زمان تنزل و عروج روح و ملائکه عالم امر
فارسی 6347 نمایش | روح از فرشتگان مقرب، میکائیل، عزرائیل، اسرافیل و جبرائیل مقامش اشرف و اعظم و افضل است و لذا در قرآن مجید می بینیم از ملائکه به صیغه جمع و از روح به صیغه مفرد ذکر کرده است: «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر»؛ «در شب قدر ملائکه و روح با اذن و اجازه پروردگارشان، از عالم بالا نزول می کنند نسبت به هر امری.» (قدر/4)
آن روح، خلقتش از ملائکه بالاتر است.
البته مراد از روح این ارواح انسانی نیست، بلکه این ارواح جزئیه انسانیه در تحت آن روح کلی و روح اعظم هستند و خلقت آن روح اعظم از نقطه نظر احاطه و سعه بسیار عجیب است.
آنگاه چون بخواهند روح و ملائکه مقرب به خداوند رجوع کنند، پنجاه هزار سال طول می کشد.
«من الله ذی المعارج* تعرج الملائکة و الروح إلیه فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنة.»؛ «از خداوندی که دارای درجات و نردبان ها و مراتب است، ملائکه و روح بسوی چنین خدایی عروج می کنند و بالا می روند، در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است.» (معارج/3-4)
مراد از یک روز، در اینجا یک دوره است، یعنی در یک دوره ای که در ازای آن پنجاه هزار سال خواهد بود.
اینکه در افواه می گویند: روزی در قیامت داریم که پنجاه هزار سال طول می کشد، صحیح نیست، بلکه مراد دوره بازگشت روح و ملائکه با تمام عوالم مندرجه در تحت تدبیر آنهاست.
آن روح و ملائکه برای مأموریت که به زمین آمدند، حال برای آنکه به مقام اول خود بازگردند و پس از تکامل دوره طبیعت و دوره نفس بسوی پروردگار خود عروج کنند، این عروج پنجاه هزار سال به طول می انجامد.
القای روح اعظم منشأ بیداری مردم
در قرآن مجید داریم: «رفیع الدرجـ'ت ذو العرش یلقی الروح من أمره علی' من یشآء من عباده لینذر یوم التلاق.»؛
«خداوند دارای درجات رفیع و بلند مرتبه ایست و دارای أریکه و تخت قدرت است (کرسی و تخت حکومت بر جمیع عوالم در اختیار و مشیت اوست و چنان گسترده شده که تمام موجودات عالم علوی و سفلی، ملکی و ملکوتی را گرفته و عالم هستی را در زیر نگین دارد.) آن روح اعظم را از امر خود القاء می کند و می اندازد بر هر یک از بندگان خود که بخواهد، تا مردم را از روز لقا و تلاقی بیم دهند.» (غافر/15) آن کسی که روح اعظم به او خورده است می تواند مردم را بیدار کند و انذار کند و متوجه و متنبه نماید، و گرنه تا به کسی آن روح نخورد، یعنی مرتبط با آن نشود و از آنجا سیراب نگردد، نمی تواند مردم را انذار کند.
آن روح به پیامبران و ائمه علیهم السلام می خورد که بواسطه اتصال معنوی با آن روح اعظم مردم را بیدار کنند، و الا، خفته را خفته کی کند بیدار؟ این منصب و این مسند اختصاص به آنان دارد و بقیه افراد بشر از آن روح اعظم خبری ندارند، مگر اولیای خدا و مخلصین و مقربین که به دنبال پیامبران و امامان حرکت نموده و بدان فوز عظیم و مقام توحید نایل آمده اند. ارواح جزئیه انبیای عظام و ائمه کرام و مقربین ذوی العز و الإکرام، در روح اعظم فانی می گردند. چون آنها فانی می شوند در روح اعظم و روح اعظم فانی می گردد در ذات حق و فانی در فانی در چیزی، فانی در آن چیز است؛ پس همه فانی در ذات حق هستند.
عالم قضا و امر و رابطه آنها با روح اعظم
آن روح اعظم و ملائکه مقرب در لسان اخبار به تعبیرات مختلفی ذکر شده اند، چون: «أول ما خلق الله و یا عالم قضاء و یا ام الکتاب و یا لوح محفوظ.»
و هر موجودی که بخواهد با اندازه و شکل معین پدید آید، از آنجا مقدر می شود و اندازه می گیرد؛ یعنی عالم قضای کلیه الهیه تقدیرات او را پدید می آورد و آن موجود در عالم پایین تری که عالم تقدیر است، اندازه و شکلش مشخص می گردد و پس از آن در عالم پایین تری لباس هستی و تحقق در بر می کند. آن "عالم قدر" که آن را لوح محو و اثبات نیز گویند، معاد و حشرش در عالم بالای خود یعنی در "عالم قضا" خداوند است. این ها دریاهای وسیع از خزاین علم و قدرت و حیات هستند که اندازه گیری نموده و با مقدرات، موجودات این عالم را تعیین و تقدیر می کنند.
نزول ملائکه عالم امر به دنیا
از اینجا پایین تر ملائکه جزئیه هستند، که مدبر عالم علوی و سفلی هستد، مدبر افلاک هستند، مدبر زمین هستند؛ همچنانکه در قرآن مجید وارد است:
«و المرسلـ'ت عرفا* فالعـ'صفـ'ت عصفا* و النـ'شر'ت نشرا* فالفـ'رقـ'ت فرقا* فالملقیـ'ت ذکرا؛ سوگند به فرستادگان پی در پی، که سخت توفنده اند، و سوگند به نشردهندگان به نشری خاص، که به وضوح و آشکار جداکننده اند و وحی را القا می کنند. (مرسلات/1-5)
و نیز وارد است: و النـ'زعـ'ت غرقا* و النـ'شطـ'ت نشطا* و السـ'بحـ'ت سبحا* فالسـ'بقـ'ت سبقا* فالمدبر'ت أمرا»؛ «سوگند به فرشتگانی که به سختی (جان ها) را بر می کنند و فرشتگانی که (جان مؤمنان) را با مدارا می گیرند و سوگند به فرشتگانی که بسی تیز روند، پس بر یکدیگر پیشی گیرند و آنان که امور را تدبیر می کنند. (نازعات/1-5)
این فرشتگان طبق این مأموریت هایی که دارند انجام وظیفه می کنند، اینها را می گویند ارواح مدبره جزئیه. محل اینها و مسکن اینها ـ همانطور که ذکر شد ـ پائین تر از عالم قدر و لوح محو و اثبات است.
طبق آیه قرآن، نزول امر بواسطه این فرشتگان از عالم امر به دنیا و انجام مأموریت خود و سپس عروجشان بسوی پروردگار متعال، هزار سال از همین سال های ما که شمارش می کنیم می باشد:
«یدبر الامر من السمآء إلی الارض ثم یعرج إلیه فی یوم کان مقداره و´ألف سنة مما تعدون.» (سجده/5)
«خداوند امر را از آسمان بسوی زمین تدبیر می کند و سپس آن امر بسوی خداوند صعود می کند در یک دوره ای که هزار سال طول می کشد، از همین سالهایی که شما می شمرید!»
نه از سال های لاهوتی و نه از سال های جبروتی و نه از سال های ملکوتی، بلکه از همین سال های طبیعی که شما شمارش می کنید! این نزول ملائکه است از عالم امر به دنیا و انجام مأموریت و بازگشت آنها بسوی خداوند، یعنی پائین آمدن و نزول آنها پانصد سال طول می کشد و بازگشت و صعود آنان نیز پانصد سال و بنابراین مجموعا هزار سال خواهد شد.
و بنابراین، نزول روح اعظم و ملائکه کلیه مقرب الهیه از ذات اقدس حضرت احدیت بسوی عالم قدر و از آنجا به عوالم فرشتگان جزئیه و مأمور به تدبیر امور و از آنجا به عالم طبیعت و تمام کردن قوس نزول را در عوالم کثرت و پس از آن عروج و بالا رفتنشان در قوس صعود و رسیدن به نقطه اوج و طی تمام عوالم در بین راه و تمام کردن دو قوس دایره؛ مجموعا یکصد هزار سال بطول می انجامد.
چون عروجشان پنجاه هزار سال است و باید نزولشان نیز پنجاه هزار سال باشد، بنابراین از نقطه اوج تا نقطه حضیض در قوس نزول و از نقطه حضیض به نقطه اوج، یکصد هزار سال طول خواهد کشید و دوره حرکت خاتمه پیدا می کند.
و علیهذا، دوره قوس نزول و صعود ملائکه جزئیه هزار سال و دوره قوس نزول و صعود روح و ملائکه مقرب یکصد هزار سال خواهد بود.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معاد شناسی جلد 6- صفحه 233-239
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها