تفاوت های وضع زمان پیامبر با زمان امام علی علیه السلام

فارسی 5347 نمایش |

خوارج، مشکل اساسی علی (ع)
در زمان پیغمبر اکرم، طبقه ای که پیغمبر اکرم به وجود آورد صرفا یک طبقه ای نبود که یک انقلاب به پا شود و عده ای در زیر یک پرچمی جمع بشوند، پیغمبر یک طبقه ای را تعلیم داد، متفقشان کرد، قدم به قدم جلو آورد، تعلیم و تربیت اسلامی را تدریجا در روح اینها نفوذ داد، پیغمبر سیزده سال در مکه بود، انواع زجرها و شکنجه ها و رنجها از مردم قریش متحمل شد ولی همواره دستور به صبر می داد، هر چه اصحاب می گفتند: یا رسول الله! آخر اجازه دفاع به ما بدهید، ما چقدر متحمل رنج بشویم، چقدر از ما را اینها بکشند و زجرکشمان کنند؟! چقدر ما را روی این ریگ های داغ حجاز بخوابانند و تخته سنگ ها را روی سینه های ما بگذارند، چقدر ما را شلاق بزنند؟! پیغمبر اجازه جهاد و دفاع نمی داد. در آخر فقط اجازه مهاجرت داد که عده ای به حبشه مهاجرت کردند، و مهاجرت سودمندی هم بود. پیغمبر در مدت این سیزده سال چه می کرد؟ تربیت می کرد، تعلیم می داد، یعنی هسته اصلی اسلام را به وجود می آورد.
آن عده ای که شاید هنگام مهاجرت حدود هزار نفر بودند، عده ای بودند که با روح اسلام آشنا بودند و اکثریتشان تربیتشان هم تربیت اسلامی بود. شرط اولی یک نهضت وجود یک کادر تعلیمی و تربیتی است که از یک عده افراد تعلیم داده شده و تربیت شده و آشنا با اصول و هدف و تاکتیک مرام به وجود آمده باشد. اینها را می شود به صورت یک هسته مرکزی به وجود آورد و بعد دیگران که ملحق می شوند شاگردهای اینها باشند و خودشان را با اینها تطبیق بدهند. سر موفقیت اسلام این بود.
بنابراین تفاوتهای میان وضع علی (ع) و وضع پیغمبر (ص)، یکی این بود که پیغمبر با مردم کافر، یعنی با کفر صریح، با کفر مکشوف و بی پرده روبرو بود، با کفری که می گفت من کفرم، ولی علی با کفر در زیر پرده، یعنی با نفاق روبرو بود، با قومی روبرو بود که هدفشان همان هدف کفار بود، اما در زیر پرده اسلام، در زیر پرده قدس و تقوا، در زیر لوای قرآن و ظاهر قرآن کریم.
و تفاوت دوم این بود که در دوره خلفا، مخصوصا در دوره عثمان آن مقداری که باید و شاید دنبال تعلیم و تربیتی را که پیغمبر گرفته بود نگرفتند، فتوحات اسلامی زیادی صورت گرفت. فتوحات به تنهایی کاری نمی تواند بکند. پیغمبر سیزده سال در مکه ماند و اجازه نداد که مسلمین حتی از خودشان دفاع بکنند، چون افراد هنوز لایق این دفاع و جهاد نبودند.
اگر دست به جهاد و فتوحات هم باید زد، به تناسب توسعه فرهنگ اسلامی و ثقافت اسلامی است، یعنی همینطور که از یک طرف فتوحات تازه می شود، باید به موازات آن، فرهنگ و ثقافت اسلامی هم توسعه پیدا کند، مردمی که به اسلام می گروند و حتی آنها که مجذوب اسلام می شوند، اصول و حقایق و اهداف اسلام، پوسته و هسته اسلام، همه اینها را بفهمند و بشناسند.

منـابـع

مرتضی مطهری- سیری در سیره ائمه اطهار- 29-27

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها