یقین، کمال نفس انسانی
فارسی 4341 نمایش | انسان در این جهان باید از حرکت وضعی (طبیعی-حیوانی) بگذرد و به حرکت انتقالی (انسانی-تکاملی) برسد، تا به عنوان موجودی ابدی و فنا ناپذیر سعادت ابدی خویش را تأمین کند و در مسیر رشد قرار گیرد. و به مرحله والای «و انا الیه راجعون» وارد شود و به جوار الهی بار یابد. و این چگونگی جز با تحقق های کمالی نفس میسر نیست. و در پیشاپیش همه این تحقق ها، تحقق اعتقادی و معارفی جای دارد که انسان عقاید حقه داشته به حقایق نفس الامری معتقد باشد. و از باب مثال اگر باید به معاد معتقد باشد و باید نفس انسان به این اعتقاد تحقق یابد معتقد به معاد صحیح قرآنی باشد یعنی معاد جسمانی عنصری که بزرگان اسلام از جمله خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و .... برای اثبات آن و محال نبودن آن دلیل آورده اند؛ به جز که سراسر آیات قرآنی و اخبار معادی همین معاد را مطرح کرده است. و از میان فلسفه دانان و عرفان شناسان بزرگ معاصر -از جمله- علامه رفیعی قزوینی، معاد مثالی را رد می کند چون مخالف با ظواهر بسیاری از آیات و مباین با صریح اخبار معتبره معادی است.
و در روایات رسیده است که خیر ما القی فی القلب الیقین بهترین چیزی که به قلب انسان در آید یقین است و بهترین یقین، یقین به معارف حقه است که عین نفس الامر است. امام صادق (ع) می فرماید:
«احسنوا النظر فیما لا یسعکم جهله و انصحوا لانفسکم و جاهدوا فی طلب ما لا عذرلکم فی جهله...؛ درباره آنچه نمی توانید اطلاع نداشته باشید (اعتقادات) خوب تامل کنید! خیرخواه خود باشید! و برای رسیدن به آنچه باید بدانید مجاهده کنید!»
و اینگونه معارفی نهایی شده و به یقین رساننده راه وصول به آنها علم صحیح است. و به تعبیری پیروی تعقلی از مشرب وحی است نه افکار تفلسفی از آنکه تعقل غیر از تفلسف است. در تفلسف، نرسیدن به حقایق هست دخالت اوهام هست، خطا هست، ضرورت پذیرفتن کشف دیگران و صحیح دانستن آنها هست که در تعقل با معاضدت وحی هرگز این چیزها و چگونگی ها نیست.
و یاد کردیم که از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) روایات مؤکد و بسیاری رسیده است (و تواتر مضمونی آنها قطعی است) که از غیر قرآن طلب هدایت نکنید و شرک معارفی به قرآن کریم نورزید. و معلوم است که شخص مسلمان از تورات و انجیل طلب هدایت نمی کند پس مراد از غیر قرآن نحله ها و فلسفه ها و عرفان های مختلف اقوام گوناگون قبل از اسلام است که دشمنان اسلام و قرآن کریم و ائمه طاهرین (ع) آنها را وارد فرهنگ اسلام کردند و فضای واحد شناختی امت را در هم ریختند و حقیقت علم و علم صحیح را از مسلمانان گرفتند و همچنین است شبه فلسفه های غربی امروز.
پیامبر اکرم (ص): «خیرما القی فی القلب الیقین؛ بهترین چیزی که به قلب انسان بدهند یقین است.»
«شر العمی القلب؛ کوردلی بدترین کوری است» امام علی (ع): «لا تجعلوا یقینکم شکا؛ مگذارید یقین شما را به شک بدل سازند.»
امام باقر (ع): «لا نور کنور الیقین؛ هیچ فروغی چون فروغ یقین نیست.»
پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) از اینکه ما به معارف خالص قرآنی پایبند باشیم و چیزی را با آنها در نیامیزیم و به تأویل های ناروا دست نیازیم، سودی نمی برند؛ و اگر به عکس کنیم زیانی نمی بینند، پس این همه تاکید برای سعادت خود انسان است تا به تحقق راستین اعتقادی (یقین) برسد، با نفس جاهله یا نفس متوهمه از دنیا نرود.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- الهیات الهی و الهیات بشری- صفحه 324-327
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها