معنای خروج دابة الارض در هنگام قیامت
فارسی 5962 نمایش |پیدایش دخان و دود در آسمان
یکی از علائم قیامت پیدایش دودی است بر فراز آسمان، این دود آشکار است و علامت عذاب: «فارتقب یوم تأتی السمآء بدخان مبین* یغشی الناس هـذا عذاب ألیم* ربنا اکشف عنا العذاب إنا مؤمنون* أنی لهم الذکری و قد جآءهم رسول مبین؛ پس در انتظار باش که آسمان در خود دود آشکاری پدید آورد* این دود تمام افراد مردم را فرا میگیرد، و این عذاب دردناکی برای آنها خواهد بود* میگویند: ای پروردگار ما این عذاب را از ما برگردان، ما از مؤمنان به تو خواهیم بود* این یادآوری ها و تذکرها کجا برای آنان فائده دارد در صورتیکه پیامبر آشکاری بسوی آنها آمد» (دخان/ 10-13).
خروج دابة الارض از علائم قیامت
یکی از علائم قیامت خروج دابة الارض است، یعنی جنبنده زمین: «و إذا وقع القول علیهم أخرجنا لهم دآبة من الارض تکلمهم أن الناس کانوا بـایـاتنا لا یوقنون؛ و چون گفتار بر آنها واقع شود و حجت تمام گردد، ما جنبندهای را از زمین بیرون میآوریم که با آنها به سخن بپردازد؛ که بدرستیکه حقا این مردم افرادی هستند که هیچگاه به آیات ما ایمان نمیآوردند» (نمل/ 82). در این آیه مراد از دابة الارض که یکی از علائم قیامت است و رسول اکرم (ص) در آن روایت شریفه بیان کرده و اخبار بسیار در این باره وارد شده است چیست؟ جنبندهای که از زمین برمی خیزد، و با مردم تکلم میکند، و مردم معاند و معارض و کافران را نشان میدهد، و مردم مؤمن و متعهد را نشان میدهد، و آنها را از هم جدا میکند و در دو صف متمایز قرار میدهد کدام است؟
در اینکه قرآن کریم اسم او را نبرده نکته ای است، مانند اینکه در تمام قرآن مجید اسم علی برده نشده است؛ این نکته ای دارد. با آنکه در تمام قرآن از اول تا به آخر راجع به مقامات أمیرالمؤمنین و صفات و اخلاق او که همان مقام ولایت است گفتگو شده است، ولی ولایت در باطن نبوت است، و نبوت ظاهر ولایت است، و قرآن مجید کتاب نبوت یعنی ظاهر ولایت است.
ولایت، تفسیر و تأویل قرآن است، و تفسیر و تأویل در باطن است، چون بنا به فرض تفسیر و تأویل است. بنابراین اسم علی اصولا در قرآن نمیتواند بوده باشد، و لذا در اخبار و آثار بسیار وارد شده است که تفسیر و تأویل آیات قرآن راجع به أمیرالمؤمنین است. و لذا اگر دیدیم در بعضی از تفاسیر از ائمه آیه ای را به گونه ای تفسیر می کنند که مفاد و معنایش به خود آنها و یا راجع به دشمنان آنها میگردد این راجع به تأویل قرآن است نه بیان ظاهر، و هیچ تنافی بین این دو مقام و مرحله نیست. از جمله این آیه شریفه است که در اخبار بسیاری، که اغلب آنها را در تفسیر برهان در ذیل این آیه شریفه آورده است، ذکر شده است. در مجمع البیان از محمدبن کعب قرظی روایت کرده است که از علی (ع) سؤال شد که مراد از دابه چیست؟ حضرت فرمود: «أما والله ما لها ذنب و إن لها للحیة؛ سوگند به خدا که دابة الارض جنبنده ای است که دم ندارد بلکه ریش و محاسن دارد».
علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش از پدرش از ابن ابی عمیر از ابوبصیر از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: رسول خدا میرفتند تا به أمیرالمؤمنین رسیدند و دیدند که ریگ ها و شن ها را در مسجد زیر سر خود جمع نموده و سر بر آن گذارده و خوابیده است. رسول خدا با پای خود او را حرکت دادند و فرمودند: «قم یا دآبة الله!؛ ای جنبنده خدا برخیز». یکی از صحابه حضرت که حضور داشت عرض کرد: یا رسول الله! آیا ما اجازه داریم که بعضی از ما دیگری را بدین نام که شما علی را صدا زدید نام بنهد؟ رسول خدا فرمود: «لا والله؛ نه سوگند به خدا!» این لقب اختصاص به او دارد، و او دابه ای است که خداوند در کتاب خود ذکر آن را نموده است: «و إذا وقع القول علیهم أخرجنا لهم دآبة من الارض تکلمهم أن الناس کانوا بـایـاتنا لا یوقنون» و سپس فرمود: یا علی! در آخرالزمان خداوند تو را به بهترین صورتی خارج میکند و با تو آلتی است که با آن دشمنان خود را نشان میگذاری و داغ میکنی. در اینحال مردی به حضرت صادق (ع) عرض کرد: «إن العآمة یقولون هذه الدآبة إنما تکلمهم. فقال أبو عبدالله علیه السلام: کلمهم الله فی نار جهنم؛ إنما هو یکلمهم من الکلام؛ عامه میگویند: معنای این آیه این است که آن دابة الارض مردم را زخم میزند و جریحه دار میکند. حضرت فرمودند: خداوند ایشان را در جهنم جریحه دار کند؛ آن دابه با مردم سخن میگوید» و این آیه درباره رجعت است.
و دلیل آن این است که به دنبال این آیه میفرماید: «و یوم نحشر من کل أمة فوجا ممن یکذب بـایـاتنا فهم یوزعون* حتی إذا جآءو قال أکذبتم بـایاتی و لم تحیطوا بها علما أما ذا کنتم تعملون؛ و روزی میرسد که ما از هر امتی یک گروه و دسته ای را برمی انگیزانیم از آنهائی که آیات ما را تکذیب می کنند، و آنها نگاهداشته میشوند* تا زمانی که می آیند خداوند به آنها میفرماید: آیا شما آیات مرا تکذیب نمودید در حالیکه علم و دانش شما به آن آیات نرسیده و احاطه علمی به آنها نداشتید؛ شما با اینها چکار میکردید؟» (نمل/ 83-84). سپس حضرت فرمودند: مراد از آیات الهیه که تکذیبشان می کنند أمیرالمؤمنین و ائمه (ع) هستند. آن مرد به حضرت صادق (ع) عرض کرد: عامه چنین می پندارند که این راجع به قیامت است و نه رجعت. حضرت فرمودند: مفاد این آیه این است که خداوند از هر امتی، دسته ای را بر می انگیزاند و بقیه را رها میکند، و البته این در رجعت است؛ و اما درباره قیامت، این آیه وارد است: «و حشرنـاهم فلم نغادر منهم أحدا؛ ما تمام افراد مردم را محشور می نمائیم و از آوردن و برانگیختن یک تن از آنها خودداری نمیکنیم» (کهف/ 47).
علی بن إبراهیم میگوید: پدرم مرا حدیث کرد از ابن أبی عمیر از مفضل از حضرت صادق (ع) که در تفسیر قول خداوند متعال «و یوم نحشر من کل أمة فوجا» فرمود: هیچ فرد از افراد مؤمنین نیستند که کشته شده باشند مگر اینکه رجعت میکنند و پس از زندگی مجدد دوباره می میرند. و رجعت نمیکنند مگر دو دسته: اول آنهائی که به ایمان خالص رسیده باشند، دوم آنان که در کفر ممحض شده باشند که آنها نیز رجعت میکنند.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی- ج 4 صفحه 108-112
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها