ضرورت تلاش برای رسیدن به حق در سیر و سلوک
فارسی 2201 نمایش |مراقبت جانب حضرت معبود در شتاب به سوی او، یکی از مراتب مراقبه در سلوک است. «و سارعوا الی مغفره من ربکم...» (سوره آل عمران/ آیه 133) و آن عبارت از این است که سالک از بطالت، ملالت، و کسالت هر چه می تواند اجتناب کند و در عزم خود کاملا جدی و استوار باشد، و نسبت به مقصدی که در طلب آن است «مسارعت» کند، از هر فرصتی برای نیل به مقصد استفاده نماید، و راضی نباشد لحظه ها را از دست بدهد که راه بسیار طولانی، آفات و خطرات بسیار زیاد، و فرصت بسیار محدود است. برای کسی که قدم در طریق سلوک گذاشته است، مسئله بطالت، ملالت و کسالت، از مسائل کاملا خطرناک می باشد. شیطان و نفس همیشه انسان را به بطالت می خوانند، و ملالت و کسالت را به انسان القا می کنند تا از راه باز دارند، و از مجاهدت منصرف سازند. و این حقیقتی است که هرکس با دقت در حالات خویش می تواند به آن پی ببرد. و اصولا باید توجه داشت که هوای نفس در گذراندن اوقات و لحظات به بطالت است، و قیام به عبادت، و مجاهدات عبودی خلاف خواسته نفس و ناخوشایند برای آن می باشد، و در نتیجه، انسان در وجود خویش نسبت به مجاهدتهای عبودی احساس ملالت و کسالت می کند، و اگر هم عبادتی را شروع کرد، زود ملول می شود، و کسالت به وی روی می آورد، و حال عبادت را ندارد. اینها همه از نفس است، و باید با همه اینها به مقابله پرداخت، و ترک بطالت کرد، و ملالت و کسالت را جداا کنار گذاشت. باید هم نفس را شکست، هم ملالت و کسالت را. خدای متعال به انسان آن توانایی را داده است که همه اینها را بشکند، و شب و روز، و در همه احوال به مجاهدت بپردازد، و از اهل «مسارعت» باشد. لحظه ای را بیجا نگذارند، و از هر لحظه ای و هر فرصتی در طریق نیل به مقصد اعلی استفاده کند که انسان، ساخته و پرداخته سعی و اراده خویش است.
«مسارعت» از ارکان سلوک، و از خصوصیات صالحان است. در خصوص حضرت زکریا و فرزندش یحیی علیهما السلام، و در مجموع، در خصوص آن حضرت و بیت او چنین می فرماید: "انهم کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین"، «آنان در کارهای خیر «مسارعت» داشتند، و با «رغبت» و «رهبت» و با قلب خاشع ما را می خواندند».
در آیه ای که اول سخن آوردیم، خطاب به صاحبان ایمان می فرماید: «سارعوا الی مغفره من ربکم..» یعنی «مسارعت کنید به سوی مغفرتی از پروردگار خود...». «و سارعوا» که به لفظ امر آمده است، و به دنبال آن جمله «الی مغفره من ربکم» که «مغفرت» را به لفظ نکره و منسوب به مقام ربوبی آورده است، سالکان را امر به «مسارعت» می کند به سوی مغفرتی از پروردگار متعال که در لفظ و در بیان نگنجد و به تصور نیاید، مغفرتی که دوای همه دردهای سالکان است، و مطلوب مشتاقان، و امان خائفان.
بطالت، ملالت، و کسالت، مانع راه است
اهل بطالت و کسالت هیچوقت نمی توانند حق مجاهدت در این طریق را ادا کنند، و نمی توانند راه بجایی ببرند. در حدیثی که از حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین صلوات الله علیه نقل گردیده است این جمله را می بینیم که: «از سستی بپرهیزید، زیرا هرکس سستی کند، هرگز نمی تواند حق خدای عزوجل را ادا نماید.»
از امام صادق سلام الله علیه نیز روایت شده که فرمود: «از دو خصلت پرهیز کن: از ملالت و کسالت، زیرا اگر ملالت به خود راه دادی بر هیچ حقی صبر نخواهی کرد، و اگر کسالت نمودی، هیچ حقی را بجا نخواهی آورد.»
در دعای ابوحمزه ثمالی نیز این جملات را می خوانیم: «اللهم انی أعوذبک من الفشل و الکسل» یعنی «خدایا، به تو پناه می برم از سستی و کسالت».
بسیاری از ماندگان راه، آنهایی هستند که در دام «بطالت»، «ملالت»، و «کسالت» مبتلا می شوند، و لحظات و فرصتهای خود را با بطالتها، ملالتها، و کسالتها می گذرانند، و آنگاه زبان به شکایت می گشایند، و از اینکه توفیق ندارند، یا شوق و حال عبادت ندارند، و یا از اینکه عنایات خاصه ربوبی دستگیر آنان نمی شود، و ابواب رحمت به روی آنان باز نمی گردد، شکوه ها می کنند. اینها باید بطالت و کسالت را کنار بگذارند، ملالت را از خود دور سازند و «مسارعت» کنند تا آن باشد که می خواهند.
در قسمتی از بیان امام صادق سلام الله علیه در باب جهاد و ریاضت که در مصباح الشریعه آورده است این جملات را می بینیم که: «رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آنقدر به نماز می ایستاد که قدمهای مبارکش ورم می کرد، و می گفت آیا بنده شکرگزار نباشم؟! با این گفتار می خواست امت او نیز به او تاسی کنند، از مجاهدت، از عبادت، و از ریاضت در هیچ حالی غفلت ننمایند.»
در قسمت دیگری از همین بیان می فرماید: «به ربیع بن خثیم گفته شد: چرا شب نمی خوابی؟ جواب داد: می ترسم مرگ من ناگهان در خواب فرا رسد.» «ربیع» می خواهد به هنگام مرگ، و در آن لحظات هم سعی خود را داشته باشد، و از مجاهدت مناسب آن لحظات نیز برخوردار شود، و این از آثار «مسارعت» در مقام عبودیت است.
همچنین در مصباح الشریعه آمده است: «به اویس قرنی گفته شد: در چه حالی؟ در جواب گفت: در چه حال می باشد کسی که وقتی به صبح می رسد نمی داند به شب خواهد رسید، یا نه؟ و وقتی به شب می رسد نمی داند به صبح خواهد رسید، یا نه؟»
بنابراین، اولا باید همیشه، مخصوصا بعد از نمازهای واجب با اصرار و الحاح به دعا بپردازد، و از خدای متعال بخواهد که وی را از بطالتها، از ملالتها، و از کسالتها محفوظ بدارد، و با فقر و مسکنت از این امور به درگاه او پناه ببرد. و ثانیا باید عملا از این امور سخت پرهیز کند، و «مسارعت» داشته باشد، فرصتها را از دست ندهد. هر وقت در وجود خود از این امور دید، در ورای آن شیطان و نفس را ببیند، و با کنار زدن و دور ساختن آن از وجود خویش، شیطان و نفس را کنار بزند.
منـابـع
سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 156 تا 161
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها