کلیساهای مسیحیت شرقی به سه مجموعه عمده تقسیم می شوند:
1)کلیسای ارتدوکس شرقی.
2) کلیساهای «جدا شده» شرقی.
3) کلیساهای متحد با رم.
کلیسای ارتدوکس شرقی را کلیسای یونانی- روسی نیز می نامند. کلیساهای «جداشده» شرقی عبارتند از: کلیسای نستوری، کلیسای آشوری و کلیساهای ارتدوکس غیر کالسدونی (کلیسای ارتدوکس ارمنی، کلیسای ارتدوکس قبطی، کلیسای ارتدوکس سوری هند و...) کلیساهای متحد با رم، گروه هایی از کلیسای ارتدوکس شرقی و کلیساهای «جداشده» شرقی هستند که با کلیسای رم متحد شده اند. مسیحیت به لحاظ خاستگاه های خود، شرقی است نه غربی. عیسی، یک یهودی فلسطینی بود و در طول سده های اولیه شکل گیری حیات کلیسا، شرق یونانی و شرق سریانی در مقایسه با غرب لاتین هم از نظر تعداد فزون تر بودند و هم از لحاظ فکری، نوآورتر. از حدود سال هزار به بعد، این موازنه تغییر یافت. مسیحیت غربی نقش برجسته تری یافت و شرق مسیحی بر اثر فشار اجتماعی و اقتصادی و گهگاه آزار و اذیت، دچار افت شد. با این حال کلیساهای شرقی، اگرچه همواره درباره ایمان و حیات مسیحی، برداشتی اساسا متفاوت از برداشت مذهب کاتولیک یا مذهب پروتستان ابراز داشته اند، در حرکت کنونی به سوی وحدت مسیحیان می توانند نقش به سزایی ایفا کنند.
مسیحیت اولیه از حیث زبان و فرهنگ به سه حوزه عمده تقسیم می شود: غرب لاتین، با مرکز اصلی خود در رم؛ شرق یونانی زبان، با مرکز اصلی خود در قسطنطنیه [استانبول کنونی] از سده های چهارم و پنجم به بعد؛ و شرق سریانی، با مرکز اصلی خود در ادسا (اورفای کنونی در جنوب شرقی ترکیه) به رغم اختلاف های جزئی و اندک، هر سه حوزه در ابتدا، فرقه مسیحی واحد و یکپارچه ای بودند. انشقاق در سه مرحله، در فاصله های زمانی حدودا پانصد سال به وقوع پیوست. در سده های پنجم و ششم، جهان مسیحی سریانی از مسیحیت یونانی و لاتینی جدا شد. در عین حال، مسیحیان سریانی خود به دو گروه نستوری ها و غیر کالسدونی ها تقسیم شدند. غیر کالسدونی ها نیز شامل سایر مسیحیان غیر یونانی بودند: قبطی ها (در مصر)، اتیوپیایی ها و ارمنی ها. حدود قرن یازدهم (بر حسب نظر رایج، در 1054) کلیسای ارتدوکس یونان از کلیسای کاتولیک رم جدا شد، و در قرن شانزدهم، جهان مسیحی غرب، به دو شاخه کاتولیک ها و پروتستان ها تقسیم شد.
این آخرین تقسیم، بر شرق مسیحی مستقیما تأثیری نگذاشت، هرچند در قرن نوزدهم، در مناطقی که به طور سنتی با کلیساهای شرقی ارتباط داشتند، هیئت های مبلغان پروتستان تشکیل شد. مسیحیت شرقی بدین ترتیب هم اکنون به سه مجموعه عمده تقسیم می شود: کلیسای ارتدوکس شرقی، کلیساهای «جدا شده» شرقی، کلیساهای متحد با رم. کلیسای ارتدوکس شرقی، که غالبا آن را به صورت ساده کلیسای ارتدوکس می خوانند، کلیسای یونانی- روسی نیز نامیده می شود و پیروانش، آن را کلیسای کاتولیک ارتدوکس می نامند (اما این بدان معنا نیست که این کلیسا، بخشی از کلیسای کاتولیک رم است). کلیساهای «جدا شده» شرقی عبارتند از: کلیسای سوری شرق، که کلیسای نستوری نیز خوانده می شود، کلیسای کلدانی یا کلیسای آسوری (که پیروانش معمولا آن را کلیسای شرق می نامند)، و کلیساهای ارتدوکس غیر کالسدونی، که اغلب «یک ذات انگار» خوانده می شود، هرچند پیروان آن ترجیح می دهند که از آن نام اجتناب ورزند. پیروان کلیساهای متحد با رم، که به کاتولیک های شرقی نیز معروفند، گروه هایی از کلیسای ارتدوکس شرقی و کلیساهای «جدا شده» شرقیند که در موقعیت های مختلف از قرن دوازدهم با رم متحد شده اند.
کلیسای ارتدوکس شرقی پس از کلیسای کاتولیک رم (اما با حوزه ای به مراتب کمتر از آن) دومین کلیسای عمده در جهان مسیحی معاصر است. این کلیسا، از کلیسای یونانی زبان امپراتوری بیزانس یا روم شرقی به وجود آمد، اما از حیث تعداد، جمعیت عمده آن هم اکنون در کشورهای اسلاوی (روسیه، یوگسلاوی، بلغارستان) و رومانی قرار دارد. این کلیسا، گروهی است متشکل از پانزده کلیسای وابسته، که همه آن ها از نظر عقیده با هم سازگارند، و به شکل یکسان عبادت می کنند، و با یکدیگر اشتراک آیینی دارند، اما هر یک از نظر تمشیت امور مستقلند. کلیساهای یاد شده، برتری افتخاری سراسقف کلیسای جهانی در قسطنطنیه (استانبول) را قبول دارند. سراسقف به هیچ وجه برتری همراه با اختیارات قانونی جهانی را آنگونه که به پاپ در آیین کاتولیک نسبت داده می شود، ادعا نمی کند. منصب او بیشتر شبیه به منصب اسقف اعظم کانتربری فرقه آنگلیکان در سطح جهانی است.
حوزه های نفوذ کلیسای ارتدوکس شرقی
کلیسای ارتدوکس شرقی امروزه دارای حوزه های نفوذ متنوعی است. چهار قلمرو سراسقفی کهن حائز بیشترین اهمیت است: استانبول (000/000/5 پیرو تعمیدی)، اسکندریه (000/350)، انطاکیه (000/600)، و بیت المقدس (000/80). رؤسای این چهار حوزه، سراسقف نامیده می شود. قلمرو سراسقفی استانبول عمدتا شامل یونانیان ساکن کرت یا یونانیانی است که به ایالات متحده، استرالیا و اروپای غربی مهاجرت کردند. در قلمرو سراسقفی اسکندریه، که کل قاره آفریقا را دربرمی گیرد، هیئت اسقفان عمدتا یونانی است، اما حدود نیمی از مؤمنان، آفریقایی های ساکن کنیا، اوگاندا و تانزانیا هستند. رهبر این کلیسا دارای عنوان رسمی «پاپ و سراسقف» است. هیئت اسقفان و مؤمنان قلمرو سراسقفی انطاکیه، که مراکز اصلی آن در سوریه و لبنان است، عرب زبان هستند. در بیت المقدس هیئت اسقفان، یونانی است، اما جماعت مسیحی تقریبا همگی عرب است. قلمرو سراسقفی بیت المقدس در محدوده نفوذخود دربردارنده کلیسای نیمه مستقل سینا است.
سایر قلمروهای سراسقفی و کلیساهای مستقل (یعنی کاملا خودگردان) مسیحیت ارتدوکس شرقی بر حسب تقدم، در رتبه دوم قرار دارند: روسیه (000/000/50)، صربستان (000/000/8)، رومانی (000/000/15)، بلغارستان (000/000/8)، قبرس (000/440)، یونان (000/000/8)، لهستان (000/450)، آلبانی (000/250 در 1945)، گرجستان (000/500)، چکسلواکی (000/100) و آمریکا (000/000/1). رهبران کلیساهای روسیه، صربستان، رومانی و بلغارستان دارای عنوان سراسقفند. رهبر کلیسای گرجستان (که درباره جایگاه آن در ترتیب تقدم، اتفاق نظر وجود نداشته است) اسقف کل نامیده می شود. رهبران سایر کلیساها یا به نام اسقف اعظم معروفند (قبرس، یونان، آلبانی) یا به اسقف پایتخت (لهستان، چکسلواکی، آمریکا). جایگاه خودگردان سه کلیسای آخر (گرجستان، چکسلواکی و به ویژه کلیسای ارتدوکس در آمریکا) را برخی از کلیساهای ارتدوکس دیگر مورد تردید قرار داده اند. دو کلیسا از کلیساهای یاد شده بالا، قبرس و یونان، از حیث زبان و فرهنگ، یونانیند و پنج کلیسا (روسیه، صربستان، بلغارستان، لهستان و چکسلواکی) اسلاوند، در حالی که رومانی از نظر فرهنگ، عمدتا لاتین است. گرجستان و آلبانی هر یک سنت فرهنگی و زبانی خاص خود را دارند، اما بسیاری از ارتدوکس های آلبانیایی، یونانی زبانند.
بیشتر مردمی که در آمریکا به کلیسای ارتدوکس تعلق دارند، در اصل روسی بودند، اما بخش اعظم آن ها اینک انگلیسی زبان هستند. در رتبه سوم از تقدم، دو کلیسا هستند که هنوز هم کاملا خودگردان نیستند، و به جای آن که مستقل خوانده شوند، «خودمختار» نامیده می شوند. این ها، کلیساهای فنلاند (000/66) و ژاپن (000/25) هستند. در رأس کلیسای فنلاند، وابسته به استانبول، اسقف اعظم قرار دارد. در رأس کلیسای ژاپن، وابسته به روسیه، اسقف پایتخت آن قرار دارد. کلیسای کوچک ارتدوکس چین، که در سال 1957 کلیسای روسیه به آن اعطای استقلال کرد، به نظر می رسد که تقریبا به طور کامل در انقلاب فرهنگی اواخر دهه 1960 از بین رفته است.
کلیسای شرقی سوریه (کلیسای نستوری)، که یکی از کلیساهای «جدا شده» شرقی است، از نظر تاریخی از اسقف ها و اسقف نشین هایی شکل گرفت که از پذیرفتن شورای افسس (431 م)، که سایر مسیحیان آن را سومین شورای جهانی کلیساها می خوانند، خودداری کردند. از نظر الاهیاتی، کلیسای شرقی سوریه بیش از همه تحت تأثیر مکتب انطاکیه، و به ویژه تئودور موپسوستیا (حدود 350-428 م) بوده است. این کلیسا، عنوان تئوتکس («حامل خدا» یا «مادر خدا») را به کار نمی برد، عنوانی که شورای افسس به مریم مقدس باکره نسبت داد. همچنین این کلیسا، حکم آن شورا مبنی بر محکومیت [و ارتداد] نستوریوس، سراسقف قسطنطنیه را رد کرد. کلیسای نستوری، با مراکز عمده خود در امپراتوری ایران از قرن پنجم به بعد، تا حد زیادی از مسیحیان تحت حاکمیت بیزانس و نیز به میزان بیشتری، از مسیحیان غرب جدا افتاد. مبلغان نستوری به نقاط بسیاری سفر کردند و در عربستان، هند، و سراسر شرق آسیا تا چین جوامعی را بنیان نهادند. اکنون تعداد مسیحیان نستوری به شدت کاهش یافته است و شمار آنان از 000/200 نفر بیشتر نیست که در عراق، ایران، هندوستان و بیش از همه ایالات متحده زندگی می کنند. پیشوای آن به «اسقف کل کلیسای شرق» معروف است.
کلیساهای ارتدوکس غیر کالسدونی
همچنین کلیساهای ارتدوکس غیر کالسدونی در زمره کلیساهای «جدا شده» شرقی اند، که مانند کلیسای ارتدوکس (کالسدونی) شرقی نمایانگر پیوند کلیساهای خواهر هستند، هر چند در مورد غیر کالسدونی ها، شکل نیایش آیین عبادی تنوع گسترده تری دارد. غیر کالسدونی ها، که به ارتدوکس مشرق زمینی نیز معروفند، از آن رو غیر کالسدونی خوانده می شوند که شورای کالسدون (451 م) را رد می کنند، شورایی که مسیحیان ارتدوکس شرقی و مسیحیان غربی، آن را چهارمین شورای جهانی کلیساها می دانند. بدین ترتیب، در حالی که کلیسای ارتدوکس شرقی هفت شورای جهانی کلیساها را قبول دارد، که آخرین آن ها شورای نیقیه دوم (787 م) است، و کلیسای کاتولیک رم، بیست و یک شورا را تأیید می کند، که آخرین آن ها شورای واتیکان دوم (1962-1965) است، غیر کالسدونی ها تنها سه شورا را تأیید می کنند: شورای نیقیه اول (325 م)، شورای قسطنطنیه اول (381 م) و شورای افسس (431 م). کلیساهای غیر کالسدونی که اغلب «یک ذات انگار» خوانده می شوند زیرا برای مسیح، تنها یک ذات قائلند، نه دو ذات، در الاهیات خود عمدتا از سیریل اسکندرانی (375-444 م) متأثر بوده اند.
پنج کلیسای مستقل غیر کالسدونی
پنج کلیسای مستقل غیر کالسدونی وجود دارد: کلیسای ارتدوکس سوری انطاکیه (000/200 پیرو)، که به کلیسای غربی سوریه یا کلیسای یعقوبی نیز معروف است، و در رأس آن، سراسقف ساکن دمشق قرار دارد و عمدتا در سوریه و لبنان پیروانی دارد؛ کلیسای ارتدوکس سوری هند (000/800/1 پیرو)، که با کلیسای ارتدوکس سوری انطاکیه ارتباط تنگاتنگی دارد و تحت پیشوایی سراسقف ساکن کوتایام، کرالا در جنوب هند است؛ کلیسای ارتدوکس قبطی (000/000/4) در مصر، که در رأس آن یک سراسقف قرار دارد؛ کلیسای ارتدوکس ارمنی (000/500/2)، دارای اسقف کل مقیم ایچمیادزین [نزدیک شهر ایروان] در ارمنستان و دومین اسقف کل در آنتلیاس، لبنان و دو سراسقف در بیت المقدس و استانبول (در سنت ارمنی ها رده سراسقف پایین تر از اسقف کل است)؛ و کلیسای ارتدوکس اتیوپیایی ها (000/000/16) که تا سال 1950 تا حدودی وابسته به کلیسای قبطی بود اما پس از آن کاملا خودگردان شده است، و پیشوای آن سراسقف خوانده می شود.
کلیساهای متحد با رم (کاتولیک های شرقی) اگرچه ریاست عالیه پاپ و سایر تعالیم کلیسای کاتولیک رم را پذیرفته اند، اما اعمال دینی مرسوم و متمایز خود، از قبیل اجازه ازدواج به کشیشان را حفظ کرده اند. به موازات اکثریت قاطع کلیساهای ارتدوکس پیش گفته، اعم از ارتدوکس شرقی و ارتدوکس مشرق زمینی، کلیساهای متحد با رم وجود دارد. بزرگترین گروه ها در میان کلیساهای متحد با رم عبارتند از: روتنی ها (شامل اوکراینی ها، بیلوروسی ها یا روس های سفید) که در اتحاد شوروی [سابق] به صورت کلیسای زیرزمینی درآمده بودند اما در خارج از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بیش از یک میلیون پیرو داشته اند؛ کلیسای مالابار در هندوستان (000/000/2)؛ ملکایت ها (000/500)، عمدتا در سوریه و لبنان؛ و مارونی ها (000/400/1) نیز در لبنان، که به تنهایی در میان کلیساهای متحد با رم، نظیری در کلیساهای ارتدوکس شرقی و ارتدوکس مشرق زمینی ندارد. در مجموع، در بیرون اتحاد شوروی [سابق] و رومانی، در اوایل دهه 1980 حدود 000/500/6 نفر پیرو کلیسای متحد با رم وجود بودند.