گفتگوی علامه طباطبایی و هانری کربن
فارسی 5003 نمایش |علامه طباطبایی: روش شیعه در علوم این است که از اولین روز بعد از رحلت پیامبر در تعلم علوم و معارف اسلامی و درک حقایق اصول و فروع دینی به اهل بیت پیوسته، از دیگران بگسست. کمیت قابل توجهی که به ده ها هزار حدیث می رسد، از ائمه اهل بیت تلقی کرد و از روز اول طبق تعلیم اهل بیت، به کتابت و تألیف قیام نمود (اگرچه نظر به منع مقام خلافت، این کار، مخفیانه بود) و در جمیع شئون دینی، از اول اصول معارف گرفته، تا آخر فروع و جزئیات آنها، به بحث و انتقاد پرداخت و فرآورده های روایتی آنها به حد کفایت، پاسخ هرگونه سؤال دینی را می داد و می دهد.
در این اخبار، اصول معارف دینی و اخلاق عالیه انسانی، سنن و قوانین اجتماعی و فردی اسلام، و همچنین سیره مرضیه پیغمبر اسلام در نهایت درجه، واضح و تشریح شده است.
با اتکا به دلالت قرآن و هدایت همین اخبار قطعیه، شیعه معتقد است که در معارف اسلامی، حجت معتبر سه چیز است که به هر یک از آنها می توان اعتماد نمود، و به غیر آنها نمی توان گروید: کتاب، سنت قطعیه و عقل صریح، و در حقیقت همه آنها به حجیت کتاب بر می گردد؛ زیرا ممیز روش مذهبی از روش فلسفی این است که فلسفه، حقایق را از راه عقل به دست می آورد و مذهب، از راه وحی آسمانی و وحی آسمانی قطعی در دست مسلمین، همانا قرآن شریف می باشد، ولی همان قرآن شریف، بیان پیغمبر اسلام را صریحا اعتبار داده و پیغمبر اسلام نیز بیان اهل بیت خود را با بیان صریح متواتر، حجیت داده است.
همچنین کتاب و سنت، به مؤدای عقل سلیم و صریح، در آیات بسیار و روایات زیادی ارجاع نموده و در نتیجه، سنت قطعیه و عقل صریح، مانند خود کتاب، سمت حجیت پیدا کرده و قابل اعتماد گشته اند.
دکتر کربن: مگر اجماع یکی از این حجت ها شمرده نمی شود؟
طباطبایی: ما در اصول معارف، به اجماع اعتماد نمی کنیم؛ زیرا حجیت اجماع (چنان که در فن اصول روشن شده) از این راه است که خبر واحد یا در حکم خبر واحد می باشد و چون خبر واحد، بیشتر از "ظن" چیزی را افاده نمی کند و در اصول معارف "علم قطعی" لازم است، اعتباری برای اجماع، در اصول معارف باقی نمی ماند، تنها احکام فقهیه است که اجماع در مورد آنها حجیت دارد.
دکتر کربن: در صورت پیدایش اختلاف میان عقل و میان کتاب و سنت چه می کنید؟
طباطبایی: در صورتی که کتاب صریحا نظر عقل را امضا و تصدیق نموده و به آن حجیت داده است، هرگز اختلاف نظر در میان آنها پیدا نخواهد شد و برهان عقلی نیز در زمینه فرض حقیقت کتاب و واقع بینی عقل صریح، همین نتیجه را می دهد؛ زیرا فرض دو امر واقعی متناقض، متصور نیست و اگر احیانا فرض شود که دلیل عقلی قطعی با دلیل نقلی، معارض بیفتد، چون دلالت دلیل نقلی، از راه ظهور ظنی لفظ خواهد بود، با دلیل قطعی الدلاله معارضه نخواهد نمود و عملا نیز موردی برای چنین اختلافی وجود ندارد.
دکتر کربن: مگر مسأله تقدم خلقت روح بر بدن، از همین باب نیست؟ زیرا عقلا تقدم روح بر بدن متصور نیست، در صورتی که از راه نقل وارد شده که روح، پیش از بدن آفریده شده است.
طباطبایی: آفریده شدن روح پیش از بدن، در قرآن شریف مذکور نیست، بلکه در حدیث وارد است و حدیث نامبرده (چنان که اهل فن تصریح کرده اند) از اخبار آحاد می باشد، و ما در اصل معارف، به اخبار آحاد عمل نمی کنیم، مگر این که محفوف به قرینه قطعیه بوده باشد. البته با قیام حجت قطعی بر خلاف مدلول خبر، وجود قرینه قطعیه نسبت به سند و دلالت معنی ندارد. البته این گونه روایات را طرح نیز نمی کنیم، بلکه در صورت امکان، به وجه صحیحی تأویل می شود، و در صورت عدم امکان مسکوت عنه می ماند.خلاصه این که: شیعه طبق تعلیم اهل بیت (ع) که شارح نحوه تعلیم قرآن می باشند، جز حجت های سه گانه «کتاب، سنت قطعیه، عقل صریح» به چیزی اعتماد نمی کند و چنان که گفته شد، مرجع اعتماد به هر سه، همان اعتماد به وحی آسمانی است، که رویه مخصوص مذهب و ادیان آسمانی است.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- شیعه- صفحه 43-41
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها