همسران بهشتی، یکی از نعمتهای مادی بهشت در قرآن

فارسی 2911 نمایش |

از نظر قرآن مجید معاد هم جنبه جسمانی دارد و هم جنبه روحانی، چرا که انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر می شود، و طبعا باید در هر دو جنبه غرق مواهب و برکات الهی گردد. آنها که نعمتهای بهشتی را همه معنوی و روحانی می پندارند، و آیاتی که دلالت بر نعمتهای جسمانی می کند همه را به زبان کنایه فرض می کنند، در حقیقت  از این نکته غافلند که انحصار نعمتهای بهشتی به نعمتهای روحانی مفهومش نفی معاد جسمانی است که برخلاف صریح آیات قرآن است. و اصولا «جسم» و «روح» دو همزاد به هم پیوسته اند، همان گونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمی توانستند  به تکامل ادامه دهند، در آن جهان نیز برای بهره گیری از مواهب الهی جدا از یکدیگر نمی توانند باشند(دقت کنید).

به هرحال  نعمتهای جسمانی بهشت مانند نعمتهای معنوی بسیار متنوع، گسترده و جالب و دل انگیز است و قرآن روی آن بسیار تکیه کرده است تا از این طریق توجه همه انسانها را به اعمال و صفات و فضائلی که سرچشمه این مواهب است جلب کند ( و می دانیم نوع بشر بیش از آنچه به نعمتهای روحانی می اندیشد توجه به مواهب  جسمانی دارد) و در عین حال فصل مهمی برای بیان نعمتهای  معنوی و لذات روحانی بهشت گشوده است که اگر از نظر گستردگی بیان در حد نعمتهای مادی نیست ولی از نظر کیفیت و معنی، بسیار بر آن پیشی می گیرد. با این اشاره به قرآن باز می گردیم  و شرح نمونه ای از این نعمتهای جسمانی را از لسان قرآن می شنویم:

همسران بهشتی
از مهمترین اسباب آرامش خیال و انس و نشاط در زندگی، داشتن همسری مناسب  و از هر نظر صاحب کمالات است، وجود چنین همسری در زندگی انسان، خواه نسبت به مرد باشد یا زن، می تواند تحمل همه مشکلات را بر او آسان سازد، و به زندگی او شادابی و شیرینی و سرور و نشاط بخشد. به عکس نداشتن چنین همسری (یا داشتن همسری نامناسب) کافی است که شهد شیرین زندگی را در کام انسان تلخ کند، هرچند وسائل دیگر از هر نظر برای او آماده باشد. به تعبیر دیگر همسران مناسب و صاحب کمال و فضیلت و مهربان تنها مایه لذت جسم نیستند، بلکه اساس لذت روحانی را نیز تشکیل می دهند. بی جهت نیست که قرآن مجید ضمن بیان نعمتهای  مختلف بهشتی در آیات مختلفی روی این مسأله تکیه کرده و درباره آن تعبیرات جالب و حساب شده ای دارد. در یکجا پس از ذکر نعمتهای دیگر می فرماید: "و لهم فیها ازواج مطهره" «برای بهشتیان در آنجا همسرانی پاک و پاکیزه است» (بقره/ 25). پاک بودن آنها مفهوم جامعی دارد که هم نقایص و آلودگیهای جسمی و خلقی را شامل می شود، و هم آلودگیها و نقایص معنوی و خلقی را، مهمترین شرط یک همسر خوب در واقع همین مسأله پاکی او است.

تعبیر به «مطهره» از تعبیر به «طاهره» گویاتر و والاتر است، چرا که اشاره به این است که خداوند آنها را پاک گردانیده کسی که خدا او را پاک کرده و شهادت به پاکی او می دهد وضع حالش روشن است. همین معنی در حدیثی آمده است که «آنها از هر عیب و مسأله ناخوشیندی پاکند». در چندین آیه از قرآن مجید از همسران بهشتی تعبیر به «حورالعین» شده است. در آیه 54 سوره دخان می فرماید: "و زوجناهم بحور عین" «ما آنها را با حور العین تزویج می کنیم». عین این تعبیر در آیه 22 طور نیز آمده است. در آیه 22 واقعه از این هم فراتر رفته، می فرماید: "و حور عین کامثال اللولو المکنون" «آنها همسرانی از حور العین دارند همچون مراوریدی که در صدف پنهان است»! و در آیه 72 رحمن می فرماید: "حور مقصورات فی الخیام" «زنان بهشتی حوراتی هستند که در خیمه های بهشتی مستورند»! و در آیه 56 و 58 رحمن می خوانیم: "فیهن قاصرات الطرف لم یطمثهن انس قبلهم و لاجان... کانهن  الیاقوت والمرجان" «در باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسرانشان عشق نمی ورزند و هیچ انس و جنی با آنها تماس نگرفته، آنها همچون یاقوت و مرجانند»!

«حور» جمع «حوراء» و «احور» به گفته بسیاری از ارباب لغت و مفسران به معنی کسی است که سیاهی چشمش کاملا سیاه، و سفیدیش کاملا شفاف و سفید و درخشنده است، و این نهایت زیبائی چشمان است. اینکه در قرآن مخصوصا روی زیبائی چشمان آنها تکیه شده به خاطر این است که بیشترین زیبائی انسان در چشمان او است! بعضی نیز آن را به معنی سفیدی تمام اندام تفسیر کرده اند، و لذا «تحویر» به معنی شستن لباس و پاک و سفید کردن آن آمده. جمع میان هر دو معنی ممکن است که آنان اندامی سفید و چشمانی زیبا، به توصیفی که در بالا گفته شد داشته باشند.

«حواریون» را نیز از این جهت به یاران خاص حضرت مسیح اطلاق می شد که لباس سفید می پوشیدند. اما واژه «عین» جمع «اعین» (بر وزن افضل) و «عیناء» در اصل به معنی درشت چشم  است و به زن یا مردی که دارای چشمان درشت جذاب و زیبا باشند اطلاق می شود. ضمنا باید توجه داشت که هم واژه «حور» و هم واژه «عین» بر مذکر و هم بر مونث هر دو اطلاق می گردد لذا مفهوم گسترده ای دارد که همه همسران بهشتی را شامل می شود، همسران زن برای مردان با ایمان، و همسران مرد برای زنان مومن. تکیه بر زیبائی چشمان آنها، همان گونه که قبلا نیز اشاره شد- به خاطر  آن است که زیبائی انسان قبل از هرچیز،  و بیش ازهر چیز، در چشمان او است، و در واقع  این تعبیر سمبلی برای زیبائی تمام جسم و جان است.

«لولو» معنی مروارید «مکنون» به معنی پنهان در صدف است که به هنگام خارج شدن از صدف زیبائی و شفافیت و جذابیت فوق العاده ای دارد، تشبیه «حور العین» به «لولو مکنون» اشاره ای به لطافت و زیبائی بی حد آنها است و نیز ممکن است اشاره به این معنی باشد که آنها کاملا از چشم دیگران مستورند، نه دستی به آنها رسیده، و نه چشمی بر آنها افتاده است! بعضی از مفسران نیز گفته اند چون «حور» از ماده «حیرت» گرفته شده، مفهومش این است که همسران بهشتی چنان زیبا هستند که چشم از دیدنشان حیران می شود. در توصیف دیگری از «حوران بهشتی» بعد از آنکه آنها را به عنوان زنانی نیکو خلق و زیبا توصیف می کند، می افزاید: «آنها مقصورات در خیمه های بهشتی هستند» (حور مقصورات فی الخیام). مقصود را به معنی مستور تفسیرکرده اند، و بعضی گفته اند منظور مصون و محفوظ بودن آنها از دید دیگران و عدم ابتذال آنها است، بعضی نیز در تفسیر آن گفته اند اشاره به این است که آنها تنها چشم به همسرانشان دوخته اند و به غیر آنها عشق نمی روزند و علاقه ندارند، همان چیزی که در تفسیر "قاصرات الطرف" نیز گفته شده است زیرا «طرف» (بر وزن حرف) به معنی پلک چشمها است و از آنجا که هنگام نگاه کردن پلکها به حرکت درمی آید، این واژه به معنی حرکت کردن چشمها به کار می رود، بنابراین "قاصرات الطرف"  اشاره به زنانی است که نگاهشان کوتاه، یعنی مخصوص همسرانشان است، و این بزرگترین امتیاز همسر است که جز به همسرش نیندیشند، و به غیر او علاقه نداشته باشد. این نکته نیز قابل  توجه است که «خیمه» در لغت عرب تنها به معنی خیمه های پارچه ای نیست، بلکه هر ساختمان مدوری را خیمه می گویند، حتی بعضی از ارباب لغت گفته اند هر ساختمانی که از سنگ و آجر و غیر آن باشد خیمه است و ریشه اصلی آن طبق گفته «مقائیس اللغه» به معنی اقامه و ثبات است. از روایات اسلامی استفاده می شود که خیمه های بهشت مانند سایر مواهب آن هیچ شباهتی به خیمه های دنیا ندارد، بعضی از آنها یک پارچه مرواید است.

در توصیف دیگر زنان بهشتی را به «یاقوت» و «مرجان» تشبیه کرده است: "کانهن الیاقوت المرجان" (رحمن/58) (یعنی به سرخی و صفا و درخشندگی یاقوت و به سفیدی و زیبائی شاخه مرجان)، و می دانیم هنگامی که این دو رنگ یعنی «سفید» و«سرخ» شفاف به هم بیامیزند، زیباترین رنگ را تشکیل می دهند. «یاقوت» سنگی است معدنی و بسیار شفاف که معمولا سرخ رنگ است، و «مرجان» شبیه به شاخه های درختان است، و در دریاها یافت می شود، و رنگهای مختلف دارد، و در اینجا ظاهرا منظور نوع سفید آن است، بعضی آن را به معنی مرواریدهای کوچک تفسیر کرده اند زیرا اینگونه مرواریدها سفیدتر و زیباتر و شفافتر است. ولی دانشمندان  امروز «مرجان» را موجود زنده ای می دانند که شبیه شاخه های کوچک درخت است و در اعماق دریاها می روید. مدتها دانشمندان  آن را نوعی گیاه فکر می کردند ولی بعد روشن شد که ویژگیهای حیوان را دارد هرچند به صخره های کف دریا می چسبد! در بیان دیگر آنها را به عنوان «ابکار» و سپس «عرب» و «اترب» توصیف  می کند می فرماید: "فجعلنا هن ابکارا- عربا اترابا" ( واقعه/ 36 و 37).

«ابکار» جمع «بکر» به معنی دوشیزه است و از بعضی از روایات و کلمات مفسران استفاده می شود که این حالت در همسران بهشتی دائم و همیشگی است و با آمیزش دگرگون نمی شود! «عرب» (بر وزن کتب) جمع «عروب» (بر وزن صبور) به معنی زنی است که فصیح و خوش زبان که با حرکات و سخنان شیرین علاقه خود را به همسرش اظهار می کند، و در اصل از ماده «اعراب» به معنی اظهار گرفته شده است، و گاه به معنی کسی که ظاهر حال او از عفت و پاکیش حکایت می کند تفسیر شده بعضی نیز آن را به معنی ناز و کرشمه داشتن تفسیر کرده اند که با معنی فوق فاصله چندانی ندارد. واژه «اترب» در سه آیه از قرآن مجید به عنوان توصیفی برای همسران بهشتی ذکر شده، در سوره های مبارکه نبا آیه 33، آیه 52 ص، و واقعه آیه 37.. این واژه جمع «ترب» (بر وزن حزب) به معنی افراد هم سن و سال است، و بیشتر در مورد جنس مونث به کار می رود و به گفته بعضی در اصل از «ترائب» که به معنی دنده های قفسه سینه است گرفته شده که شباهت زیادی با هم دارند. بعضی نیز آن را از ماده «تراب» (خاک) دانسته اند گوئی همه با هم متولد شده، و بر خاک زمین گام نهاده اند. به هرحال این هم سن و سال بودن زنان بهشتی ممکن است اشاره به شباهت سنی با همسرانشان باشد، چرا که همسران هم سن و سال غالبا  احساسات یکدیگر را بهتر درک می کنند، و یا اشاره به هم سن و سال بودن شباهت آنها با یکدیگر در جوانی  و خوبی و حسن ظاهر و باطن است. درست شبیه تعبیر معروفی که می گوئیم: آنها همه خوبند یک به یک از همه بهتر! ولی ذکر این وصف همراه اوصاف دیگر مانند «عرب» و«کواعب» و «قاصرات الطراف» درباره زنان بهشتی معنی اول مناسبتر است.

«کواعب» که در توصیف زنان بهشتی یکبار در قرآن مجید در سوره نبا آمده، جمع «کاعب» به معنی دوشیزه کم و سن و سال است، و از ماده «کعب» در اصل به معنی برآمدگی پشت پا است و در اینجا اشاره به کسی است که تازه برآمدگی سینه او آشکار شده و این در آغاز جوانی است، این احتمال نیز داده شده که اشاره به دوران بلوغ جسمانی است که تمام بدن شروع به رشد سریعتری می کند. به این ترتیب همسران بهشتی جامع تمام امتیازات و زیبائیها و حسن ظاهر و باطن و فضائل جسمانی و روحانی و اخلاقی هستند و آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند! اینها همه اشاراتی است به حقایق والای مادی و معنوی عالم دیگر که شرح و تفضیل آن بر ما پوشیده است.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 227 تا 228 و صفحه 259 تا 265

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها