طوس
فارسی 9991 نمایش |توس یا طوس. شهری تاریخی در استان خراسان رضوی در ایران است.
تاریخچه توس
واژهٔ توس در قرن دهم م. به یک ولایت تمام اطلاق می شد که شهر نوقان و شهر طابران و روستای سناباد که در سال 809 م. هارون الرشید و در سال 818 م. علی بن موسی الرضا از ائمهٔ آل علی در آن مدفون گردیدند در ولایت توس بودند. مأمون براى خوش آیند شیعیان امام رضا را وارث تاج و تخت اعلام کرد ولى بعد بطورى که می گفتند امر داد مسمومش ساختند. شرح و توصیف توس قرون وسطى را ما در دست نداریم. در زمان جغرافیا نویسان عرب شهر توس بواسطهٔ رونق و ترقى نیشابور اهمیت بزرگى نداشت.
توس هم مانند نیشابور به دست تولوی پسر چنگیز خان خراب و در زمان اوغدى (اوکتای) جانشین چنگیز به تجدید عمارتش پرداختند و از آن به بعد چند مرتبه مقر فرمانروایان مغول شد. بعد از سقوط مغول هاى ایران توس با قوچان و کلات و ابیورد و نسا و واحهٔ مرو در جزو قلمرو دولت کوچکى که امیر ارغونشاه رئیس طائفهٔ جون غربانی تشکیل داده بود درآمد، بعد از ارغونشاه پسرانش محمد بیگ و على بیگ جانشین پدر شدند.
على بیگ در سال 1382 م. مجبور به اطاعت از تیمور شده بعد وى را به فرغانه اعزام و در سال بعد مقتول ساختند. در سال 1389 م، بعد از شورشى که پیشرفت نداشت توس را قتل عام کردند و قریب به ده هزار نفر کشته شد. پاى دروازه هاى شهر برحسب معمول برجهائى از کلهٔ کشتگان ساخته بودند. تجدید عمارت قلعهٔ توس بعد از فوت تیمور و در سال 1405 م. انجام گرفت.
در دوره هاى بعد اسم توس را با نام مشهد یک جا می برند، مشهد تدریجاً بواسطهٔ اهمیت مذهبى خود شهر مجاور را تحت الشعاع قرار داده و پایتخت خراسان گردید. سیاح هندى که معاصر نادر شاه بوده از مهاجرت تدریجى سکنهٔ توس به مشهد سخن می راند و صنیع الدوله وزیر ایران (که بعدها ملقب به اعتمادالسلطنه گردید) قول سیاح هندى را در کتاب خود مسمى به مطلع الشمس نقل کرده و وضع کنونی خرابه هاى توس را مفصلاً در این کتاب شرح داده است. در بین خرابه ها هیچگونه آثارى که داراى تاریخ باشد دیده نمى شود. صنیع الدوله دیوارهاى شهر را که یک فرسخ دور آن است و ارگى را که در قسمت شمال شرقى بوده و عمارت بزرگى را که شاید مسجد و داخل شهر بوده تعریف می کند. در همه جا طول و عرض و ارتفاع دیوارها و برج ها و خرابه هاى سایر عمارات ذکر شده.
در داخل ارگ قلعهٔ کوچکى بوده که بر روى تپه مصنوعى ساخته بودند، در کتاب مزبور تصویر مسجد نیز ترسیم یافته، این عمارت در نزد ایرانیان به نقاره خانه معروفست. فرزر در ضمن تعریف توس از مناره کوچکى (در نزدیکى مسجد) و گنبد کوچکى در بالاى قبر فردوسی که در بیرون شهر نزدیکى دروازهٔ جنوب شرقى واقع بوده سخن می راند بطورى که نقل می کنند، ساختمان این گنبد را به عبیدالله خان بخارایی که در قرن شانزدهم م. زمامدار بوده نسبت می دهند.
در سال 1858 م. که خانیک اف به این سرزمین به سیاحت آمده بود دیگر آن گنبد نبود و محل روى قبر گندم کاشته بودند. پرفسور ژوکوفسکى به سال 1890 م. به محل مزبور رفته و فقط تپه اى دیده بود که در آن کاوش هائى شده و این تپه از آجر و نیمه و قطعات کاشى که بلاشک از بناى خراب شده باقى مانده بودند تشکیل یافته و شاید این همان بنائى باشد که فرزر مشاهده کرده بود. بطورى که دهاقین تعریف کرده بودند تپهء مزبور را آصف الدوله حاکم سابق خراسان کنده و دور محوطه اى که تشکیل یافته بود آجر گرفته و دیوارى در اطراف تپه کشیده می خواست بنائى روى آن بسازد لیکن قبل از اتمام کار بدرود زندگانى گفت. زمانى بود که قبور امامین یعنى امام احمد و امام محمد غزالی که دومى مؤلف کتاب شهیر احیاءالعلوم است نزدیکى قبر فردوسى بود، قبر محمد غزالی در قرن چهاردهم م. در ضمن شرح سیاحت ابن بطوطه مذکور گردیده لیکن در این زمان از بین رفته و اثرى از آن نمانده است. توس در سمت شمالى کشف رود واقع است. در نزدیکى دروازهء جنوب شرقى توس در سر راه مشهد پل هشت چشمه اى از روى رودخانه ساخته بودند، پل مزبور در این زمان به حال نیمه خراب باقى است. فرزر و صنیع الدوله هر یک شرحى در توصیف این پل نگاشته اند، مخصوصاً صنیع الدوله فاصله هر یک از چشمه ها را هم ذکر کرده، پلى که بر روى کشف رود قدرى پائین تر بر سر راه کلات و مشهد (بفاصلهء پنج میل از مشهد) ساخته اند و داراى یازده چشمه است به وضع بهتر باقى مانده ولى نه بطورى که کامل و بى عیب باشد. پل مزبور به «پل شاه» معروفست.
توس در دانشنامه ها و واژه نامه های فارسی
حدود العالم
ناحیتى است (به خراسان) و اندر وى شهرکهاست چون طوران و نوقان و بروغون و رایکان و بنواذه و اندر میان کوههاست و اندر کوههاى وى معدن پیروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و (از وى) دیگ سنگین و سنگ فسان و شلواربند و جورب خیزد و به نوقان مرقد مبارک على بن موسى الرضاست و آنجا مردمان به زیارت شوند و هم آنجا گور هارون الرشید است.
نزهة القلوب
چند شهرى است اندر ایران مرتفع تر از همه بهتر و سازنده تر از خوشى آب و هوا گنجهء پرگنج در اران، صفاهان در عراق در خراسان مرو و طوس در روم باشد اقسرا.
طوس، از اقلیم چهارم، طولش از جزایر خالدات «صب لب» و عرض از خط استوا «لز». جمشید پیشدادى ساخت بعد از خرابیش طوس نوذر تجدید عمارتش کرده بنام خود منسوب گردانید و از مزار عظما قبر امام معصوم على بن موسى الرضا رضى الله عنهم ابن جعفر در دیه سناباد به چهارفرسنگى طوس است و قبر هارون الرشید خلیفهء عباسى در مشهد مقدس آن حضرت است و مشهد طوس از مشاهیر مزارات متبرکه است و آن موضع اکنون شهر چه شده و از مشهد تا زاوهء سنجان پانزده فرسنگ است...
و در جانب قبلى طوس دروازه اى است که سه هزار ولى ابوبکرنام در مزارات این دروازهء رودبار آسوده اند و در جانب شرقى او قبر امام حجة الاسلام محمد غزالى و احمد غزالى و مزار فردوسى و معشوق طوسى هم آنجا است. مردم طوس نیکوسیرت و پاک اعتقاد و غریب دوست باشند و از میوه هاى آنجا انگور و انجیر و بسیار شیرین باشد و در حوالى طوس مرغزارى است آن را مرغزار رایکان گویند. گروهى از بزرگان چون جابربن حیان پدر شیمى، فردوسى، خواجه نظام الملک، محمدبن اسلم، امام محمد غزالى، خواجه نصیرالدین از آنجا باشند.
معجم البلدان
شهرى است به خراسان، میان آن و نیشابور قریب ده فرسنگ است و آن مشتمل بر دو بَلْده باشد، یکى را طابران گویند و دیگرى را نوقان و آن دو را فزون از ده هزار دیه باشد. فتح طوس بروزگار عثمان بود و قبر على بن موسى الرضا و هارون بدانجاست.
مسعربن مهلهل
طوس چهار شهر است که دو شهر آن بزرگ و دو کوچکند و در آن آثار بناهاى اسلامى مهمى وجود دارد، همچنین خانهء حمیدبن قحطبه در آن شهر است که مساحت آن یک میل در یک میل است و آرامگاه على بن موسى الرضا و قبر رشید در برخى از بوستان هاى آن خانه است و میان طوس و نیشابور قصر باشکوه عظیمى است که آن را بنیانى بس استوار است و من به بلندى دیوارها و استوارى بنیان آن قصرى ندیده ام و در داخل آن کاخ مقصوره هائى است که زیبائى آنها مایهء حیرت و شگفتى است. همچنین در درون قصر مزبور نوعى عمارت طولانى و دراز و رواقها و گنجینه ها و خلوتخانه هاست.
من از چگونگى آن کاخ پرسیدم و دیدم مردم شهر به اجماع معتقدند که بناى مزبور یادگار یکى از تبابعه است که از یمن بقصد تسخیر کشور چین حرکت کرده است و چون بدین جایگاه رسیده است بر آن شده است که حرمسرا و گنجینه ها و ذخایر خود را در محلى بگذارد و خود سبک تر به سیر خود ادامه دهد بدین منظور این کاخ را بنیان نهاده و نهر بزرگى در آن جارى ساخته است که آثار آن نمودار است، آنگاه گنج ها و ذخایر و حرمسراى خود را در آنجا گذارده و خود به چین رهسپار شده و پس از رسیدن بمقصود خود بدین جایگاه بازگشته است. و آنگاه برخى از ذخایرى را که در کاخ به ودیعت سپرده است با خود به یمن برده و بسیارى از آنها را هم در همان کاخ باقى گذارده است ولى جایگاه گنج ها و ذخایر مزبور را از نظرها نهان ساخته و صفات مواضع آنها را با آنها نوشته است و در زیر خاک مدفون ساخته است و این وضع بر این کیفیت همچنان باقى بوده است، کاروان ها و مسافران بدان کاخ فرود مى آمده اند و از ذخایر و گنجینه هاى نهفته در آن به هیچ رو آگاه نبوده اند تا سرانجام این راز آشکار می شود و اسعدبن ابى یعفر صاحب کحلان در روزگار ما این گنجینه ها را بیرون مى آورد، چه وى از صفات گنجینه ها آگاه میشود و بیدرنگ گروهى را براى بیرون آوردن آنها بدان سوى گسیل میدارد و آنها گنجینه ها را به یمن نزد وى میبرند.
منـابـع
ویکی پدیا
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها