رابطه رشد و آگاهی نسبت به زمان
فارسی 2305 نمایش |حیوانات در شعاع حیات خود از نوعی رشد بهره مندند، و به طور غریزی سود و زیان خود را تشخیص می دهند و به طور غریزی آمادگی و لیاقت نگهداری و بهره برداری از امکانات خود را دارند، آنچه را که آگاهی ندارند و یا لیاقت بهره برداری ندارند، چیزهائی است که در نظام خلقت جزء امکانات آنها قرار نگرفته است، ولی رشد انسان اکتسابی است، باید انسان آن را تحصیل کند، آگاهی های لازم انسان کسبی است، همچنانکه قدرتها و توانائی ها و لیاقت ها و آمادگی های انسان برای نگهداری و بهره برداری از امکاناتی که در نظامات خلقت، در خور فعالیت او قرار داده شده نیز اکتسابی است. آموزش و پرورش به طور کلی متوجه این دو جهت است، آموزش ها متوجه آگاهی بخشی ها است که یک رکن رشد است، و پرورش ها متوجه توانائی بخشی ها است که رکن دوم آن است.
اکنون می گوئیم تفاوت دیگر رشد حیوان با رشد انسان این است که رشد حیوان "حالی" و "منطقه" ای است ولی رشد انسان نه محدود به زمان حال است، بلکه شامل ماضی و استقبال هم هست و نه محدود به منطقه زندگی است، شامل مکان های نامحدود می شود. رشد انسان از نظر گذشته و ماضی، آگاهی به سرگذشت و تاریخ خود و بهره برداری از امکانات تاریخی است. اما از نظر آینده و مستقبل عبارت است از قدرت پیش بینی آینده، یعنی حوادث آینده را پیش بینی کردن و پیشاپیش آنها را تحت ضبط و کنترل در آوردن، و به عبارت دیگر بر زمان سوار شدن و هدایت و رهبری زمان را بر اساس قوانین و سننی که بر زمان و تاریخ حاکم است بر عهده گرفتن.
نمونه اش را کم و بیش در میان بعضی ملل پیشرفته می بینیم که چگونه حوادث را پیش بینی می کنند و پیشاپیش به استقبال حوادث می روند و حتی الامکان حوادث را تحت ضبط و کنترل خود قرار می دهند. به استقبال آینده رفتن و آن را تحت کنترل در آوردن که علامت رشد اجتماعی است، فرع بر این است که انسان آینده را پیش بینی کند البته پیش بینی علمی یعنی بر اساس قوانین علمی، نه پیش بینی از قبیل پیش بینی های غیب گویان که همه ساله از فروردین عده ای حوادث سال آینده را پیشگوئی می کنند و صرفا یک سرگرمی است و احدی هم آخر سال حساب نمی کند که این مهملات چه از آب درآمد.
پیش بینی علمی آینده فرع و شناخت عوامل زمان حال است. به عبارت دیگر فرع شناخت مقتضیات زمان است، پس پیش بینی نمی کنند و نمی شناسند، به طریق اولی نمی توانند آینده را پیش بینی کنند و تحت ضبط و کنترل خود در آورند.
آنچه تاکنون گفتیم علائم منفی بی رشدیها بود، یعنی بیخبری ها، بی تفاوتی ها، بی اطلاعی از شرائط زمان، پیش بینی نکردن ها، جز جلو پای خود ندیدن ها و امثال اینها. این "بی" ها هر کدام به نوبه خود نشان بی رشدی است.
منـابـع
مرتضی مطهری- امدادهای غیبی- صفحه 148-150
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها