انسان مبادا تصور کند، رحمانیت و رحیمیت خداوند، مانع از مجازات مجرمان آلوده و ستمگر است، مبادا به آیات رحمت مغرور شود و خود را از مجازات الهى معاف بشمرد که رحمت او جایى دارد و غضب او جایى. آیه ی قاطع و کوبنده 13 سوره ی سجده، اشاره به این دارد که می فرماید: «ولکن حق القول منى لأملأن جهنم من الجنة و الناس أجمعین؛ لیکن این سخن از جانب من حتمى شده است که به یقین جهنم را از همه جنیان و آدمیان [که به اختیار خود خلاف مى کنند] آکنده سازم.» این قضایى است که از سابق از ناحیه خداوند مقرر شده، قضایى حتمى، و آن این است که جهنم را از جن و انس پر کنم. این نیروى پلید و مجرد و تیره است وظیفه آنان فقط ایمان و اعتقاد به اصول توحید و دین اسلام و نزول قرآن است و درباره آنان احکام و وظایف جوارحى مانند بشر مفهوم ندارد. بنابراین افراد بی شمار از جن که در مقام انکار اصول توحید و ارکان دین اسلام بر آیند و در عالم قیامت محکوم به عقوبت دوزخ خواهد شد. لازم ذاتى عقوبت جن در دوزخ آن است که خصوص آتش حسرت روانى باشد که عقوبت آن زیاده از سوز گداز اعضاء و جوارح خواهد بود. او مسلما- مخصوصا با توجه به لام قسم در جمله ی "لأملأن" و نون تاکید در آخر آن به این وعده خود وفا خواهد کرد، و دوزخ را از این دوزخیان پر مى کند، که اگر نکند بر خلاف حکمت است. این قسمت ما را به کوشش در این جهان وا مى دارد که به اکتساب بهشت و اجتناب از دوزخ برخیزیم و بدانیم که این امر جز با انجام عمل صالح میسر نمى شود.
جمله ی «فذوقوا بما نسیتم لقاء یومکم هذا إنا نسیناکم؛ پس به [سزاى] آن که دیدار این روزتان را از یاد بردید [عذاب را] بچشید.» (سجده/ 14) تفریع و نتیجه گیرى از جمله ی "ولکن حق القول منی" است، یعنى چون چنین قضایى رانده شده، پس بچشید... و کلمه ی "نسیان" به معناى محو شدن صورت ذهنى چیزى است از مرکز و نیروى ذاکره، و گاهى کنایه مى شود از بى اعتنایى به امرى مهم، و همین معناى کنایى مورد نظر آیه است. و معناى آیه این است که وقتى قضاى حتمى رانده شده که پیروان ابلیس عذاب را بچشند، پس شما نیز عذاب را بچشید، به خاطر اینکه به لقاى چنین روزى بى اعتنایى کردید، آن قدر که حتى آن را انکار نمودید و عمل صالحى انجام ندادید، که امروز پاداش نیکى بگیرید، چون ما نیز امروز به آنچه براى شما مهم است یعنى به سعادت و نجات شما بى اعتناییم.
جمله ی «و ذوقوا عذاب الخلد بما کنتم تعملون؛ و بچشید عذاب همیشگى را به خاطر اعمالى که انجام مى دادید.» (سجده/ 14) تاکید و توضیح همان بیان سابق است، و مى فهماند چشیدن عذاب که شما را بدان مامور نمودیم، چشیدن عذاب دائمى است، و بى اعتناییتان به لقاى امروز (آخرت)، همان اعمال زشتى است که مى کردید. این قضاى حتمى، همان است که بعد از امتناع ابلیس از سجده بر آدم، و سوگندش که گفت: «فبعزتک لأغوینهم أجمعین* إلا عبادک منهم المخلصین؛ پس به عزتت سوگند که همگى را گمراه مى کنم مگر بعضى از بندگانت که مخلص باشند.» (ص/ 82- 83) فرموده: «فالحق و الحق أقول لأملأن جهنم منک و ممن تبعک منهم أجمعین؛ گفت حق است و حق را مى گویم. به طور حتم و یقین جهنم را از تو و پیروانت یکسره پر خواهم کرد.» (ص/ 84) و لازمه این قضاء این است که به خاطر ظلمشان و فسقشان و خروجشان از زى عبودیت هدایتشان نکند، هم چنان که باز خودش فرموده: «إن الله لا یهدی القوم الظالمین؛ به درستى که خدا مردم ستمکار را هدایت نمى کند.» (مائده/ 51) و نیز فرموده: «و الله لا یهدی القوم الفاسقین؛ خداوند گروه فاسقان را هدایت نمى کند.» (توبه/ 80) و نیز آیاتى دیگر.
به حق سوگند که این قضا حق و حقیقت است
آنچه پیامبران بزرگ به خاطر آن پیکار و مبارزه کردند حق بوده، سخن از قیامت و عذاب دردناک طاغیان و انواع مواهب بهشتیان که در این سوره به میان آمد همه حق بود، و خداوند به حق سوگند یاد مى کند و حق مى گوید که جهنم را از شیطان و پیروانش پر مى کند تا در برابر حرف ابلیس در مورد اغواى انسانها که با قاطعیت ادا شد پاسخ قاطعى بیان فرموده باشد و تکلیف همه را روشن کند. به هر حال این دو جمله در این آیه (ص/ 84) مشتمل بر تاکیدات فراوانى است: دو بار روى مساله ی "حق" تاکید کرده و سوگند یاد نموده، و جمله ی "لأملأن" نیز با نون تاکید ثقیله همراه است، "اجمعین" نیز تاکید مجددى بر همه اینهاست، تا کسى کمترین تردید و شکى در این باره به خود راه ندهد که براى شیطان و پیروانش راه نجاتى نیست و ادامه خط آنها به دارالبوار منتهى مى گردد. این آیه پاسخى است از خداى سبحان به ابلیس که مشتمل است بر قضایى که خدا علیه ابلیس و پیروانش رانده که به زودى همه را داخل آتش خواهد کرد.
مراد از "حق" چیزى است که مقابل باطل است، به شهادت اینکه دوباره این کلمه را اعاده مى کند، و با الف و لام هم اعاده مى کند، و چون به طور قطع مى دانیم منظور از حق دومى چیزى است که مقابل باطل است، پس مراد از اولى هم همان خواهد بود. و تقدیر آیه چنین است: "فالحق اقسم به لأملأن جهنم منک... "، این در صورتى است که خبر حق را محذوف بدانیم، و اگر خود آن را خبر و مبتدایش را محذوف بدانیم، تقدیرش چنین مى شود: "فقولى حق... ". و جمله ی "و الحق اقول" جمله اى است معترضه که در وسط کلام اضافه شده تا بفهماند که این قضاء حتمى است و نیز پندار ابلیس را رد کند که پنداشته بود «أنا خیر منه؛ من از او بهترم.» (اعراف/ 12) چون از این گفتار برمى آید که او امر خدا را که فرموده بود "براى آدم سجده کن" غیر حق مى دانسته. در نتیجه احتجاج و مکابر، ابلیس از مقام شامخ ربوبى حکم قاطع شرف صدور یافت و حکم صادره درباره ی ابلیس و پیروان او آن است که پروردگار سوگند یاد فرمود که دوزخ را از ابلیس و از پیروان او پر خواهم نمود و همه آنها را در دوزخ جا داد و ضمنا غرض اصلى از خلقت دوزخ که مظهر عقوبت و غضب پروردگار است همانا سکونت ابلیس و پیروان او می باشد.
گویا مراد از کلمه ی "منک" جنس شیطان ها باشد، و در نتیجه هم شامل ابلیس مى شود، و هم ذریه و قبیله ی او و کلمه ی "منهم" به "من تبعک" مربوط است و معنایش این است که: از ذریه آدم هر کس از تو پیروى کند او نیز جهنمى است. این آیه بدان معنى نیست که خدا بندگان را به جبر به دوزخ مى افکند، بلکه آنهایند که خود راه باطلى را که منجر بدان نتیجه مى شود اختیار و انتخاب مى کنند، و این که خدا اشاره به فزونى کسانى کرده است که وارد دوزخ مى شوند به سبب علم اوست که بر آینده احاطه اى تام و تمام دارد، و در قرآن آیات شبیه این آیه تکرار شده است، و با وجود این بسیارى از ما این اتهام را از شخص خود دور مى داند و معتقد است که دوزخ براى دیگران آفریده شده، در حالى که خدا بر انباشتن دوزخ از نافرمانان تأکید مى کند تا ما دستخوش غرور و خود پسندى به ایمان و اعمال خویش نشویم که بدان سبب متوقف گردیم یا در انجام دادن کارهاى شایسته و صالحات سستى ورزیم، و براى این که تا زنده ایم کمال سعى و کوشش خود را براى نجات خویشتن از دوزخ به انگیزه بیم از خوارى و عذاب روز قیامت به کار بریم، و در تفسیر این آیه کریم که گوید: «و إن منکم إلا واردها کان على ربک حتما مقضیا؛ و هیچ کس از شما نیست مگر آنکه وارد دوزخ مى شود، [ورود همگان به دوزخ] بر پروردگارت مسلم و حتمى است.» (مریم/ 71) از امامان هدى (ع) آمده است که تمام بندگان به روى پل صراط که خدا بر فراز جهنم نصب کرده مى روند، و جز مخلصان از آن نمى گذرند، اما آنان که غرقه در کفر و شرک بوده اند جاودانه در دوزخ مى مانند، و آنان که پاره اى نافرمانیها و گناهان داشته اند، مدتى در دوزخ مى مانند تا با کشیدن عذاب در آن پاک شوند، و هر کس به اندازه انحراف خود در آن درنگ مى کند.
اگر به جستجوى سبب هایى که انسان را به دوزخ مى کشاند برآییم مى بینیم که سببهاى آن بسیار زیاد است و بر ماست که کاملا و سخت بیدار و هشیار باشیم تا از آنها بپرهیزیم و بدان وسیله از آتش دوزخ برکنار مانیم.
عذاب الهی قیامت شیطان آفرینش داستان قرآنی دوزخ باورها در قرآن