فنای وجه خلقی و بقای وجه الهی موجودات در قیامت
فارسی 3229 نمایش |روایاتی وارد شده است که در عین آنکه دلالت می کند که در طلیعه پیدایش و ظهور و بروز قیامت، موجودات از بین می روند، فانی و هلاک می گردند؛ در عین حال اثبات وجود برای موجودات کرده؛ برای آسمان و زمین، برای زمان، اثبات وجود می کند و در عین آنکه می گوید نیست، می گوید هست. در عین نیستی هستی و در عین هستی نیستی است. و این مسئله بسیار شایان دقت است و باید کاملاً توجه کرد که مفاد و مفهوم این روایات چیست؟
امام علی (ع) ضمن خطبه ای در "نهج البلاغه" می فرماید: «وقتی می خواهد قیامت بر پا شود و در صور دمیده شود، تمام موجودات از بین میروند و خدا می ماند و بس، تک و تنها، هیچ با خدا نیست و همانطور که قبلاً خداوند عالم را ایجاد فرموده تنها بوده و چیزی با او نبوده است، بعداً هم تنها خواهد بود و چیزی با او نخواهد بود و در آن هنگام، اجل ها و مدت ها از بین می رود؛ سال ها و ساعت ها از بین میرود و هیچ نیست مگر خداوند واحد قهار، آن خدایی که بازگشت همه به سوی اوست». در اینجا امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: خداوند، واحد و تنها خواهد بود همانطور که در اولِ امر واحد و تنها بوده است. ساعات و روزگار و اجل و مدت برچیده می شود؛ و بازگشت همه به سوی اوست. از اینجا استفاده می شود که اموری هست که از بین نمی رود و معدوم صِرف نمی گردد، بازگشت دارد و بازگشتش به سوی خداست.
در "تفسیر علی بن ابراهیم" در ذیل آیه «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ» (غافر/ 16) با سند خود روایتی از عبید بن زراره از امام صادق (ع) روایت می کند و در ضمنِ آن آن حضرت می فرماید: «چون قیامت بر پا شود، خداوند عزوجل خطاب می کند: امروز قدرت و سلطنت از آن کیست؟ خودش پیرو سؤال خود، به خود پاسخ می دهد: برای خداوند واحد قهار است. کجا هستند سرکشان؟ کجا هستند آن کسانی که با من معبود دیگری را ادعا می کردند؟ کجا هستند متکبران؟» در این روایت ملاحظه میشود که برای ذات مقدس خود اثبات اسم واحد و اسم قهار کرده است. و این دو اسم دو عالَمند که موجودند.
و نیز در «تفسیر علی بن ابراهیم» از حضرت سجاد (ع) روایت می کند: «در هنگام قیامت، خداوند که در صور به امر او دمیده شده است و تمام موجودات هلاک شده اند، با صوت جَهْوَری (بلند) به طوری که تمام نواحی آسمان ها و زمین ها بشنوند ندا در می دهد: برای کیست قدرت و حکومت در امروز؟ و کسی نیست که جواب گوید. در این وقت خود خداوند جبار در مقام جواب خود می گوید: برای خداوند واحد قهار است». از این روایت نیز استفاده میشود که در آن وقت صوتی و صدایی هست؛ صوت هم جَهوری است. و آسمان ها و زمین ها نیز وجود دارند. و اقطار و تمام نواحی آنها صدای خدا را می شنوند، و کسی نیست که جواب دهد. پس آسمان و زمین هستند.
و در «توحید صدوق» با سند خود از حضرت امام رضا (ع) روایتی را نقل می کند که در ضمن آن حضرت استشهاد به کلام امیرالمؤمنین (ع) نموده و آن حضرت در ضمن بیان معانی حروف هجاء در معنای «م» می فرماید: «پس معنای حرف میم مُلک خداست در روز جزا؛ روزی که مالکی غیر از خدا نیست، و خداوند عزوجل می فرماید: قدرت و سلطنت در امروز برای کیست؟ در این حال ارواح پیامبران و مرسلین از آنها و حجت های الهیه به گفتار در آمده و چنین پاسخ می دهند که: قدرت و سلطنت اختصاص به خدای واحد قهار دارد». از این روایت استفاده میشود که ارواح پیامبران و مرسلین و حجج الهیه در آن زمان موجودند.
و در «امالی صدوق» روایت می کند از جمیل بن دراج از حضرت صادق (ع) که: «زمانی که خداوند اراده کند که مخلوقات را در قیامت زنده کند و محشور گرداند، آسمان چهل روز بر زمین می بارد و بدین وسیله اجزاء و قطعات بدن ها جمع می شود و روی آن گوشت می روید و مردم زنده می گردند». در این روایت عنوان چهل روز و باران آمده است؛ پس اینها وجود دارند.
و در «احتجاج» شیخ طبرسی ضمن حدیث بسیار مفصلی که درباره احتجاج حضرت صادق (ع) با زندیق نقل می کند به اینجا میرسد که زندیق سؤال می کند: «آیا روح پس از آنکه از قالب بدن خارج شود، متلاشی و مضمحل می گردد یا آنکه باقی می ماند؟ حضرت فرمودند: بلکه روح باقی است تا وقتی که در صور دمیده شود. در آن هنگام تمام اشیاء باطل میشوند و فانی می گردند، و در آن حال نه حس است و نه محسوس. پس خداوند عزوجل اشیاء را دو مرتبه عود می دهد و زنده میکند، همانطور که در اول وهله آنها را مدبرش ایجاد نموده بود. و این فاصله چهار صد سال به طول می انجامد که در این مدت عالم آفرینش در خواب و استراحت فرو رفته است. و این زمان بین دو نفخ صور می باشد؛ نفخ إماته و نفخ إحیاء».
از این کلام با اینکه صراحت دارد بر اینکه تمام اشیاء از بین میروند، نه حس است و نه محسوس و هیچ نیست، استفاده میشود که چهار صد سال بین النفختین طول می کشد. پس معلوم میشود زمانی هست و علاوه حضرت می فرمایند: موجودات به خواب و استراحت می روند؛ نه اینکه معدوم صرف می گردند. این اخبار در عین اینکه نفی آسمان و زمین را میکند، اثبات آنها را می نماید و در عین نفی ساعات و سال ها و اجل ها و مدت ها، اثبات اجل و اثبات ساعت و مدت و سال می کند. یعنی میخواهند بگویند که تمام اینها فانی هستند اما به فناء خود، و تمام اینها باقی هستند اما به بقاء حق. همانطور که ذکر شد موجودات دو وجهه دارند: یک وِجهه خلقی، و یک وِجهه خالقی. وجهه خلقی همه فانی است. بَوار و هلاکت و بطلان بر همه آنها حتم شده و مُهر زوال بر پیشانی جملگی نگاشته و حکاکی شده است. ولی وجهه خالقی، وجهه باقی است. و همه به هستی خدا هست و به وجود او موجودند، و این قابل زوال نیست. «کُل شَیْءٍ هَالِکٌ إِلا وَجْهَهُ؛ میگوید: همه چیز فانی است مگر وجه خدا؛ وجه خدا هست» (قصص/ 88)
عجیب اینجاست که ما چنین خیال می کنیم که این آسمان ها و زمین و هرچه هست هالک است مگر وجه خدا، و وجه خدا یک امر موهومی خیالی بی اصالت، و بی اعتبار و قوامی است. ولی مطلب کاملاً به عکس است. تمام این موجودات محسوس چشمگیر که عالم را پر کرده است، اصالت و حقیقتش همان جنبه وجه اللهی است و غیر از جنبه وجه اللهیش موهوم است؛ وجهه خلقیش ضعیف و موهوم است؛ «لَبَیْتِ الْعَنْکَبُوت؛ خانه عنکبوت» (عنکبوت/ 41)، بی بنیان و بی اعتبار است؛ سراب است.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 5- صفحه 56-62
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها