گرایشهای تفکیکی شهید محمدباقر صدر
فارسی 4733 نمایش |به منظور تقریب اذهان متفکران اهل تفکیک خراسان و غیر خراسان، و آشتی دادن بین آنان و روشن کردن اینکه اگر این دو گروه فکری اسلامی در سخنان یکدیگر بیندیشند، (و کم اطلاعان سطحی اندیش در میان نیفتند، و پشت جلدی نقد و قضاوت نکنند...)، نقطه های اختلاف چندانی با هم ندارند، در اینجا به گرایشهای تفکیکی شهید صدر اشاره می کنیم:
1- عدم توجه شهید صدر به عرفان اسلامی، و مطلقا متعرض مقولات عرفانی نشدن، حتی در بحث معرفت، حاکی از آن است که داده های عرفانی و توحید وحدت وجودی و امثال آن را به هیچ روی نمی پذیرفته است، و توحید را توحید قرآنی (ایجادی) می دانسته است، نه توحید وجودی (عرفانی).
2- همچنین به روشنی می توان حدس زد که شهید صدر با دقتهایی عقلی، حتی در مثل مباحث استقراء در منطق، خود را از استناد به کشف عرفانی (که صرفا حجت شخصی است، و اگر دیگرانی از مطلب مبتنی بر کشف پیروی کنند، مقلد مدعی کشفند)، باز می داشته، و همین امر رویکرد او را به عرفان منتفی می ساخته است.
3- تألیف کتاب المدرسه القرآنیه، و تأکیدی که بر بازگشت قرآن کریم (و فهم قرآنی) به میان حوزه ها داشته است، نیز از ادله گرایشهای خالص و غیر التقاطی قرآنی اوست، وگرنه فهم قرآن، مخلوط با فلسفه و عرفان، که همواره در حوزه ها، در نزد برخی، بوده و هست.
4- شهید صدر، در کتاب دستور الاخلاق، پس از بحث درباره یک سلسله از مسائل اخلاق تطبیقی شرقی و غربی، و اینکه او می کوشد تا بدون هیچ پیش داوری و بر مبنای عقل قضاوت کند، می گوید: «الذی استولی فی النهایه علی إعجابنا، هو ما رأینا من التباین المذهل، بین الطریقه التی یقدم بها القرآن إجاباته علی هذه الأسئله، و طریقه غیره. فعلی حین أن هذه الحائق الأساسیه قد برزت إلی الوجود فی ضوء القرآن اللامع، منذ أربعه عشر قرانا، نجد أ ن مجتهدی المفکرین، ممن یبحثون عن هذه الحائق -خارج ضوء القرآن- یصدرون دائما عن تردد وارتیاب، ولا یصلون إلی أبعاض منها إلا بعد جهد جهید، دوند یتوقوا الوقوع فی أخطاء فادحه؛ آنچه در نهایت، ما را بسیار شگفت زده می کند تباین دهشت آوری است که میان راه قرآن در پاسخ به این سوالها و راه غیر قرآن دیده می شود. در حالی که این حقایق اساسی چهارده قرن پیش، در پرتو تابنده قرآن، آشکار گشته و به بشریت رسیده است. اکنون می نگریم که متفکران بزرگی که خارج از فضای تعالیم قرآنی، در پی رسیدن به این حقایقند، پیوسته در حال تردید و شک به سر می برند، و حتی به اندکی از آنچه در قرآن آمده است نمی رسند، مگر پس از کوششی دراز دامن، و بدون اینکه از وقوع در خطاهای ایمن باشند».
5- موضوع بسیار مهم دیگری که شهید صدر را در ردیف متألهان قرآنی غیرالتقاطی قرار میدهد، رد دلیل علیت است (که موجب این است مبدأ متعال فاعل مجبور باشد). شهید صدر، با بیانی که در این باره دارد، نظام تفکر مشائی را به هم می ریزد و علیت علم ازلی و عنائی را منکر می شود، با این بیان، فلسفه عرفانی هم رد می شود، زیرا در تجلی نیز اشکال جبر در مبدأ متعال وارد است، زیرا تجلی ذاتی ذات متجلی است. علاوه بر این، تجلی نافی خلقت از عدم است، و خلقت از عدم، عین توحید قرآن و معصومین (ع) است (توحید ایجادی). باری، شهید صدر، با مسلک مشائین، بطور کلی مخالفت می کند، و علیت را منشأ حدودت عالم نمی داند.
6- با اینکه شهید صدر، در برابر مادیون و ملاحده، نمی توانسته است بصراحت به وحی استدلال کند، با این وجود، به قرآن کریم محوریت داده و دلیلهای حسی و عقلی چندی از قرآن برای اثبات صانع آورده است.
7- یکی دیگر از نکته های مهمی که شهید صدر بر آن تکیه داشته است، عمیق فهمی کامل قرآن کریم (استکناه ذخائر القرآن). و روشن است که این عمیق فهمی و ژرف یابی در مرتبه نخست به خالص فهمی است و متوقف بر اینگونه فهم است، وگرنه مخلوط فهمی و التقاطی فهمی، چندان با عمیق فهمی سازگار نیست. این مطلب (نفی التقاط و رسیدن به عمیق قرآنی)، با تعبیر زیبا و ژرف (استکناه ذخائر القرآن)، صددرصد تأیید می شود.
8- از خلال تتبع در اندیشه های شهید صدر، به این نتیجه می رسیم که وی در صدد تأسیس فلسفه جدیدی بوده است که با فلسفه سنی اسلامی-که امروز بر حوزه های علمیه و دانشگاهها حاکم است- اختلاف و تفاوت بسیاری داشته است و این فلسفه -با نظر به توجهات عمیق و مفصلی که شهید صدر به قرآن کریم داشته است- به یقین فلسفه ای بوده است یا صددرصد قرآنی و مبتنی بر معارف اهل قرآنی (اهل بیت )، و یا بدون کمتر مخالفتی با ظواهر آیات و اخبار، و عدم توسل به التقاط و تأویل؛ زیرا اگر ایشان هم یک فلسفه اسلامی تأویلی و التقاطی پدید می آورد، کار تازه ای و فلسفه جدیدی به شمار نمی آمد.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- عقل سرخ- صفحه 83-87
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها