علت اهمیت فرزندان و اموال در آزمایش های الهی

فارسی 6141 نمایش |

امتحانات الهى متفاوت است بعضى مشکل بعضى آسان و قهرا نتائج آنها نیز با هم فرق دارد. اما به هر حال آزمایش براى همه هست قرآن مجید به امتحان عمومى انسانها اشاره کرده مى فرماید: «احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون؛ آیا مردم گمان مى کنند بدون امتحان رها مى شوند نه هرگز بلکه همگى باید امتحان دهند.» (عنکبوت/ 1) قرآن کریم نمونه هائى از امتحانات پیامبران را نیز بازگو کرده است آنجا که مى فرماید: «و اذ ابتلى ابراهیم ربه؛ خداوند ابراهیم را امتحان کرد.» (بقره/ 124)
در جاى دیگر آمده است: «فلما رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربى لیبلونى ا اشکر ام اکفر؛ هنگامى که یکى از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور براى او حاضر کرد سلیمان گفت این لطف خدا است براى اینکه مرا امتحان کند آیا شکرگزارى مى کنم یا کفران.» (نمل/ 40) خداوند در قرآن می فرماید: «و لنبلونکم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الأمول و الأنفس و الثمرت و بشر الصبرین؛ قطعا همه شما را با چیزى از ترس گرسنگى زیان مالى و جانى و کمبود میوه ها آزمایش مى کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان.» (بقره/ 155)
مى فرماید: به طور مسلم ما همه شما را با امورى همچون ترس و گرسنگى و زیان مالى و جانى و کمبود میوه ها آزمایش مى کنیم. در آیه فوق نمونه هائى از امورى که انسان با آنها امتحان مى شود بیان شده از قبیل: ترس گرسنگى زیانهاى مالى و مرگ... ولى وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست بلکه امور دیگرى نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است مانند فرزندان پیامبران و دستورات خداوند حتى بعضى از خوابها ممکن است از وسائل آزمایش باشد شرور و خیرها نیز از آزمایشهاى الهى محسوب مى شوند. «و نبلوکم بالشر و الخیر؛ و آزمایش می شوند ب خیر و شر.» (انبیاء/ 35) بنابراین مواردى که در آیه شمرده شده جنبه انحصارى ندارد هر چند از نمونه هاى روشن و زنده آزمایشهاى الهى است. امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست بلکه گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و کامیابیها آزمایش مى کند چنانکه قرآن مى گوید: «و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة؛ ما شما را به وسیله بدیها و خوبیها امتحان مى کنیم.» (انبیاء/ 35)
هرگز نباید وسعت روزى را دلیل بر سعادت و تنگى روزى را دلیل بر شقاوت شمرد اما اکثر مردم از این واقعیت بى خبرند. البته اکثریت ناآگاه و بیخبر چنین هستند وگرنه این مساله براى آگاهان واضح و روشن است. سپس با صراحت بیشترى همین معنى را تعقیب کرده مى گوید: هرگز چنان نیست که اموال و اولادتان شما را نزد ما مقرب سازد (و ما اموالکم و لا اولادکم بالتى تقربکم عندنا زلفى). این اشتباه بزرگى است که دامنگیر گروهى از عوام شده است که تصور مى کنند آنها که در این جهان از نظر مادى گرفتار محرومیتند مغضوب و مطرود درگاه خدا هستند و آنها که در رفاه نعمت غوطه ورند محبوب و مقبول او مى باشند. چه بسیار افراد محرومى که با این وسیله آزمایش مى شوند و به برترین مقامات مى رسند و چه بسیار افراد متنعمى که اموال و ثروتشان بلاى جانشان و مقدمه مجازاتشان است.
مگر قرآن در آیه 15 سوره تغابن صریحا نمى گوید: «انما اموالکم و اولادکم فتنه و الله عنده اجر عظیم؛ اموال فرزندان شما وسیله آزمایش شما هستند و پاداش عظیم نزد خدا است.» این سخن بدان معنى نیست که انسان دست از تلاش و کوشش لازم براى زندگى بر دارد بلکه هدف این است که داشتن امکانات اقتصادى و نیروى انسانى فراوان هرگز معیار ارزش معنوى انسانها در پیشگاه خدا نمى شود. بنابراین تمام معیارها به این دو امر باز مى گردد ایمان و عمل صالح از هر کس و در هر زمان و در هر مکان و از هر قشر و هر گروه و تفاوت انسانها در پیشگاه خدا به تفاوت درجات ایمان و مراتب عمل صالح آنها است و جز این چیز دیگرى نیست.
حتى علم دانش و انتساب به افراد بزرگ حتى به پیامبران اگر توأم با این دو معیار نباشد به تنهائى چیزى بر ارزش انسان نمى افزاید. اینجا است که قرآن با صراحت بى نظیرش قلم بطلان بر تمام پندارهاى انحرافى و خرافى در زمینه عوامل قرب به پروردگار و ارزش وجودى انسان کشیده و معیار اصیل را در دو چیز خلاصه کرده که همه انسانها قدرت بر تحصیل آن را دارند و امکانات و محرومیت هاى مادى در آن مؤثر نیست. آرى اموال و اولاد نیز اگر در این مسیر قرار گیرند به همین صبغه الهى در مى آیند و رنگ ایمان و عمل صالح مى پذیرند و مایه قرب خدا مى شوند اما اموال و اولادى که انسان را از خدا دور سازند و همچون بتى مورد پرستش قرار گیرند و مایه فساد و افساد گردند آتش گیره هاى جهنمند.
به گفته قرآن دشمن جان انسان و دشمن سعادت او هستند: «یأیها الذین ءامنوا إن من أزوجکم و أولدکم عدوا لکم فاحذروهم و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإن الله غفور رحیم* إنما أمولکم و أولدکم فتنة و الله عنده أجر عظیم؛ اى کسانى که ایمان آورده اید بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها برحذر باشید و اگر عفو کنید و صرفنظر نمائید و ببخشید (خدا شما را مى بخشد) چرا که خداوند بخشنده و مهربان است. اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش شما هستند و اجر و پاداش عظیم نزد خدا است.» (تغابن/ 14- 15)
از آنجا که در آیات گذشته فرمان به اطاعت بى قید و شرط خدا و رسولش آمده بود و از آنجا که یکى از موانع مهم این راه علاقه افراطى به اموال و همسران و فرزندان است در آیات مورد بحث به مسلمان در این زمینه هشدار مى دهد. نخست مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند از آنها برحذر باشید. در آیه بعد به یک اصل کلى دیگر در مورد اموال و فرزندان اشاره کرده مى فرماید: اموال و اولاد شما وسیله آزمایش شما هستند. و اگر در این میدان آزمایش از عهده برآئید اجر و پاداش عظیم نزد خداوند (از آن شما) خواهد بود. (و الله عنده اجر عظیم.)
در آیه گذشته تنها سخن از عداوت بعضى از همسران و فرزندان نسبت به انسان بود که او را از راه اطاعت خدا منحرف ساخته به گناه و گاهى به کفر مى کشانند ولى در اینجا سخن از همه فرزندان و اموال است که وسیله آزمایش انسانند. در واقع خداوند براى تربیت انسان دائما او را در کوره هاى داغ امتحان قرار مى دهد و با امور مختلفى او را مى آزماید اما این دو (اموال و فرزندان) از مهمترین وسائل امتحان او را تشکیل مى دهند چرا که جاذبه اموال از یکسو و عشق و علاقه به فرزندان از سوى دیگر چنان کشش نیرومندى در انسان ایجاد مى کند که در مواردى که رضاى خدا از رضاى آنها جدا مى شود انسان سخت در فشار قرار مى گیرد. تعبیر به انما که معمولا براى حصر آورده مى شود نشان مى دهد که این دو موضوع بیش از هر چیز دیگر وسیله امتحان است.
به همین دلیل در روایتى از امام علی (ع) مى خوانیم که فرمود: «لا یقولن احدکم: اللهم انى اعوذ بک من الفتنة لانه لیس احد الا و هو مشتمل على فتنة و لکن من استعاذ فلیستعذ من مضلات الفتن فان الله سبحانه یقول: و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنة؛ هیچکس از شما نگوید خداوندا من به تو پناه مى برم از امتحان و آزمایش چرا که هر کس داراى وسیله آزمایشى است (و حداقل مال و فرزندى دارد و اصولا طبیعت زندگى دنیا طبیعت آزمایش و بوته امتحان است) ولکن کسى که مى خواهد به خدا پناه برد از امتحانات گمراه کننده پناه برد چه اینکه خداوند مى گوید: بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمون است.»
همین معنى با مختصر تفاوتى در آیه 28 سوره انفال دیده مى شود. خداوند می فرماید: بعضی از همسران و بعضی از فرزندان شما دشمن شما هستند. آیا مقصود همین دشمنی ظاهری و کینه توزی است که گاهی زن‏ و شوهر از یکدیگر تنفر پیدا می‏ کنند و دشمن و خصم یکدیگر می ‏شوند به طوری‏ که هر یک می ‏خواهد کاری به ضرر دیگری انجام دهد؟ گاهی پدر و فرزند با یکدیگر تا حدی دشمن می‏ شوند که شمشیر به روی یکدیگر می ‏کشند. آیا قرآن این‏ را می‏ خواهد بگوید؟ این چیزی است که همه مردم درک می ‏کنند. کسی با زنش‏ اختلاف داشته باشد خودش بهتر از دیگران می‏ داند با بچه ‏اش اختلاف داشته باشد این را بهتر می‏ داند.
مراد قرآن این نیست بلکه منظور کارهای دشمنانه است در عین اینکه‏ این کارها دوستی است. چون دوست دارند دشمن‏ند و این آنجاست که دوستی‏ آنها با دوستی خدا تعارض پیدا می‏ کند. زن و بچه انسان نه از این جهت که‏ با او دشمن هستند بلکه از باب نصیحت خیلی دوستانه چیزهایی به او می‏ گویند: رهایش کن اصلا حلاوت زندگی را از خودت و از ما گرفته ‏ای و ما را دچار ناراحتی و رنج و تعب کرده‏ ای. آن مومن به مرحله‏ ای می ‏رسد که‏ می‏ خواهد مهاجرت کند. مهاجرت شوخی نیست. مهاجرت یعنی چه؟ یعنی تمام‏ خانمان را درهم ریختن. آن ‏وقت است که همسر می ‏آید گریه کنان به دست و پا می‏ افتد و هزار جور وظیفه و تکلیف شرعی برای آدم درست می ‏کند و فرزند به‏ نوعی دیگر. همسر بچه شیرین دو ساله خودش را می ‏آورد و می‏ گوید: آخر حیفت نمی‏ آید که این بچه را به امان خدا رها کنی؟ تو که از اینجا بروی‏ دیگر برگشت نداری. همین همسر که عشق می‏ ورزد همان عشقش از آن نظر که جلوی حقیقتی را گرفته است به منزله یک نوع دشمنی است. فرزند هم‏ همین‏طور است.
قرآن از انسان یک موجود از همه چیز گذشته جز خدا می‏ خواهد این است‏ که می‏ فرماید: مال شما فتنه است اولاد شما فتنه است یعنی بازدارنده‏ هستند. قرآن نمی‏ گوید شما فرزند نداشته باشید یا فرزندانتان را دوست‏ نداشته باشید احساس مسؤولیت نداشته باشید و یا مال نداشته باشید و اصلا مال خودتان را رها کنید چنین چیزی نیست. ولی هیچ ‏یک از اینها نباید درحدی باشد که وقتی پای حق و پای خدا و پای تکلیف بزرگتری در میان‏ می ‏آید بتواند پای‏بند انسان باشد. «قل ان کان اباوکم و ابناوکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی‏ یاتی الله بامره والله لا یهدی القوم الفاسقین؛ اگر پدران فرزندان برادران همسران عشیره مال و ثروت شغل و مسکن در نزد شما از خدا عزیزتر هستند صبر کنید و سر جایتان باشید تا به شما خبر بدهیم.» (توبه/ 24)
خداوند متعال در آنجا که فرمود «ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم» آن جنبه دشمنی و خطر برخی از همسران و فرزندان را یادآوری کرد و در آیه بعد که فرمود: «انما اموالکم و اولادکم فتنه» جنبه امتحان‏ بودن و "لابد منه" بودن آنها را بیان کرد. اینها مایه‏ های امتحان شما هستند مایه امتحان‏ بودن مستحق ملامت نیست به شما بستگی دارد که از این امتحان چگونه بیرون بیایید. «و الله عنده اجر عظیم؛ و آن که در نزد او اجر بزرگ است الله‏ است.»
 

منـابـع

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 7 صفحه 185-184و صفحه 175-173

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 24 صفحه 203

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 18 صفحه 111-110

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 1 صفحه 533-530

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد