نظام خیر و شر از دیدگاه مارکسیسم
فارسی 2921 نمایش | از دیدگاه مارکسیسم با توجه به اینکه جبر اقتصادی و مادی، بر تاریخ حاکم است و در این نظام نیز، پیامبران راستین تبرئه می شوند، نظام راستین هستی که گفته می شود نظام "خیر" است، نظام "حق" است، خیر بر شر غلبه دارد، تخطئه می شود. الهیون که با دیده خوشبین به نظام می نگرند، ادعا می کنند که نظام هستی نظام راستین است، نظام حق است، نظام خیر است، شر و باطل و ناراستی وجود عرضی و طفیلی و موقت و غیر اصیل دارد، آن که محور و مدار نظام هستی یا نظام اجتماعی بشر است، "حق" است: «فأما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض»؛ «اما کف به کنار می رود و آنچه مردم را سود می دهد در زمین می ماند.» (رعد/ 17) و گفته می شود در مبارزه حق و باطل، حق پیروز است: «بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق»؛ «بلکه حق را بر سر باطل می افکنیم که آن را در هم می شکند و ناگهان آن نابود می گردد.» (انبیاء/ 18)
و گفته می شود دست تأیید خداوند پشت سر پیامبران راستین است: «انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیوة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد»؛ «بی تردید ما فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آوردند، در زندگی دنیا و روزی که شاهدان (برای شهادت) بر می خیزند، یاری می کنیم.» (غافر/ 51)
«و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین* انهم لهم المنصورون* و ان جندنا لهم الغالبون»؛ «و قطعا وعده ما برای بندگان فرستاده شده ما از پیش مسلم شده است، که آنان حتما یاری شدگانند و سپاه ما بی تردید همان ها پیروزند.» (صافات/ 171-173)
ولی با بیان گذشته این اصول مورد تردید قرار می گیرد. با بیان گذشته هر چند پیامبران و رسولان و سایر مصلحان گذشته تاریخ تبرئه می شوند، اما خدای پیامبران تخطئه می شود.
راستی مشکلی است. از طرفی قرآن کریم نوعی دید خوشبینانه به جریان کلی جهان می دهد. قرآن اصرار می ورزد که "حق" را محور هستی و محور زندگی اجتماعی انسان معرفی نماید. حکمت الهی نیز روی اصول ویژه خود مدعی است که همواره خیر بر شر و حق بر باطل می چربد، شر و باطل وجودهای عرضی و طفیلی و غیر اصیل اند. از طرف دیگر، مطالعه و مشاهده تاریخ گذشته و حال نوعی بدبینی به نظام جاری ایجاد می کند و این تصور را به وجود می آورد که نظریه کسانی که مدعی هستند سراسر تاریخ "فجایع" و مظالم و حق کشی و بهره کشی است، بیجا نیست. چه باید گفت؟ آیا ما در فهم نظام هستی و نظام اجتماعی انسان اشتباه می کنیم، یا در این اشتباه نمی کنیم، در فهم مقاصد قرآن اشتباه می کنیم که فکر می کنیم نظر قرآن به هستی و به تاریخ خوش بینانه است، یا در هیچ کدام اشتباه نمی کنیم و این تناقض میان واقعیت و قرآن وجود دارد و غیر قابل حل است؟
منـابـع
مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ- صفحه 215-217
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها