رجعت از جمله امور اعتقادی است که با روایات صحیح و متواتر به اثبات رسیده و با صراحت می توان گفت در مورد هیچ یک از معارف دینی به اندازه رجعت، روایات صریح و روشن وارد نشده است. علامه مجلسی پس از نقل نزدیک به دویست روایت درباره رجعت می نویسد: «چگونه ممکن است کسی که به حقانیت ائمه اطهار (ع) ایمان دارد، در چیزی تردید کند که به صورت متواتر در نزدیک به دویست روایت صریح از آنها نقل شده است.» روایاتی که چهل و اندی از بزرگان مورد اعتماد و علمای اعلام در افزون بر پنجاه مورد از تألیف های خود، آنها را آورده اند، بزرگانی چون ثقه الاسلام کلینی، محمد بن بابویه (شیخ صدوق)، ابوجعفر طوسی (شیخ طوسی)، سیدمرتضی، نجاشی، کشی، علی بن ابراهیم، سلیم هلالی، شیخ مفید و.... روایاتی را که در اثبات رجعت به آنها استدلال شده است، به دو دسته می توان تقسیم کرد: نخست، روایاتی که به صراحت از رجعت سخن گفته اند و دوم، روایاتی که به همانندی رویدادهایی که در امت هایی پیشین رخ داده با رویدادهایی که در امت اسلام رخ خواهد داد، اشاره کرده اند و از آنها استفاده می شود که چون در امت های گذشته بازگشت به دنیا روی داده است، این رویداد در امت اسلام هم اتفاق خواهد افتاد.
برخی از روایاتی که درباره رجعت از پیشوایان دین نقل شده، به شرح زیر است:
1. امام صادق (ع) در روایتی، ظهور قائم (ع)، رجعت و رستاخیز را در یک راستا و از مصداق های روزهای خدا دانسته است و می فرماید: «روزهای خدا سه تایند: روزی که قائم به پا می خیزد، روز رجعت و روز رستاخیز.»
2. آن حضرت در روایت دیگری کسانی را که به رجعت ایمان ندارند، از خود طرد می کند و می فرماید: «کسی که به رجعت ما اعتقاد ندارد از ما [اهل بیت] نیست.»
3. در حدیث دیگری که علامه مجلسی آن را از کتاب صفات الشیعه شیخ صدوق نقل می کند، امام صادق (ع)، ایمان به رجعت را یکی از شروط هفت گانه ایمان دانسته است و می فرماید: «هر کس به هفت چیز اقرار کند، از اهل ایمان خواهد بود. آن حضرت، یکی از هفت چیز را ایمان به رجعت برشمرد.»
4. در روایتی مشابه که در همین کتاب از امام رضا (ع) نقل شده است، آن حضرت، ایمان به یگانگی خدا، ایمان به رجعت و ایمان به روز جزا را از ویژگی های شیعیان اهل بیت (ع) بر شمرده است و می فرماید: «هر کس به یگانگی خدا... و رجعت اقرار کند... و به معراج و سؤال و جواب در قبر و... جزا و حساب [روز قیامت] ایمان داشته باشد، مؤمن راستین و از شیعیان ما خاندان است.»
روایاتی که به همانندی امت اسلام با امت های پیشین اشاره کرده اند.
عالمان و محدثان شیعه افزون بر این دسته از روایات که در آنها به صراحت از رجعت یاد شده است، به دسته ای دیگر از روایات نیز برای اثبات رجعت استدلال کرده اند. در این دسته از روایات که معمولا از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است، بر این نکته تأکید شده که همه آنچه در امت های پیشین رخ داده است، بی هیچ کم و کاست، در امت اسلام هم رخ خواهد داد. از آنجا که آیات قرآن، اخبار و گزارش های تاریخی از وقوع رجعت در امت های پیشین خبر داده اند، با توجه به این روایات می توان گفت که در امت اسلام هم رجعت رخ خواهد داد. بنابراین، شیوه استدلال به این گونه روایات چنین خواهد بود. چون پیامبر اکرم (ص) فرموده اند «همه حوادثی که در امت های پیشین روی داده است، بدون کمترین تفاوت در امت اسلام هم رخ خواهد داد.» و ما می دانیم که در امت های پیشین رجعت رخ داده است، نتیجه می گیریم که در امت اسلام هم رجعت واقع خواهد شد. برخی از این گونه روایات به شرح زیر است:
1. امام صادق (ع) از پدرش و او از پدرانش نقل می کند که رسول خدا (ص) فرمود: «همه آنچه در امت های پیشین رخ داده است، بی هیچ کم کاست در این امت هم واقع می شود.»
2. امام رضا (ع) در پاسخ مأمون که از ایشان درباره رجعت پرسیده بود، به همین روایت پیامبر استدلال می کند و می فرماید: «همانا رجعت حق است و در امت های پیشین رخ داده است و قرآن نیز از وقوع آن خبر می دهد. رسول خدا (درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد) نیز فرمود در میان این امت نیز همه آنچه در امت های پیشین رخ داده است بی هیچ تفاوت رخ خواهد داد.» یادآوری این نکته ضروری است که احادیث یاد شده در مقام بیان قانونی عام و فراگیر بوده و با استناد به آنها می توان بر وقوع حوادثی مشابه با رویدادهایی که در امت های پیشین رخ داده است، در امت اسلام استدلال کرد. مگر آنکه نسبت به حادثه خاصی، دلیل قطعی بر مشابهت نداشتن این امت با امت های گذشته در دست باشد. مثلا در امت های گذشته، عذاب های جمعی و گروهی (مانند مسخ) به وقوع پیوسته و قرآن شریف برخی از این عذاب ها را گزارش کرده است، ولی بنا به تصریح قرآن، در پرتو وجود پیامبر گرامی در میان امت اسلامی و نیز به برکت استغفار در پیشگاه خدا، این گونه عذاب ها از این امت برداشته شده است: «[ولی] تا تو در میان آنها هستی، خدا بر آن نیست که ایشان را عذاب کند و تا آنان طلب آمرزش می کنند، خدا عذاب کننده ایشان نخواهد بود.» (انفال/ 33) بنابراین، قانون یاد شده جز در مواردی که دلیل قطعی بر تخصیص آن داریم، به قوت و استواری خود باقی است. از آنجا که بازگشت به دنیا در امت های گذشته روی داده است و در این امت نیز دلیل بر نفی آن نداریم، با استناد به این قانون می توانیم اصل رجعت را اثبات کنیم. گذشته از اینکه دلایل و شواهدی نیز بر قطعی بودن آن در دست است.
دعاها و زیارت های نقل شده از معصومان (ع)، مجموعه ای ارزشمند از معارف اسلامی به شمار می آیند و بسیاری از آموزه های ناب اسلامی را می توان از دل آنها به دست آورد. یکی از آموزه های مهم مکتب تشیع که در دعاها و زیارت نامه های مأثور به آن توجه شده، موضوع رجعت یا بازگشت به دنیاست.
1. در ابتدای «دعای عهد» که از امام صادق (ع) روایت شده، به صراحت به موضوع بازگشت به دنیا در عصر ظهور اشاره و تأکید شده است که هر کس چهل روز این دعا را بخواند، از رجعت کنندگان خواهد بود: «هر کس چهل بامداد، خدا را با این دعا بخواند، از یاوران قائم ما خواهد بود. پس اگر پیش از [ظهور] قائم از دنیا برود، خدای تعالی او را از قبرش خارج می سازد [تا قائم را یاری دهد].» در ادامه این دعا نیز دعا کننده از خداوند می خواهد که اگر مرگ بین او و امام مهدی (ع) فاصله انداخت، او را زنده سازد تا بتواند، یاری دهنده آن حضرت باشد. «بار خدایا، اگر مرگی که آن را بر تمام بندگانت قضای حتمی قرار داده ای، میان من و او جدایی افکند، مرا از قبرم برانگیز در حالی که کفنم را تن پوش خود قرار داده ام، شمشیرم را از نیام برکشیده ام، نیزه ام را به دست گرفته ام و دعوت کننده ای را که در شهر و صحرا بانگ می آورد، لبیک می گویم.»
2. در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی (ع) روایت شده است و یکی از جامع ترین، پرمحتواترین زیارت های ائمه به شمار می آید، در موارد متعددی از رجعت سخن به میان آمده است. از جمله در بخشی از این زیارت می خوانیم: «و من... به [جایگاه شما] اقرار می کنم به بازگشت شما ایمان دارم، رجعت شما را تصدیق می کنم و امر شما را انتظار می کشم.»
3. در زیارت آل یاسین که از ناحیه مقدسه امام عصر (ع) نقل شده است، خطاب به ائمه معصومین (ع) چنین می خوانیم: «... رجعت شما [امامان] حق است و هیچ تردیدی در آن نیست. روزی که ایمان کسی که پیش از آن ایمان نیاورده یا به هنگام ایمان کار نیکی انجام نداده است، برای او سودی نخواهد داشت.»
در سنت اسلامی نیز بازگشت عیسی مسیح، که قرآن بر زنده بودن او تصریح کرده است (نساء/ 156- 157) انتظار می رود. اما در این زمینه باید به دو نکته توجه داشت: یکی اینکه بازگشت عیسی مسیح پس از بازگشت شخصیت دیگری است که بنابر احادیث اسلامی خواهد آمد و جهان را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده است، لبریز از عدل و داد خواهد کرد. این شخصیت، که از فرزندان پیامبر اسلام است. مهدی (ع) خوانده می شود. این اعتقاد میان گروههای شیعه برجستگی خاصی دارد. با این حال احادیث پرشماری در این باره در منابع اهل سنت وجود دارد. در برخی از این احادیث آمده است که وقتی عیسی از آسمان فرود می آید، تحت امارت مهدی خواهد بود و به امامت او نماز خواهد خواند. طبق این روایات دوره ای از عدل بر زمین حاکم خواهد شد و این دوره به سر خواهد رسید؛ و نکته دوم این است که طبق سنت اسلامی بازگشت این دو شخصیت در این دنیاست نه دنیای دیگر. آنان در این دنیا دوره ای از عدل و داد را بر پا ساخته، سپس وفات خواهند یافت و بار دیگر مبعوث خواهند شد. این نکته در احادیث متعددی آمده و برخی آن را از بعضی آیات قرآنی استفاده کرده اند.
بنابراین در اصل بازگشت مسیح و زنده بودن او بین مسلمانان و مسیحیان اختلافی نیست، و مسلمانان با آن گروه از مسیحیان که معتقدند عیسی به همین دنیا باز می گردد هم عقیده اند. به هر حال از مشاهده نظرات مسیحیت در برابر رجعت حضرت عیسی (ع) و حکومت و پادشاهی آخرالزمان معلوم می شود که وجوه اشتراک زیادی بین معتقدات اسلام در باب رجعت و باورهای مسیح وجود دارد. در مسئله برقراری حکومت عدل و داد و فرمانروایی صالحان و مستضعفان هر سه دین با هم اتفاق نظر دارند.
اما اختلافات؛ شیعه معتقد است به انتقام از بدکاران در عصر رجعت، قبل از رستاخیز ولی یهودیت و مسیحیت بیشتر در جنبه مثبت زندگی صالحان توجه دارند و خیلی اندک متعرض حال بدکاران شدند و در دو دین کیفر آنها به بعد از آخرالزمان موکول شده است، غیر از بدانی که در آن عصر زنده هستند.
در هر سه دین به تغییراتی در سنت الهی اشاره شده، چه در انسان و قوا و جسم و بدن او و چه در کیهان و افلاک و موجودات غیر از انسان. و همچنین مسلم نزد همه است که فردی که خروج و ظهور می کند مردی است خدایی دارای قدرتی بیش از انسان های عادی و نماینده مخصوص خداست که ماموریتی نجات بخش و سعادت آور برای بشریت به ارمغان می آورد. یک نکته جالب توجه این است که در هر کدام از این سه دین عده ای بر این عقیده اند که دین مورد نظر، آن را از دینی دیگر و اقوامی دیگر که قبل از آن بوده گرفته است. ولی آن چه در این مورد به نظر می رسد این است که این نقطه قوت این نظریه است و همین امر موجب تائید این اعتقاد است زیرا وقتی یک برنامه ای جهانی باشد و اراده خدا برای آینده بشریت است، بسیار طبیعی و لازم می نماید که هر دین و هر رسولی این معنا را به قوم خودش مژده دهد چون همه آنان از یک مبدا الهی سرچشمه می گیرند. امتیاز شیعه بر دیگران این است که معتقد است صالحان همه ادیان و انبیاء همه دوران، حاکمان و وارثان زمین هستند و بدکاران تمامی اقوام و ملل به جزای ظلم و عصیانشان خواهند رسید.