لباسها و زینت ها، یکی از نعمتهای مادی بهشت در قرآن
فارسی 2264 نمایش |از نظر قرآن مجید معاد هم جنبه جسمانی دارد و هم جنبه روحانی، چرا که انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر می شود، و طبعا باید در هر دو جنبه غرق مواهب و برکات الهی گردد. آنها که نعمتهای بهشتی را همه معنوی و روحانی می پندارند، و آیاتی که دلالت بر نعمتهای جسمانی می کند همه را به زبان کنایه فرض می کنند، در حقیقت از این نکته غافلند که انحصار نعمتهای بهشتی به نعمتهای روحانی مفهومش نفی معاد جسمانی است که برخلاف صریح آیات قرآن است. و اصولا «جسم» و «روح» دو همزاد به هم پیوسته اند، همان گونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمی توانستند به تکامل ادامه دهند، در آن جهان نیز برای بهره گیری از مواهب الهی جدا از یکدیگر نمی توانند باشند(دقت کنید).
به هرحال نعمتهای جسمانی بهشت مانند نعمتهای معنوی بسیار متنوع، گسترده و جالب و دل انگیز است و قرآن روی آن بسیار تکیه کرده است تا از این طریق توجه همه انسانها را به اعمال و صفات و فضائلی که سرچشمه این مواهب است جلب کند (و می دانیم نوع بشر بیش از آنچه به نعمتهای روحانی می اندیشد توجه به مواهب جسمانی دارد) و در عین حال فصل مهمی برای بیان نعمتهای معنوی و لذات روحانی بهشت گشوده است که اگر از نظر گستردگی بیان در حد نعمتهای مادی نیست ولی از نظر کیفیت و معنی، بسیار بر آن پیشی می گیرد. با این اشاره به قرآن بازمی گردیم و شرح نمونه ای از این نعمتهای جسمانی را از لسان قرآن می شنویم:
لباسها و زینتها
در زندگی دنیا «لباس» نقش مهمی را دارد. در درجه اول بدن را در برابر سرما و گرما و آسیبهای مختلفی که از گوشه و کنار به آن می رسد حفظ می کند، و در درجه بعد زینت مهمی برای انسان است، و بسیار می شود که طرز لباسها از جنس و رنگ گرفته تا نوع دوخت، معرفت، طرز فکر و روحیه صاحب آن است. در تمام طول تاریخ لباس نقش اصلی را در زینت آدمی داشته، و هم اکنون نیز به قوت خود باقی است.
بدون شک لباسهای بهشتی برای دفع سرما و گرما یا حفظ از انواع آفات و آسیبها نیست، چرا که در آنجا همه چیز درحد اعتدال است و آفتی وجود ندارد بنابراین پوشش لباس در آنجا تنها جنبه تزیین دارد، و شاید به همین دلیل در آیات قرآن روی جنبه تزیینی لباسها تکیه ده است، و با تعابیر مختلفی که همه حکایت از زیبائی و جذابیت لباسهای بهشتی دارد از آنها یاد گردیده است. در یک تعبیر می فرماید: "و یلبسون ثیابا خضرا من سندس و استبرق" «آنها لباسهای (فاخر و زیبائی) به رنگ سبز از حریز نازک و ضخیم در بر می کنند» ( کهف/ 31)، نظیر همین تعبیر با تفاوت مختصری در آیه 53 دخان و 21 دهر دیده می شود، در اولی می گوید: "و یلبسون من سندس و استبرق" و در دومی می فرماید: "عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق" «بر اندام آنها لباسهائی است از حریر نازک سبز رنگ و دیبای ضخیم» و در تعبیر دیگر می خوانیم "و لباسهم فیها حریر" «و لباس آنها در بهشت از حریر است» (حج/ 23). عین همین تعبیر در آیه 33 فاطر، و شبیه آن در آیه 12 دهر آمده است.
واژه «سندس» به اتفاق مفسران و علمای لغت به معنی پارچه های ابریشمین نازک (و گران قیمت ) است و ریشه آن غیر عربی است. ( در بعضی از کتب لغت اصل آن را فارسی یا رومی شمرده اند هرچند در فارسی چیزی که به این معنی باشد نمی یابیم. بعضی آن را از ریشه یونانی می دانند و بعضی آن را به پارچه ابریشمین زربفت که رشته های طلا درآن به کار رفته است معنی کرده اند. و اما «استبرق» به تصریح اهل لغت و مفسران به معنی «پارچه های ابریشمین ضخیم» است، و از ریشه فارسی «استبر» یا «ستبر» که به معنی ضخیم است گرفته شده است. آنها می گویند: دیباج ( دیبا) و «حریر» پارچه ای است که تار و پود آن ابریشم است، و معنی جامعی دارد اگر بسیار لطیف و نازک باشد «سندس»، و اگر ضخیم باشد «استبرق» نامیده می شود، و این نشان می دهد که لباسهای بهشتیان از ابریشم خالص به اشکالی مختلف و متفاوت است. شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که پارچه های ابریشمی به خاطر نرمی و لطافت و جذابیت و حرکات زیبای آن و پذیرش رنگهای جالب، بهترین پارچه ها است، و چون در فرهنگ مردم دنیا پارچه ای از آن گرانبها و جالبتر نیست در توصیف لباسهای بهشتی از این واژه به کار رفته، و گرنه همه چیز بهشت مافوق تصور ما است.
جالب اینکه در مورد لباسهای بهشتی تنها سخن از رنگ سبز است، شاید به این دلیل که از شادترین و زیباترین رنگهائی است که در عالم طبیعت و آفرینش پیدا می شود. گیاهان عموما سبزند و دریاها و آبهای متراکم گاه نیلگون و گاه سبز به نظر می رسد، به همین دلیل روح انسان آشنائی زیادی با این رنگ دارد و رنگ سبز روح را نوازش می دهد. بعضی از دانشمندان رنگ سبز را مسکن و آرامبخش می دانند.
در کتابی که در زمینه «بهداشت و لباس» نوشته شده چنین می خوانیم: «رنگ سبز در درمان بیماریهای عصبی و روانی و هیستری، خستگی، درک بهتر و تحمل پذیر بودن، امیدوار شدن، معتدل گشتن، برطرف شدن بی خوابی، پائین آمدن فشارخون، تسکین درد اعصاب و میگرن موثر است. کسانی که در برخورد اول رنگ سبز را انتخاب می کنند اغلب مهربان و صمیمی و از تعادل روحی برخوردارند. کارگرانی را به سه دسته تقسیم کردند، به یک دسته صندقهای سبز و دسته دیگر سیاه و دسته دیگر خاکستری رنگ دادند. اغلب مراجعین به درمانگاه از گروه دوم وسوم به علت دردکمر یا دردهای دیگر بوده اند. پل سیاهی در لندن بود که زیاد بر روی آن انتحار می شد، هنگامی که آن را به رنگ سبز در آوردند این مسأله کاهش زیادی یافت! و از قدیم معروف بوده است که سه چیز غم و اندوه را می برد: آب و سبزه و صورت زیبا! این سخن را با گفتاری از یکی از مفسران پایان می دهیم. او نقل می کند که لباسهای بهشتی به قدری زیبا است که اگر یکی از آن را در دنیا بگسترانند اهل دنیا مدهوش می شوند!
زینتهای بهشتی
از لباس بهشتیان سخن گفتیم از زینتهای آن نیز سخن بگوئیم. زینت مناسب معمولا اثر روانی دارد و به روح انسان نشاط و شادابی می دهد، و چنانچه از حد اعتدال خارج نشود امری پسندیده است، و به همین دلیل هم در قرآن و هم در روایات اسلامی تأکید شده که مسلمانان حتی درحال عبادت زینتهای مشروع را فراموش نکنند: لباسهای پاکیزه، رنگهای مناسب، شانه زدن موها، به کار بردن عطریات و بوی خوش، و استفاده از انگشترهای مختلف. از آیات متعددی استفاده می شود که بهشتیان نیز خود را با انواع زینتها تزیین می کنند و از این لذت روانی نیز بهره کافی می گیرند. در سه آیه از آیات قرآن سوره کهف 31 /حج 23 / فاطر 33 آمده است: "یحلون فیها من اساور من ذهب" « آنها در بهشت با دستبندهائی از طلا آراسته شده اند».
«اساور» جمع «اسوره» (بر وزن تجربه) و آن نیز جمع «سوار» (بر وزن غبار و کتاب) به معنی دستبند، از کلمه فارسی «دستوار» گرفته شده است. در دو آیه از این سه آیه علاوه برعنوان ذهب (طلا) تصریح به لولو(مروارید) نیزشده است که به گفته بعضی از مفسران اشاره به دستبندهای جواهر نشان و مروارید نشان است، ولی با توجه به این که لولوا عطف بر محل «من اساور» است و منصوب می باشد، به منزله مفعول برای «یحلون» است، و در مجموع معنی آیه چنین می شود «آنها در بهشت با دستبندهائی از طلا با تزییناتی از مرواید آراسته می شوند». بنابراین ممکن است زینت مروارید مستقل از دستبندها باشد، و ممکن است جزئی از دستبندها. بعضی نیز احتمال داده اند که آنها علاوه بر دستبنده های طلا دستبندی از مراورید یکپارچه و خالص دارند!
در یک مورد از آیات قرآن نیز اشاره به دستبدهای نقره شده است، می فرماید: "و حلوا اساور من فضه" «آنها با دستبندهائی از نقره آراسته شده اند». در اینجا این سوال پیش می آید که دستبند خواه از طلا باشد یا غیر آن در عرف متداول ما زینت زنانه است، و مردان دستبند ندارند، آیا دربهشت مسأله طور دیگری است؟! ولی باید توجه داشت اولا در همین دنیا در بسیاری از محیطها دستبند زینت هر دو گروه است، و از اعتراض فرعون به موسی بن عمران که می گفت: "فلو لا القیعلیه اسوه من ذهب" «چرا به موسی دستبند طلا داده نشده است؟!» (زخرف/ 53) به خوبی پیدا است که در عرف مردم مصرف این موضوع عمومیت داشته است، و نشانه شخصیت مردان و عظمت آنها محسوب می شده است. از این گذشته قرآن در این مسائل با زبان ما سخن می گوید و مسلما زینتهای اهل بهشت حتی زینتهای مادی آنها فراتر از آن است که به فکر اهل دنیا بگنجد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 227 تا 228 و صفحه 254 تا 259
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها