعد شعر مذهبی بپردازند. باید از شعر روز ایران و جهان و مسائل نقد در این روزگار نیز آگاه باشند. مراجعه به استادان فن و ادیبان ماهر و سخن شناسان صاحب ذوق این فایده نیز دارد که اگر کسی استعداد کافی برای این کار ندارد، این را بفهمد و دست از ضایع کردن فرهنگ دینی چه به صورت شعر یا تالیف و نویسندگی بردارد.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- ادبیات و تعهد در اسلام- صفحه 22-23 و 26-24

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها